جایی خواندم ما به جای مرهمگذاشتن بر زخمهایمان، چسبزخم روی آن میگذاریم. و ما چه هنرمندانه چنین کردیم و چه ماهرانه بر زخمهای زندگیمان چسبزخم گذاشتیم
mina sadat asefi
مامان میگوید: «دختر باید مؤدب باشد و هر حرفی را به هرکسی مخصوصاً به پدرش نگوید.»
خیال
آدمی را میتوان دید، میتوان دست در دستش گذاشت، میتوان با او در جادهای قدم زد، میتوان دلش را بهدست آورد، وادار به انجام کاری کرد، ولی نمیتوان به سادگی او را فهمید، نمیتوان او را درک کرد، هرگز نمیتوان به او دست یافت.
sheida...
میوههای کال میرسند ولی آدمهای کال هیچگاه نمیرسند.
mina sadat asefi
چارلیچاپلین در فیلمهایش حرف نمیزند، اما چیزها میگوید
mina sadat asefi
آدمها از دوری به دلتنگی و تنهایی میرسند و از نزدیکی به کوری! تو آنقدر نزدیک میشوی که دیگر نمیبینی.
معصومه
به نظر من در دنیای پرسرعت ما فرصت این همه توضیح نیست، کوتاه بگو و روشن، دیگران به خوبی میفهمند.
mina sadat asefi
«بعد از طوفان آنچه میماند ساقه و ریشهٔ مقاوم درختان است.
mina sadat asefi
به دخترت یک ترازو بده! یک متر. تا با آن خودش را وزن کند و اندازهٔ درستیاش را بفهمد و طول راه را متر بزند، «ارزش هرچیز به اندازهٔ وقتی است که برای آن صرف میکنی» این خودش یک متر است. تحمل یک آدم، تاب آوردن در برابر سختیها و ناملایمات. هر چیز باید محک بخورد. مهم نیست آدم چندجا هم به خطا محک بزند یا محک بخورد ولی اگر متر و معیار داشته باشد، میتواند خودش را تصحیح کند.
mina sadat asefi
آدمها از دوری به دلتنگی و تنهایی میرسند و از نزدیکی به کوری
mina sadat asefi
بگذار زندگی، زیستن، عشق ورزیدن، اشتباه نکردن و جبرانکردن، درست زیستن مسئلهٔ او شود. نه تحمیل تو به او. به جای او زندگی نکن! در کنارش باش که اگر خدا خواست به تو تکیه کند! دخترت بیش از نگاهکردن به تو نیازمند آن است که با تو، به زندگی نگاه کند و بیش از ترسیدن از تو، محتاج آن است که تو محل امنی باشی که هراسهایش را به امنیت تبدیل کند.
معصومه
«ارزش هرچیز به اندازهٔ وقتی است که برای آن صرف میکنی»
Parinaz