روزی استاد مشهور، جی. کریشنامورتیسخنرانی داشت. یکی از حضار بلند شد تا سؤالی بپرسد: «میخواهم در جهان صلح برقرار باشد و از جنگ بیزارم. برای برقراری صلح چه کنم؟»
کریشنامورتی پاسخ داد: «علت جنگ نباش!»
الهام
توهمی که ما دچار آن میشویم این است که فکر میکنیم زندگی، ما را وامیدارد میان خوب و بد، یکی را انتخاب کنیم. در واقعیت، راه سومی وجود دارد و آن، یکپارچه بودن است. از دیدگاه یکپارچگی، میتوان میان نور و تاریکی تعادل ایجاد کرد و بردهٔ هیچ کدام نبود.
نسترن
موضوع ناخودآگاه، «من» نیست، بلکه «ما» ست. انگیزهها و امیال ناخودآگاهِ شخص از کل پیشینهٔ بشر سرچشمه میگیرد. طبق تعریف یونگ، هر کدام از ما به «ناخودآگاه جمعی» وصل هستیم؛ «ناخودآگاه جمعی» نام انتخابی یونگ است. این تفکر که من و شما وجودهای جدا و منفرد خود را آفریدهایم، توهم است. ما آن را از مخزن پهناور همهٔ افسانهها، انگیزهها و آرمانهای کل بشر گرفتهایم. همین ناخودآگاه مشترک، مکان زندگی سایه نیز هست.
esrafil aslani
اگر میتوانستیم یکباره دست از سرزنش و قضاوت برداریم، عالی میشد.
jawhar karimi
همهٔ ما با تکهپارههای آرمانهایی شکستخورده زندگی میکنیم که زمانی راه حلهایی بینقص به نظر میرسیدند.
jawhar karimi
در شرایط دشوار، همهٔ سرزنشها را متوجه دیگران کردن ساده است. اما رهروی حقیقی میپرسد: «من مرتکب چه اشتباهی شدم؟ من چه سهمی در این بحران داشتم؟»
نازنین
همهٔ انسانها از فرافکنی به عنوان وسیلهای دفاعی استفاده میکنند تا مجبور نشوند نگاهی به درون خود بیندازند.
jawhar karimi
هر وقت سعی میکنید وضعیتی را به خدا یا شیطان نسبت دهید، در حال فرافکنی هستید؛
jawhar karimi
نمیتوانید تابلویی به گردن خود آویزان کنید و بگویید: «تقصیر من نیست؛ مادر و پدرم مشکل داشتند.» تنها راه خروج شما از مشکلتان این است که مسؤولیت کامل آن کمبودها را بپذیرید.
نازنین
«عمیقترین ترس ما، این نیست که ناشایسته هستیم؛ عمیقترین ترس ما، این است که بیش از اندازه قدرتمندیم
شهرزاد میرزاعابدینی