بریده‌هایی از کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم

چرا از دانش‌آموزان و بزرگ‌سالان انتظار داریم در اولین تلاش، وظایف پیچیده را به انجام برسانند؟

اگر کل چیزی که داشتید پنج دلار و دو ساعت وقت بود، چه‌کار می‌کردید تا پول بیش‌تری دربیاورید؟ این یکی از تکالیفی بود که در یکی از کلاس‌هایم در دانشگاه استنفورد به دانشجویان دادم. (۱)

کارآفرین‌بودن یعنی مواجههٔ دائمی با مشکلات بزرگ و یافتنِ راه‌های خلاقانه برای مهار آن‌ها

زندگیِ حقیقی، یک امتحانِ کتاب‌باز نهایی است.

همه‌چیز با این شروع می‌شود: برداشتن سقف، و تلاش برای رسیدن به حداکثر پتانسیل واقعیِ خودتان

دانستنِ این‌که می‌توانید قوانین را زیر سؤال ببرید، توان بسیار زیادی به انسان می‌دهد.

. گاهی ترک‌کردن شجاعانه‌ترین راه چاره است؛ چون لازم است با شکست‌های خود رودررو شوید و آن‌ها را علناً اعلام کنید.

کارآفرین کسی است که همیشه در جست‌وجوی مشکلاتی است که می‌توانند تبدیل به فرصت شوند و روش‌های خلاقانه را برای بهره‌برداری از منابعِ محدود در رسیدن به اهدافش استفاده می‌کند.

ما معتقدیم با افزایش تعداد دانشگاه‌ها در سرتاسر دنیا، آموزشِ صرفاً فنی به دانشجوها، چندان کافی نیست. آن‌ها برای موفق‌بودن باید بفهمند چطور در تمام محیط‌های کاری و در تمام بخش‌های زندگی‌شان، رهبرانی کارآفرین باشند.

بهتر انجام‌دادن کار منجر به نتایج مثبت فوق‌العاده‌ای می‌شود. زندگی تمرینِ نمایش نیست و فرصت دومی به شما داده نمی‌شود که بهترین عملکردِ خودتان را به اجرا بگذارید.

«هرگز هیچ فرصتی رو برای افسانه‌ای‌شدن از دست نده!»

لئوناردو داوینچی این را با گفتهٔ خود تأیید کرد: «مقاومت در آغاز راحت‌تر از پایان است.»

همیشه مشکلی دم‌دست است که التماس می‌کند حلش کنی.

«خیلی اوقات مردم نگران سوارشدن قطار در زمان درست هستند؛ ولی نگران سوارشدن در قطار درست نیستند.

واقعاً مهم است که پل بسازیم و هیچ‌وقت آن‌ها را خراب نکنیم.

«همه‌چیز آخرش خوش است. اگر خوش نیست، آخرش نیست.

همیشه در هر تغییر جهت، تردید وجود دارد؛ اما وقتی مجهز به سلاح اعتمادبه‌نفس هستید، اعتمادبه‌نفسی که وقتی ایجاد می‌شود که می‌بینید چطور دیگران از عهدهٔ ابهامات مشابه برآمده‌اند، این تنش در زندگی شما به هیجان تغییر خواهد یافت و چالش‌هایی که با آن‌ها مواجهید تبدیل به فرصت خواهند شد.

آموزشِ صرفاً فنی به دانشجوها، چندان کافی نیست. آن‌ها برای موفق‌بودن باید بفهمند چطور در تمام محیط‌های کاری و در تمام بخش‌های زندگی‌شان، رهبرانی کارآفرین باشند.

«همهٔ چیزهای باحال وقتی اتفاق می‌افتن که داری کارهایی می‌کنی که توی برنامه نبوده.» راه قدیمی و تکراری را همیشه می‌شود طی کرد؛ اما چیزهای جالب غالباً زمانی رخ می‌دهند که مسیری غیرمنتظره را در پیش می‌گیرید و چیز متفاوتی را امتحان می‌کنید.

واقعاً فکر می‌کنم گاهی به‌شدت می‌ترسم... وقت‌های کمی هست که چیزی چنان مهم وجود دارد و تو آن‌قدر باورش داری که می‌توانی علی‌رغم ترس انجامش دهی.