بریدههایی از کتاب برادران کارامازوف؛ جلد دوم
۴٫۲
(۱۲۶)
فراز و نشیبهایی که در روابطمان پیش میآمد، مرا شکنجه میداد؛ ولی حالا که روحش را تمامآ دراختیار دارم و آن را با روح خودم آمیختهام، یک مرد شدهام!
zohreh
گریگوری در گفتهاش راسخ است، دروغ نمیگوید؛ ولی احمق است. آدمهای زیادی هستند که درستکارند، چون احمقند.
zohreh
«در این فکر باش که حقوق اجتماعی مردم را گسترش دهی، یا نگذاری بهای نان و گوشت افزایش پیدا کند، به این ترتیب عشق و علاقهات را به بشریت خیلی آشکارتر و ملموستر نشان خواهی داد تا فلسفهبافی.»
zohreh
انگار در گذشته آدمها با هم به توافق رسیدهاند که به همدیگر دروغ بگویند، بههمیندلیل هم همیشه دروغ میگویند. همه در ظاهر ادعا میکنند از بدی متنفرند؛ حال آنکه باطنآ بدی را میپرستند.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
«پروردگارا، مرا با همهٔ گناهانم بپذیر؛ ولی محکومم نکن. بگذار بدون داوریات از این دنیا بروم... محکومم نکن، چون پیشاپیش خودم را محکوم کردهام؛ دربارهام داوری نکن، چون دوستت دارم، من آدم پست و کثیفی هستم؛ ولی دوستت دارم: اگر مرا به دوزخ بفرستی، آنجا هم دوستت خواهم داشت، آنجا هم به همه اعلام خواهم کرد برای ابد دوستت دارم...
کتاب باز
پروردگارا، مرا با همهٔ گناهانم بپذیر؛ ولی محکومم نکن. بگذار بدون داوریات از این دنیا بروم... محکومم نکن، چون پیشاپیش خودم را محکوم کردهام؛ دربارهام داوری نکن، چون دوستت دارم،
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
آه، فرزندان کوچکم، دوستان عزیزم. از زندگی نهراسید! چهقدر زندگی شیرین و زیباست موقعی که آدم کاری نیکو و حقیقی انجام داده است.
Zohreh Mahmoudi
برعکس، ما هم از متعالیترین اندیشهها، به هیجان ـدقیقاً به هیجان ــ و جوش و خروش میآییم؛ ولی به این شرط که خودشان بهسراغمان بیایند، از آسمان در دامنمان بیفتند و بهویژه رایگان؛ که ناچار نشویم چیزی در بهای آنها بپردازیم. از بهای چیزی را پرداختن متنفریم، درعوض دریافتکردن رایگان را خیلی دوست داریم و این شامل همهچیز و همهٔ موارد میشود.
Zohreh Mahmoudi
«عشق مربوط به گذشته است میتیا! ولی آنچه گذشته، بهشکل دردناکی برایم عزیز است. این را برای همیشه بدان.»
imaanbaashtimonfared
«شاید بهخاطر اینکه خودش را نسبت به او گناهکار احساس میکند چنین از او متنفر است»
imaanbaashtimonfared
«سرشت را اگر از خود برانید، چهارنعلبهسویتان باز میگردد»
imaanbaashtimonfared
دیدن پدری ناشایست و بهویژه مقایسهٔ آن با پدران دیگر، پدران بچههای دیگر، رفقایش، بهرغم میل خودش، پرسشهای بسیار دردناکی را در نوجوان برمیانگیزد.
imaanbaashtimonfared
او یک بلای آسمانی بوده. بله، واقعاً پدرهایی هستند که به یک آفت، به یک بلای آسمانی بیشتر شبیهند تا یک پدر
imaanbaashtimonfared
از آنجا که تمام عمر مجرد، باتقوا و پاک مانده بود، زنها را موجودات برتری میانگاشت.
imaanbaashtimonfared
ولی در کنار این محاسن، مثل قاطر چموش و یکدنده بود. وقتی فکری در ذهنش جای میگرفت، بیرون کشیدن آن و زدودنش محال بود.
imaanbaashtimonfared
هرکسی پی خواهد برد که فناپذیر است و رستاخیزی هم در کار نخواهد بود و سرنوشت محتومش را با آرامش و مغرورانه میپذیرد، درست مثل یک خدا. باز بهوسیلهٔ همین غرور میفهمد حالا که قرار شده زندگی لحظهای بیش نپاید، نیازی به زمزمه و راز و نیاز ندارد، برادرش را دوست خواهد داشت بدون هیچ چشمداشتی.
imaanbaashtimonfared
موقعی که همهٔ بشریت خدا را انکار کرد (و من یقین دارم که این دوران سرانجام فرا خواهد رسید) همهٔ باورها و یقینهای گذشته خودبهخود فرو خواهد ریخت، احتیاجی به آدمخواری هم نیست، بهویژه همهٔ اصول اخلاقی گذشته، ازبین میرود و چیزی کاملا جدید جایگزین آنها میشود. مردم با هم متحد میشوند تا آنچه را زندگی میتواند ارایه دهد بهدست بیاورند
imaanbaashtimonfared
به دانشکدهٔ پزشکی مراجعه کردم. درمورد تشخیص بیماری کاملا متبحر هستند، همهٔ بیماریها و علایم آن را میتوانند بهروشنی برایت شرح دهند؛ اما برای مداوای آن چیزی نمیدانند. در آنجا دانشجوی جوان پُرشور و اشتیاقی بود. به من گفت: «اگر بمیرید، دستِ کم میدانید به چه مرضی مُردهاید!»
imaanbaashtimonfared
حالا بیا و کمی از خطاهایت را بپذیر، «بله، من خطاکارم، معذرت میخواهم، مرا ببخش!» آنوقت است که باران سرزنشها مانند تگرگ روی کلهات میبارد. هرگز بهطور کامل مرد را نمیبخشد، چنان میکوبدت و تحقیرت میکند که بشوی یکتکه قابدستمال کثیف، حتی نسبت به خطاهایی هم که مرتکب نشدهای ملامتت میکند، سرکوفتت میزند، هرچه را بخواهد از زیر زبانت بیرون میکشد. هیچچیز را از یاد نمیبرد و چیزهایی هم به آن میافزاید. فقط موقعی که خوب خوار و ذلیلت کرد، آنوقت میبخشدت، تازه خوبهاشان اینطورند، شاید هم بهترینشان. همهچیز را که تراشید و بیرون کشید، آنوقت میاندازد به گردن تو. اینها ددمنشی را بهطور طبیعی در ذاتشان دارند. حرفم را باور کن همگیشان اینطورند، همین فرشتههایی که بدون آنها نمیتوانیم زندگی کنیم.
imaanbaashtimonfared
پسرجان، هیچوقت بابت خطاهایی که مرتکب شدهای، از زنی که دوستش داری معذرتخواهی نکن، بهخصوص اگر دوستش داری، خطاهایت نسبت به او هرچه میخواهد باشد! چون فقط شیطان است که از باطنِ زن خبر دارد، رفیق
imaanbaashtimonfared
حجم
۶۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۷۵ صفحه
حجم
۶۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۷۵ صفحه
قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰۵۰%
تومان