بریده‌هایی از کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم

آلبرت اینشتین: «اگر یک ساعت وقت برای حل مسئله‌ای داشتم و زندگی‌ام به آن راه‌حل وابسته بود، پنجاه‌وپنج دقیقهٔ اول را صرف تعیین سؤال درست می‌کردم؛ چون به‌محض این‌که سؤال درست را بدانم، می‌توانم مسئله را در کم‌تر از پنج دقیقه حل کنم.»

کارآفرین کسی است که همیشه در جست‌وجوی مشکلاتی است که می‌توانند تبدیل به فرصت شوند و روش‌های خلاقانه را برای بهره‌برداری از منابعِ محدود در رسیدن به اهدافش استفاده می‌کند.

او بارهاوبارها آموخت که بیش‌ترِ امور زندگی، به‌خصوص نقص‌ها و ناکامی‌های ما، آن‌قدر که در آن لحظه فکر می‌کنیم، مهم نیستند.

افسانه‌ای‌شدن مستلزم آن است که تصمیم بگیریم همیشه فراتر از حد انتظار پیش برویم.

گای کاوازاکی می‌گوید: «باید همیشه سعی کنید "بزرگوار" باشید.» او در ادامه می‌گوید: «فرد بزرگوار به مردمی که نمی‌توانند کمکش را تلافی کنند، کمک می‌کند. فرد بزرگوار، انگیزه‌اش این نیست که بگویند "وای! این یارو مدیر منطقهٔ غرب وال‌استریت ژورناله و اگه چاپلوسی این آدم رو بکنم، شاید توی رسانه‌ها ازم تعریف و تمجید کنن. این آدم می‌تونه بهم کمک کنه، پس من هم بهش کمک می‌کنم."» آدم بزرگوار این‌طوری فکر نمی‌کند؛ بلکه فکرش این است: «من فقط برای حس رضایت از کمک به مردم به اون‌ها کمک می‌کنم.»

. به خاطر داشته باشید اگر بخواهید مفروضات قبلی خود را بشناسید و به چالش بکشید، جایگزین‌های بی‌شماری می‌توانید کشف کنید. به‌قول آلن آلدا «مفروضات شما پنجره‌های شما رو به دنیا هستند. هرازگاهی آن‌ها را تمیز کنید وگرنه نور داخل نمی‌آید».

بهتر است «به‌جای پول‌ساختن، معنا بسازید».

ما از کودک انتظار نداریم هر کاری را در وهلهٔ اول به‌نحو احسن انجام دهد؛ پس نباید انتظار داشته باشیم بزرگ‌سالانی که وظایفِ پیچیده بر عهده می‌گیرند هم در وهلهٔ اول کاملاً درست انجامش دهند.

اولین گام برای حل مشکلات بزرگ، شناساییِ آن‌هاست

«هرگز هیچ فرصتی رو برای افسانه‌ای‌شدن از دست نده!»

خیلی اوقات مردم نگران سوارشدن قطار در زمان درست هستند؛ ولی نگران سوارشدن در قطار درست نیستند.

خلاصه، وقتی برنده می‌شوند که دیگری چیزی می‌بازد.

بیش‌تر سازمان‌ها اعمال می‌کنند. خارج از مدرسه، معمولاً افراد با هدفی مشترک و به‌صورت گروهی کار می‌کنند؛ پس وقتی برنده می‌شوند، بقیه هم برنده می‌شوند

زندگیِ حقیقی، یک امتحانِ کتاب‌باز نهایی است. درها بازِ باز هستند و به شما اجازه می‌دهند وقتی می‌خواهید مسائلِ بی‌انتهای مربوط به کار، خانواده، دوستان و دنیا را در مقیاس بزرگ، حل کنید، از منابع بی‌پایان اطراف خود استفاده کنید

«همهٔ چیزهای باحال وقتی اتفاق می‌افتن که داری کارهایی می‌کنی که توی برنامه نبوده.»

ای کاش کسی به من گفته بود که تردید را با آغوشِ باز بپذیرم

«نگرانیِ دائم مقدار زیادی از انرژی حیاتی را از بین می‌برد؛ درحالی‌که آن انرژی را می‌توان در مواردی عالی مصرف کرد».

آبروی شما، ارزشمندترین دارایی شماست؛ پس به‌خوبی از آن محافظت کنید. اما اگر در این مسیر مرتکب اشتباهی شدید، خیلی دلسرد نشوید. با گذشتِ زمان می‌توانید آبروی لکه‌دارشدهٔ خود را بازسازی کنید.

همیشه با قوانینی ساختگی برای خودمان زندان‌هایی می‌سازیم. این قوانین ما را در چهارچوب نقش‌های خاصی محبوس، و از فرصت‌هایی بی‌شمار محروم می‌کنند.

تجربه‌اش به او آموخته بود که مشکلات گریزناپذیرند و کلید موفقیت جاخالی‌دادن در برابر گلوله نیست؛ بلکه بهبود سریع است.