گلهای گیلاسِ محکومِ به مرگ
ازته دل میخندند.
Mithrandir
نوشتن، ترسیم دری است بر دیواری غیرقابل عبور، و سپس گشودن آن در.
⊙—⊙
نوشتن، ترسیم دری است بر دیواری غیرقابل عبور، و سپس گشودن آن در.
حسین
صدایت میزنم. در این صفحات، صدایت میزنم. در این جنگلها، در نزدیکی آن برکه، در جادهها، در زمینهایی که با قدمهایمان طی کردیم و تا بینهایت وسعت دادیم، صدایت میزنم.
⊙—⊙
خواندن، نوشتن، دوست داشتن تثلیثی مقدس است.
شلاله
ما در میان جانوران الهی ماقبل تاریخ که پوست قیری رنگ بدنشان میدرخشد، تنها هستیم.
دهقان غذاخوار
شما دوستم دارید. به من میگویید دوستم دارید، اما نمیدانید که چه میگویید.
⊙—⊙
روحها پرگارهاییاند
که نوکشان در لحظه فرو رفتن در زمین، میلرزد.
⊙—⊙
نوشتن، ترسیم دری است بر دیواری غیرقابل عبور، و سپس گشودن آن در.
Gisoo
نوشتن، ترسیم دری است بر دیواری غیرقابل عبور، و سپس گشودن آن در.
شلاله