بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زندگی در غبار | طاقچه
تصویر جلد کتاب زندگی در غبار

بریده‌هایی از کتاب زندگی در غبار

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳۱ رأی
۳٫۷
(۳۱)
گلی گیج و منگ شاهد اتفاقات محضر بود. ذهنش قفل شده بود و نمی‌توانست حلاجی درستی از فضا و جملاتی که رد و بدل می‌شد داشته باشد. زمانی خودش را در گردابی سهمگین حس کرد که دست حاج رسول در جو سنگین محضر مشتاقانه به دنبال دست او می‌گشت. زمانی‌که دست‌های ظریفش در دست‌های زمخت او گرفتار شد تنش از ترس به لرزه درآمد.
گلبرگ
هر جمله‌ای که مشکل حل نشده‌ای رو یادآوری کنه، مطرح کردنش ممکنه باعث دل شکستگی بشه!
n re
- چرا عزیزم؟ چیزی نشده، یه مهمونی اومده و دلش نخواسته بمونه، همین.
red rose
- این از اون سوسک‌های دست و پا بلوری برای مادرش نبوده، نگاهش کرده گفته وای چه زشته بندازمش دور!
red rose

حجم

۳۰۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰۱ صفحه

حجم

۳۰۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰۱ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد