بریدههایی از کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران
۴٫۴
(۱۹)
سالهاست که در میان ما تبلیغ میکنند، یک تبلیغ دروغ که اسلام نه تنها تمدنی را پایهگذاری نکرد، تمدنهای گذشته را هم نابود کرد، تمدن مصر و تمدن ایران را از بین برد. اینها کارهای حساب شده است، میخواهند ملت مسلمان به تاریخ اسلامی خودش بدبین شود.
زهرا
ما میخواهیم دموکراسی را بر اساس آزادیهای انسانی بنا نهیم نه بر اساس رهایی حیوانیت؛ و امکان ندارد انسانیت انسان آزاد باشد در حالی که حیوانیت او رهاست.
زهرا
نوکری بیگانه را با کمال افتخار میپذیرد، چرا؟ چون استعمار فکری و فرهنگی شده.
زهرا
در حالت روحی یک فرد هم همین طور است. مثلا میبینید که جوانی وضع امسالش از وضع سال گذشتهاش بهتر است، بهبودی به وضع روحی و اخلاقی و رفتار خودش داده است. مثلا سابقا کمی بیادبتر و بیتربیتتر رفتار میکرد، به بزرگترها سلام نمیکرد، اخم میکرد، حالا اخلاق بهتری پیدا کرده است. ولی یک وقت بعضی از افراد، انقلاب و دگرگونی روحی پیدا میکنند و گویی این آدمِ سال گذشته نیست، تمام نظامات حاکم بر روح این فرد عوض میشود؛ و توبه یعنی همین.
زهرا
بشر یک موجود آزادیخواه است یعنی برایش آزاد بودن، آقا بالاسر نداشتن از هر مقدار ارزش مادی بالاتر است.
زهرا
ریشه انقلاب دو چیز است: یکی نارضایی و خشم از وضع موجود و دیگر آرمان یک وضع مطلوب.
زهرا
از خدا ترسیدن یعنی از قانون خدا ترسیدن، از عدل خدا ترسیدن، از سنت خدا ترسیدن.
زهرا
در حکومت اسلامی احزاب آزادند. هر حزبی اگر عقیده غیر اسلامی هم دارد در ابراز عقیده خودش آزاد است، فکرش آزاد است، هر چه دلش میخواهد بگوید. ما فقط اجازه توطئهگری و فریبکاری نمیدهیم. در حدی که فکر و عقیده خودشان را صریحا میگویند و با منطق ما در حال جنگ هستند ما آنها را میپذیریم اما اگر بخواهند در زیر لوای اسلام یا مظاهر اسلام افکار و عقاید خودشان را بگویند ما حق داریم از اسلام خودمان دفاع کنیم که اسلام این را نمیگوید، به نام اسلام این کار را نکن، به نام خودت بکن.
زهرا
تنها نهضتی که شاید بشود این نهضت را با آن مقایسه کرد و در واقع نهضت ما بچه و خلف صالح آن نهضت است، نهضت صدر اسلام است
زهرا
اگر ما جلو فکر را بگیریم اسلام و جمهوری اسلامی را شکست دادهایم. ولی این غیر از مسئله اغفال و اغواست. اغفال و اغوا یعنی کاری توأم با دروغ، تبلیغات دروغین کردن. مثلا آیه یا جملهای مطرح است، انسان این سرش را ببُرد آن سرش را هم ببُرد و قسمتی را اضافه کند، بعد بیاید همان را در میان مردم بگوید. یا از مسائل تاریخی قسمتهایی را بگوید قسمتهایی را حذف کند. دروغ گفتن، اغفال کردن هیچ وقت نمیتواند آزاد باشد.
FtR
من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که یک وقت خیال نکنند که حفظ و نگهداری اسلام (با سلب آزادی بیان تحقق مییابد. برخی جوانان خیال نکنند که راه حفظ معتقَدات اسلامی و جهانبینی اسلامی این است که نگذاریم دیگران حرفهایشان را بزنند. نه، بگذارید بزنند؛ نگذارید خیانت کنند.
علی قربانی
فرق است میان آزادی عقیده و آزادی تفکر. تفکر یعنی همان استعداد انسانی بشر که میتواند در مسائل، علمی و منطقی بیندیشد. این استعداد حتما باید آزاد باشد. پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است. اما عقیده. میدانیم هر عقیدهای ناشی از تفکر نیست. بسیاری از عقاید بشر ناشی از یک سلسله عادتها، تقلیدها و تعصبهاست نه این که چون فکر کرده این عقیده را گرفته است بلکه چون عادت کرده، به این عقیده چسبیده است. این عقیده نوعی انعقاد است یعنی فکر و اندیشهاش به جای این که باز باشد بسته و منعقد شده و بر عکس، آن قوه مقدس تفکر به دلیل این انعقاد و بستگی در درونش اسیر شده. آن آدمی که یک سنگ یا چوب و ساخته دست خودش را میپرستد، آیا نشسته علمی و منطقی فکر کرده و علم و منطق او وی را رسانده
کاربر ۱۱۱۶۰۷۶
من در کتاب نظام حقوق زن در اسلام گفتهام که تساوی حقوق زن و مرد یک مسئله است، تشابه حقوق زن و مرد مسئله دیگر است. اینها از نظر حقوق متساویاند ولی متشابه نیستند. تساوی توجه به کمّیت است. ارزش کمّی حقوق زن و مرد برابر با یکدیگر است، بلکه من ثابت میکنم که ارزش کمّی حقوق زن بیشتر از مرد است و باید هم به یک دلیل خاص بیشتر باشد.
fateme dehnavi
آزادی انسانیت مستلزم محدودیت و در قید بودن حیوانیت است، و آزادی حیوانیت مستلزم دربند شدن انسانیت است.
فاطمه
در مدت چهارسال و چند ماه خلافت علی، به علت حساسیتی که حضرت در امر عدالت داشت، دائما در حال مبارزه بود و آنی راحتش نمیگذاشتند. او حکومت را برای اجرای عدالت میخواست و همین شدت عدالتخواهی بالاخره منجر به شهادتش در محراب شد.
دوره خلافت برای علی (ع) از تلخترین ایام زندگی او به حساب میآید، اما از نظر مکتبش او موفق شد بذر عدالت را در جامعه اسلامی بکارد. اگر علی (ع) به جای آن دوره کوتاه، بیست سال خلافت میکرد در حالی که نظام زمان عثمان همچنان باقی میماند، امروز نه اسلام باقی مانده بود نه علی (ع)، نه نهجالبلاغه و نه اسمی از عدالت اسلامی؛ علی هم خلیفهای میشد در ردیف معاویه.
فاطمه
از یک آدم آلوده کثیف شهوتران، چه پسر و چه دختر، نمیتواند مجاهد به وجود بیاید. مجاهد مخلوقِ آگاهی و پاکی، هر دو است. یک روح آگاه و پاک میتواند مبارز و مجاهد باشد.
hiba
پسر شبیب! هرگاه بر چیزی خواستی بگریی بر جدّ ما حسین بن علی (ع) گریه کن.
hiba
بندگی خدا در عین این که بندگی است وابستگی نیست. وابستگی به یک امر محدود است که انسان را محدود و کوچک میکند، وابستگی به یک امر نامحدود و تکیه به آن عین وارستگی و عدم محدودیت است.
hiba
اگر ملتی خودباخته شد، خودش و روحش را در مقابل ملت دیگر باخت یعنی اگر استعمار روحی و فکری و فرهنگی شد، دیگر به دنبال آن با کمال افتخار استعمار سیاسی و استعمار اقتصادی را میپذیرد، یعنی سرمایههای مادی خودش را دو دستی به او تقدیم میکند و برای خودش هم افتخار میشمارد. نوکری بیگانه را با کمال افتخار میپذیرد، چرا؟ چون استعمار فکری و فرهنگی شده.
hiba
هر حزبی، هر مرامی مادام که در فکر خودش صداقت دارد، از روی عقیده و ایمان حرفی را میزند یعنی حقیقتجوست (ولو از نظر اسلام منحرف شده اما حقیقتجوست) از نظر اسلام حقیقتجو عاقبتش به خیر است چون آیه «وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا»
hiba
حجم
۳۰۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۲ صفحه
حجم
۳۰۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۲ صفحه
قیمت:
۵۴,۰۰۰
۲۱,۶۰۰۶۰%
تومان