بریدههایی از کتاب شغل مورد علاقه
نویسنده:آلن دوباتن
مترجم:محمدهادی حاجیبیگلو
انتشارات:انتشارات کتابسرای نیک
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۹از ۲۱۰ رأی
۳٫۹
(۲۱۰)
ازدواج کنی، پشیمان میشوی؛ ازدواج نکنی، باز پشیمان میشوی؛ ازدواج بکنی یا نکنی، در هر صورت پشیمان میشوی. بر بلاهت جهان بخندی، پشیمان میشوی؛ بر بلاهت جهان بگریی، باز پشیمان میشوی؛ بر بلاهتهای جهان بخندی یا بگریی، از هر دو پشیمان میشوی. به زنی اعتماد کنی، پشیمان میشوی؛ به او اعتماد نکنی، باز پشیمان میشوی... خود را به دار آویزی، پشیمان میشوی؛ به دار نیاویزی، باز پشیمان میشوی؛ خود را به دار بیاویزی یا نیاویزی، در هر صورت پشیمان میشوی؛ چه خود را به دار آویزی چه خود را به دار نیاویزی
کاربر ۳۶۹۲۵۶۱
جوامع مدرن از این جهات سختگیرتر هستند: بهنظر میرسد نمیتوانیم بپذیریم که یک شخص واقعاً خوب چه بسا به کامیابی نرسد. اگر کسی شکست بخورد گویا سادهتر است تصور کنیم که او ــ بالاخره ــ از جهتی خوب نبوده است؛ زیرا این نتیجهگیری از ما در برابر فکری دفاع میکند که بسیار آشفتهکنندهتر است و کمتر اقبال عمومی یافته، اما بسیار حقیقت بیشتری در آن نهفته است: اینکه جهان سرشار از ناعدالتی است.
i. Man
خوشبینیِ جهان مدرن فرصتهای شادمانی را بسیار بیشتر کرده است، اما در عین حال شبح اضطراب و کمالطلبیهای عقیم را نیز همهجا گسترانده است. باعث شده است بسیاری از عرصههای فعالیت بشر از قلمرو چیزهایی که فرض میشد بهاحتمال بسیار زیاد به نتایجی اسفبار میانجامند، به قلمرو چیزهایی منتقل شوند که میتوانند و حتی باید به نتایج بینقص برسند. بدین ترتیب کاری کرده که دستیابی به ایدهآل، قاعده محسوب شود و بار شکست را درونی کرده است.
i. Man
بهکرات پیش میآید که یک گروه دوستی به دلیل ترسها و شکنندگیهای مشترک گرد هم میآیند، بیآنکه به این مسئله اشارهای شود. ترسهای مشترک در یک گروه دوستی به اندازهٔ امور مورد تحسینشان اهمیت دارد. از همین رو موفقیت یا ابتکار عملِ یکی از دوستان ممکن است اقتصاد روانیِ حساسِ گروه دوستی را فرو بریزد
elham mohammadpoor
چه بسا زمانی فرا برسد که کمکم فرزندان تهدیدی برای جایگاه والدین خویش شوند، البته نه بهواسطهٔ تنبلی و تنآسایی، بلکه برعکس: بهواسطهٔ موفقیتهای بزرگی که فرزندان را از خانه جدا میکند، و اتهامی خاموش است علیه والدین که چرا زندگیشان را اینطور پیش بردهاند.
elham mohammadpoor
کمالگرایی شکلی از بیصبری و ناشکیبایی ست
کاربر ۷۱۵۸۴۰۷
ما لزوماً نسبت به همهٔ کسانی که داشتههایشان از ما بیشتر است حسادت نمیکنیم. بلکه به کسانی حسادت میورزیم که به ما یاد دادهاند خود را با آنها مقایسه کنیم؛
کاربر ۴۴۵۵۹۶۶
آزمونهایی مثل آزمون میر ــ بریگز که مشاغل ایدهآل را بر حسب مقولات و مشاغلِ موجود پیشنهاد میدهند، ناعامدانه ما را از مسیری دور میکنند که امکان دارد واقعاً برایمان جذابترین مسیر باشد.
Z🪐
صرفاً بخشی جزئی از دستاوردهای آنان است که در ما طنینانداز شده است؛ بدین ترتیب راهمان به گامهای بعدی باز میشود. چیزی که خواستهٔ ماست احتمالاً تمام زندگیِ کارآفرینِ رستوران نیست، بلکه صرفاً مهارت او در بنا نهادنِ شرکتها و نهادهای جدید است. احتمالاً نمیخواهیم واقعاً سفالگر شویم، بلکه آنچه در زندگی شغلیمان کم داریم بیشتر شور و نشاطی است که در مشاغلی از این دست بهنظر میرسد وجود دارد
astrophilnazi
اینکه همه میتوانیم و خواهیم توانست پیروز شویم.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
تردیدی نیست که ما هم سبکمغز بودهایم، ولی باز هم استحقاق این را داریم که زندگی کنیم، حرفمان شنیده شود و با همدلی بخشوده شویم.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
اگر میتوانستیم همچون فرشتهای جهانبین بر فراز زمین به پرواز درآییم و درونهٔ زندگی و ذهن همگان را دزدکی نگاه کنیم، آنگاه میدیدیم که نومیدی و دلسردی چقدر فراوان و گسترده است؛ میدیدیم چقدر آمال و آرزوهای بیسرانجام در همهجا پراکنده است؛ چقدر سردرگمی و تردید بر زندگی خصوصی انسانها سایه افکنده؛ و چه مشاجرات شدید و اشکهایی در جهان جاری است. آنگاه تصویری کاملاً متفاوت ــ و اساساً دقیقتر ــ از واقعیت میداشتیم
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
منظور از اینکه میتوانیم دوباره عاشق شغلمان شویم این است که بدانیم شیفتگیهای یکباره نسبت به مشاغل دیگر ممکن است چقدر اشتباه باشد. بدین ترتیب میپذیریم که هیچ شغلی نمیتواند واجد همهٔ جنبههایی باشد که میخواهیم، ولی کماکان میتواند درصد بالایی از آنها را دارا باشد که میتوانیم از وجودشان به خود ببالیم و از آنان لذت ببریم.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
بهجای اینکه به خاطر شیفتگیِ یکباره به یک شغل خیالی، احساس ناکامی کنیم، گاهی اوقات بهتر است این امکان را در نظر بگیریم که بیاموزیم دوباره عاشق شغل نسبتاً خوبِ کنونیمان شویم.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
هر شغلی مشکلات خاص خودش را دارد. مسئله صرفاً این است که هنوز دریافت درستی از جنبههای ملالآور، نگرانکننده و آزارندهٔ شغلی نداریم که یکباره عاشقش شدهایم. اگر میتوانستیم یکی دو ماهی آن را امتحان کنیم قطعاً متوجه این جنبهها نیز میشدیم.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
دریابیم که کفشهای زیبا لزوماً به معنای شخصیتی آرام و متوازن نیست؛ که آرایش موها نشانهٔ بارزِ لطافت طبع و هوش سرشار نیست؛ که کسی که لبخندی دوستداشتنی دارد ممکن است در لحظات حیاتیِ زندگی به تمسخر روی آورد و اصلاً با ما همدلی نکند.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
شغلِ بهقدر کافی خوب دارای طیف کاملی از نقایص معمول است: گاهی اوقات حوصلهمان را سر میبرد، جنبههای پرزحمت و مأیوسکننده دارد؛ گاهی اوقات اضطرابآور است؛ هر از چند گاهی مجبور میشوید مورد قضاوت کسانی قرار گیرید که اصلاً برایشان احترام قائل نیستید؛ از شایستگیهای شما بهطور کامل استفاده نمیشود؛ تا وقتی در آن شغل هستید هرگز پولدار نخواهید شد؛ گاهی اوقات با اینکه نمیخواهید اما باید از کنارههای کار بزنید؛ مجبورید با افرادی نسبتاً آزارنده مودب باشید؛ ایدههای بینظیرتان همواره جدی گرفته نمیشوند؛ برخی رقبای شغلیتان احتمالاً از شما جلو خواهند زد و روزهایی پیش خواهد آمد که از خودتان میپرسید اصلاً چرا از اول مرتکب این حماقت شدید که وارد این شغل شوید.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
«بهقدر کافی خوب بودن» هدفی عاقلانهتر و از همین رو احترامبرانگیزتر است.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
مفهوم «بهقدر کافی خوب» برای این ابداع شد که دیگر شرمسار نباشیم که چرا نتوانستیم در حد ایدهآلی ظاهر شویم که ما را دچار عذاب کرده و حتی نتیجهبخش هم نیست. این مفهوم میگوید بسیاری از اتفاقاًتِ واقعاً مهم در شرایطی بسیار پایینتر از شرایط بینقص و بیمشکل رخ میدهند.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
برای اینکه شخصیتی متعادل، استوار و صبور در خود پرورش دهیم (که در واقعیت بسیار کار دشوار و والایی است)، نیاز داریم با نقص و کاستی کنار بیاییم و سعی نکنیم خودمان را زجر دهیم تا چیزی باشیم که هیچ انسان معمولیای قادر به آن نیست
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
حجم
۳۶۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۳۶۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰۵۰%
تومان