بریدههایی از کتاب فضیلت خودخواهی
۴٫۱
(۱۴)
اگر بپذیریم که آن معنایی که من از واژهٔ خودخواهی برداشت میکنم با معنای رایج و متعارف آن متفاوت است آنگاه یکی از بدترین اتهامهایی که متوجه دگرخواهی میشود همین است؛ یعنی دگرخواهی هیچ جایگاهی برای مفهوم احترام به خود و حمایت از خود قائل نیست، به این معنا که آدمی باید با تلاش خود زندگیش را حفظ کند و نه خود را قربانی کند و نه کس دیگر را.
Anahid
امروزه حکومت به جای آنکه محافظ حقوق افراد باشد، در حال تبدیل شدن به خطرناکترین متجاوز به حقوق افراد است
khatere
آنچه گفته شد هشداری در برابر گونهای از «خودخواهی نیچهای» است که در واقع محصول اخلاق مبتنی دگرخواهی بوده و روی دیگر سکهٔ دگرخواهی به شمار میآید: انسانی که بر این باور است که عمل خوب، جدای از ماهیت آن، عملی است که در راستای منافع و علایق شخصی انجام گیرد یعنی همان گونه که ارضای تمایلات غیرعقلانی دیگران معیاری برای ارزش اخلاقی نیست، ارضای تمایلات خود شخص نیز معیاری برای ارزشهای اخلاقی به حساب نمیآید. اخلاق به معنای مخالفت با خواستهها و تمایلات نیست (بنگرید به مقالههای آقای براندن که در فصلهای «فردگرایی دروغین» و «آیا همه خودخواه نیستند؟» همین کتاب آمده است).
Anahid
حکومت به صورت بالقوه، خطرناکترین تهدید برای حقوق انسان است زیرا انحصار قانونی استفاده از نیروی فیزیکی و زور برعلیه قربانیان بیدفاع و بیسلاح در اختیار اوست. هنگامی که یک حکومت از حقوق نامحدود برخوردار شود به خطرناکترین دشمن بشر تبدیل میگردد.
پروا
چهار ویژگی را میتوان نام برد که بدون تردید میتوان یک کشور دیکتاتوری را با آنها شناخت: حاکمیت یک حزب، اجرای احکام بدون محاکمه یا با محاکمهٔ صوری برای مخالفان سیاسی، ملی کردن یا سلب مالکیت از داراییهای شخصی، سانسور.
khatere
خودخواهی انسانی که در مبارزه برای آزادی در صورت لزوم مرگ را اختیار میکند در این حقیقت نهفته است که او نمیخواهد در جهانی زندگی کند که نتواند در آن براساس اندیشه و قضاوت خویش عمل نماید، یعنی در جهانی که شرایط زندگی انسانی برای او وجود ندارد.
khatere
سه ارزش زیربنایی در اخلاق عینیتگرا، یعنی سه ارزشی که در کنار هم سبب تحقق ارزش نهایی آدمی که همانا زندگی و حیات اوست میگردد، عبارتند از: تعقل، هدف، عزت نفس؛ که فضیلتهای متناظر با این سه ارزش بهترتیب عبارتند از: عقلانیت، مولد بودن، سرافرازی (افتخار).
Anahid
اگر برخی از آدمیان بکوشند با درندهخویی، غارتگری، دزدی، نیرنگبازی یا به بردگی کشیدن انسانهای مولد بقای خود را حفظ نمایند همچنان میتوان گفت که بقای آنها توسط قربانیانشان ممکن میشود، قربانیانی که میاندیشند و کالاهایی را تولید میکنند که این غارتگران آنها را به یغما میبرند. این غارتگران انگلهایی هستند که نمیتوانند بقای خود را حفظ کنند و حیات آنها وابسته به نابودی کسانی است که میتوانند بقای خود را حفظ نمایند؛ یعنی کسانی که رفتار و کردارشان در راستای منافع بشر است.
Anahid
اگر بپذیریم که آن معنایی که من از واژهٔ خودخواهی برداشت میکنم با معنای رایج و متعارف آن متفاوت است آنگاه یکی از بدترین اتهامهایی که متوجه دگرخواهی میشود همین است؛ یعنی دگرخواهی هیچ جایگاهی برای مفهوم احترام به خود و حمایت از خود قائل نیست، به این معنا که آدمی باید با تلاش خود زندگیش را حفظ کند و نه خود را قربانی کند و نه کس دیگر را.
Anahid
فرد سنتپذیر کسی است که میگوید: «هر چیزی که دیگران به آن باور داشته باشند، درست است»، ولی انسان فردگرا کسی نیست که بگوید: «هرچه باور خودم باشد همان درست است».
پروا
نژادپرستی فقط یک ریشهٔ روانشناختی دارد و آن چیزی نیست جز اینکه نژادپرستان در مورد خود احساس حقارت و پستی دارند.
پروا
حقوق عبارتند از اصول اخلاقی که آزادی عمل فرد را تعریف و صیانت میکنند ولی هیچ باری بر دوش دیگر افراد نمیگذارند.
پروا
آدمی یا ارزشهایش را توسط فرایند خودآگاهانهٔ تفکر برمیگزیند یا آنها را به صورت پیشفرض از طریق تداعیهای ناخودآگاه، از طریق ایمان، از طریق تأثیرپذیری از دیگران، از طریق شکلهای گوناگون حل شدن در اجتماع یا تقلید کورکورانه میپذیرد.
پروا
آدمیانی که میکوشند نه به کمک تعقل خود، بلکه توسط زور و جبر بقای خود را حفظ کنند به شیوهٔ حیوانات عمل میکنند. ولی همان گونه که حیوانات نمیتوانند به شیوهٔ گیاهان (یعنی ثابت ایستادن و چشم به راه خاک ماندن که غذای آنها را برساند) بقای خود را حفظ کنند، آدمیان نیز نمیتوانند به شیوهٔ حیوانات بقایشان را تضمین نمایند؛ یعنی با تعطیل کردن اندیشه و تعقل و چشم به راه انسانهای مولد ماندن تا نقش شکار آنان را ایفا کنند. اینگونه غارتگران شاید برای مدت زمانی به این اهداف خود دست یابند ولی این کار به بهای نابودی تمام میشود، نابودی قربانیان آنها و نابودی خودشان.
Anahid
حق حیات یعنی حق پرداختن به اعمال و اموری که به خواست خود انسان و در راستای خودکفایی و بینیازی او باشد و این یعنی: آزادی انسان برای انجام همهٔ اعمالی که لازمهٔ طبیعت یک موجود عقلانی در جهت حفظ، بهبود و تکامل زندگی و خود لذت بردن از آن است (این است معنای حق حیات، آزادی و جستجوی خوشبختی).
MoonShadow
«در هر سازشی میان غذا و سمّ، همواره مرگ برنده میشود. در هر سازش میان خوب و بد (خیر و شرّ) این بد (شرّ) است که سود میبرد»
MoonShadow
لذت را باید سوخت احساسی برای زندگی و حیات انسان دانست.
MoonShadow
آدمی در حالت لذت و خوشی ارزش زندگی را تجربه میکند، پی میبرد که زندگی ارزش زیستن را دارد، ارزش تلاش و تکاپو برای حفظ آن را دارد.
MoonShadow
دولتگرایی (یعنی اعتقاد به تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی در دست دولت مرکزی) (statism) همواره یکی از پیامدهای سیاسی جمعگرایی بوده است.
پروا
جامعهای که محصول کار و تلاش افراد را به یغما میبرد، یا آنها را به بردگی میکشاند، یا میکوشد آزادی ذهن آنها را محدود سازد، یا آنها را وادار میسازد که برخلاف اندیشه و قضاوت خویش عمل کنند، یعنی جامعهای که میان احکام آن و نیازمندیهای طبیعت انسان تضاد وجود دارد، به معنای واقعی کلمه یک جامعه نیست بلکه انبوهی از افراد است که توسط قوانین تبهکارانهٔ نهادینهشده گرد هم آمدهاند.
پروا
حجم
۱۸۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۱۱ صفحه
حجم
۱۸۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۱۱ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰۵۰%
تومان