بریدههایی از کتاب مصلوب
۳٫۲
(۶)
اگر کسی بخواهد از شر احساس خفقانی تابنیاوردنی رها شود، باید حشیش مصرف کند.
پویا پانا
همواره به کتابهای همیشگی پناه میبرم: تعدادشان در کل زیاد نیست، کتابهایی است که با مزاجم سازگار است.
پویا پانا
اگر کسی بخواهد از شر احساس خفقانی تابنیاوردنی رها شود، باید حشیش مصرف کند.
Tamashagar
این تردید نیست، قطعیت است که مرا به جنون میکشاند… اما برای احساس کردن آن، باید ژرف بود، باید در مغاک بود، فیلسوف بود… ما همه از راستیودرستی هراس داریم…
Tamashagar
«تنها بهانهٔ خدا این است که نیست.»… خود در جایی گفتهام ـ بزرگترین مخالفت با زندگی تاکنون چه بوده است؟ ـ خداوند…
Tamashagar
کسی تاکنون به راستی توجه کرده که در زمان تنش ژرفی که حالت بارداری نه تنها ذهن، که در نهایت کل ارگانیسم را محکوم به آن میکند، هر پیشآمد و هر گونه انگیزش بیرونی به شدت تیز و بُرنده میشود و تا ژرفنای وجود فرو میرود؟ تا آنجا که شدنی باشد باید از پیشآمد و انگیزشهای بیرونی دوری کرد: گونهای دیوارکشیدن در گرداگرد خویش یکی از نخستین احتیاطهای غریزهٔ بارداری معنوی است.
Tamashagar
خداوند راهحلی بس خامدستانه است، که نمایانگر کمبود ظرافت نسبت به ما اندیشمندان است ـ در نهایت به راستی چیزی جز ممنوعیتی ناپخته و گستاخانهٔ ما نیست: نباید بیندیشی!...
Tamashagar
«پروردگار»، «نامیرایی روح»، «رستگاری» و «فراسو» ـ به هیچکدام از این برداشتها هیچگاه حتی در کودکی هیچ توجهای نداشتم، عمرم را هم بابتشان تلف نکردم، شاید هرگز به اندازهٔ کافی برای آن سادهانگار نبودم؟ برای همین خدانشناسی، و از آن کمتر به عنوان یک رویداد در زندگیم برایم آشنا نیست: در من درونزادی و غریزی است.
Tamashagar
به راستی برای ناپاکان هیچ مأوایی ما در اینجا آماده نمیکنیم! خوشبختی ما برای تنهایشان غاری یخی است، و برای جانهایشان هم!
Tamashagar
مردمیت من روند همیشگی خویشتنداری است. ـ اما به تنهایی نیاز دارم ـ منظورم این است که به خودیابی، به بازگشت به خویش، تنفس هوای سبک و آزاد و فرحبخش...
Tamashagar
همانطور که مدتهاست رسموآیینم شده ـ عادات پاک و راستگویی با خود از نخستین شرطهای هستی من است
Tamashagar
پذیرفتن خویش به صورت یک سرنوشت، خود را «متفاوت» نه خواستن ـ در چنین شرایطی این همان نفس فرزانگی است.
Tamashagar
«دشمنی از راه دشمنی پا به فرار نمیگذرد، دشمنی با دوستی پایان مییابد»
Tamashagar
میبینید که من دوست ندارم به بیادبی کمبها داده شود؛ به مراتب مردمیترین شکل مخالفت است، و در گرماگرم زنخویی مدرن، یکی از بهترین فضیلتهایمان است. اگر کسی به اندازهٔ کافی برای آن پرمایه باشد، اشتباه کردن، حتی شادیبخش است. اگر قرار باشد خدایی به این زمین آید، ناگزیر کاری جز اشتباه نمیکند: بر دوش گرفتن گناه، و نه مجازات نخستین گواه الوهیت است.
Tamashagar
تنها در میان تباه شدگان است که دلسوزی فضیلت نامیده میشود.
Tamashagar
بالاترین چیزی را که مدیون او هستم این است که نیاز به همتی خاص ندارم، بلکه اندکی شکیبایی لازم است تا وارد دنیایی از چیزهای والا و ظریف شوم، آنجا احساس اسایش خانهوار دارم، تنها آنجا درونیترین شوریدگیام رها میشود.
Tamashagar
«اینک از شما میخواهم مرا از دست بدهید و خود را بیابید؛ تنها زمانی که مرا انکار کرده باشید به سوی شما باز خواهم گشت...
Tamashagar
«آنکس که اهل دانش و شناخت است نه تنها باید دشمنانش را دوست بدارد، بلکه باید بتواند به دوستانش هم نفرت بورزد.
Tamashagar
«خاموشترین واژهها، جارچیهای طوفاناند، اندیشههایی که بر گام کبوتران از راه میرسند، جهان را راهنمایی میکند...»
Tamashagar
اشتباه (باور به آرمان)، کوری نیست، اشتباه، بُزدلی است... هر فراگیری، هر گام پیشروندهای در مسیر دانش و شناخت (معرفت) نتیجهٔ دلیری و سختگیری نسبت به خویش و پاکیزگی در ارتباط با خویشتن است... من آرمانها را رد نمیکنم، در حضورشان خیلی ساده دستکش به دست میکنم
Tamashagar
حجم
۲۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۲۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان