بریدههایی از کتاب یادداشتهای زیرزمین و شبهای روشن
۳٫۶
(۳۷)
خداجان، یعنی یک لحظه شادکامی برای تمام عمر یک آدم کافی نیست؟...
niloufar.dh
پرتوی از خورشید که ناگهان از شکاف ابری تابیده بود، دوباره زیر ابرهای بارانزا خاموش شد و بار دیگر همه چیز در نظرم رنگ باخت. یا شاید هم آیندهٔ غمانگیز و ناخوشایندم در یک چشم بههم زدن از برابرم گذشته بود و خودم را آن گونه که الان هستم، یعنی پانزده سال بعد، پیر شده، در همان اتاق، به همان اندازه تنها و با همان ماتریونا که گذشت این سالها فرسودهترش کرده بود دیدم.
niloufar.dh
آدم وقتی بدبخت است، بدبختی دیگران را خیلی بیشتر درک میکند
niloufar.dh
آدم خیالپرداز، بیهوده میان خاکستر خواب و خیالهای گذشتهاش کند و کاو میکند، میان این خاکستر دست کم جرقهای را میجوید تا در آن بدمد و با آتشی جدید به قلب سرد شدهاش گرما بخشد و در آن همهٔ چیزهایی را که در گذشته دلپذیر بودهاند بجوید، چیزهایی که روح را هیجانزده میکردهاند، آنچه خون را به جوش میآورده، چیزهایی که آدم را به گریه میانداختهاند و چنان شکوهمندانه آدم را گول میزدهاند.
niloufar.dh
داستان زندگیام؟ اما کی به شما گفته که داستانی در زندگیام دارم؟ هیچ داستانی ندارم...
خندهکنان حرفم را قطع کرد و پرسید: اگر هیچ داستان یا ماجرایی ندارید، پس تا به حال چهطور زندگی کردهاید؟
ــ بهواقع بدون هیچ ماجرایی، هیچ داستانی، همینطوری زندگی کردهام، آنطور که میان ما رسم است و میگویند، توی سوراخم، یعنی تنها، کاملا تنها، تنهای تنها... متوجه هستید معنی تنها بودن یعنی چی؟
niloufar.dh
دو سه بار خواستم همینطوری، خیلی ساده، با زنی اشرافی، توی کوچه، البته اگر تنها بود، سر صحبت را باز کنم، بهطبع با خجالت زیاد؛ بگویم تنهایم، دارم میمیرم، خواهش کنم مرا از خودتان نرانید، چون بههیچوجه امکان آشنا شدن با زنی را ندارم. به او پیشنهاد کنم که حتا وظیفهٔ هر زنی است، خواهش شرمگینانهٔ مرد شوریده بختی مانند مرا رد نکند. چون تنها خواهشی که دارم این است که چند کلمهای برادرانه با او حرف بزنم، یا دو سه کلمهٔ خوشایند، در اولین قدم مرا از خودش نراند، قولم را قبول کند، آنچه را میگویم گوش کند، اگر دلش میخواهد مسخرهام بکند، اما امیدوارم کند، دو کلمه، فقط دو کلمه با من حرف بزند و پس از آنهم دیگر هرگز یکدیگر را نبینیم
niloufar.dh
آگاهی، هرگونه آگاهیای یک نوع بیماری است.
Azade_sh
آدم از خودش میپرسد: رؤیاهایت کجا رفتند؟ سرش را تکان میدهد و میگوید: سالها چه زود میگذرند! دوباره از خودش میپرسد: با این سالهایت چه کردهای؟ بهترین لحظههایت را کجا بهخاک سپردهای؟ زندگی کردهای یا نه؟
Morteza Rahmani
دوست دارم زمان حالم را با هماهنگی با گذشتهٔ برگشتناپذیر بنا کنم و بیشتر وقتها، همچون سایهای سرگردان، بیهدف و بیآنکه لازم باشد، در گوشههای دورافتاده و در کوچههای پترزبورگ پرسه بزنم؟
Morteza Rahmani
از صبح دلتنگی و ملالی ژرف و عجیب آزارم میداد. ناگهان اینطور بهنظرم رسید که آدمی هستم تنها که همه کنارم گذاشته و از من فاصله گرفتهاند.
Morteza Rahmani
پدرها همیشه بیشتر از مادرها دخترانشان را دوست دارند. دخترها معمولا در خانهٔ پدری از هر جای دیگری خوشبختترند. من اگر دختری داشتم، به گمانم هرگز شوهرش نمیدادم.
Morteza Rahmani
بدتر از همه این بود که سر زانوی شلوارم لکهٔ زردرنگ بزرگی افتاده بود. پیشبینی میکردم که این لکه نُهدهم شخصیتم را از بین خواهد برد.
Morteza Rahmani
گفت از همهٔ دختران جوان رعیتهایش بهعنوان «حق اربابی» سوءاستفاده خواهد کرد و اگر هم پدر و مادرهاشان اعتراض کنند به شلاقشان خواهد بست و مالیات مالکانهای را که باید «این حیوانهای ریشو» بپردازند زیاد خواهد کرد،
Morteza Rahmani
آدم همیشه راههایی پیدا میکند که به درجههای پستتری نزول کند.
Morteza Rahmani
به همه چیز عادت میکردم
Morteza Rahmani
بله آقایان، فقط میان ملت ماست که شرورترین افراد میتوانند در باطن شرافتمند باشند، شرافتمند به اعلاترین درجه، اما این امر مانع از این نمیشود که اشخاص فرومایهای نباشند.
Morteza Rahmani
ما این همه «سرشتهای روشنفکر» داریم که کمال مطلوبشان را تا آخرین لحظه حفظ میکنند. اگرچه به سود این کمال مطلوب کوچکترین کاری نمیکنند و هرچند راهزنان قهاری هستند، اما در باطن بهطرز خارقالعادهای آدمهای شرافتمندی هستند و با چشمانی اشکآلوده به کمال مطلوبشان احترام میگذارند.
Morteza Rahmani
میان ما روسها، آدمهایی خنگ و سربههوا مانند این آلمانیها و بهویژه فرانسویهای خیالباف که هیچچیز در آنها تأثیر ندارد، یافت نمیشود.
Morteza Rahmani
میگویند کار انسان را خوشقلب و شرافتمند نگه میدارد.
Morteza Rahmani
شنیدهام هاینه، شاعر معروف آلمانی گفته که هیچ زندگینامه و شرححالی واقعی وجود ندارد و فرد موقعی که دربارهٔ خودش میخواهد حرف بزند یا چیزی بنویسد، همیشه دروغ میگوید.
Morteza Rahmani
حجم
۲۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۵۰%
تومان