- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب در
- بریدهها
بریدههایی از کتاب در
۴٫۱
(۱۰۴)
جملههایی که ناتمام رها شوند دیگر هیچ وقت به آن خوبی که شروع شده بودند تمام نمیشوند.ایدههای جدید به خم طاق متن شکل میدهند و متن بعد از آن دیگر درست از آب درنمیآید.
Mahshid kh
کسانی که تو را نمیشناسند باورشان نمیشود چقدر کودنی، هرچند من بارهااین را بهت گفته ام. تو فکر میکنی زندگی تا ابد ادامه پیدا میکند و اگراین جور باشد ارزش دارد زندگی کنی. فکر میکنی همیشه یکی هست که برایت غذا بپزد و گردگیری کند و بشقابی پُر از غذا همیشه آنجاست و کاغذی که رویش یک چیزهایی بنویسی و ارباب که بهت عشق بورزد؛ و همه تا ابد مثل داستان پریان زندگی میکنند؛ و تنها مشکلی که ممکن است سر راهت سبز شود چیز بدی است که توی روزنامه درباره ات نوشته میشود، که مطمئنم مایه ننگ و رسوایی است
Mahshid kh
«میخواهند صلح شود. تو باور میکنی؟ من که باور نمیکنم، چون دراین صورت کی سلاحها را میخرد و آن موقع دیگر برای اعدامها و چپاول چه دستاویزی خواهند داشت؟ و ضمناً اگر تا حالا صلح جهانی نشده، چرا عدل الان باید برقرار شود؟»
کاربر ۱۲۰۰۸۲۰
نمیشود محبت همیشه به شیوه آرام و مؤدبانه و روشن بیان شود؛ واینکه نباید آدم شکل محبت ورزیدن را برای دیگری تعیین کند.
maedeh
بعضی وقتها کار آدم بهاینجا میکشد. یکدفعه میخواهی بی معطلی تمامش کنی.
maedeh
امرنس آن قدری میفهمید که برای چیزهای ناممکن تقلا نکند. نیروی خودش را ذخیره میکرد برای زمانی که احیاناً میتوانست در مورد گذشته کاری کند، ولی من تا مدتها بعد نمیفهمیدم که این کارش چه معنایی دارد.
maedeh
دوست نداشت به کسانی بپیوندد که رفتگرها را نادیده میگرفتند.
zeinvzfh
سالها پیش، دورِ خویشاوندانِ بیش ازاندازه به قاعده ام را، که در زندگی چیز خیال انگیزی نداشتند، خط کشیده بودم.
سمیرا میرزایی
عشق شوری است خطرناک، مملو از مخاطرهها.
سمیرا میرزایی
آرزوی قلبی اشاین است که خانه خراب شوند! البته فقط پلیسها خانه خراب شوند، نه سگ پلیس.
سمیرا میرزایی
در زندگی ام یک بار، فقط یک بار، دری سد راهم شد، نه در خواب، موقع کم خونی مغز، بلکه در واقعیت.
سمیرا میرزایی
نجات خودم از مرگ کار راحتی نبود سرگرمیپُرهزینه و پردردسری بود.
Bluenight
وقتی آدمها میخواهند بروند، بگذار بروند. چرا باید بمانند؟ ما مراقبش بودیم گرسنه نماند؛ کسی به خانه اش دستبرد نزند؛ گذاشته بودند بدون پولِ اجاره توی آن خوکدانی زندگی کند؛ من حتی کاری کردم که دوستانی پیدا کند. ولی ظاهراً ما کافی نبودیم، نه سوتو، نه آدلکا، نه من. از صمیم قلب به همه دری وریهایش گوش میدادیم، حتی اگر حرفهایش را نمیفهمیدیم، چون به فرانسه حرف میزد. میدانستیم که بیشتر اوقات، حتی وقتی به زبان خارجی حرف میزد، همان پرت وپلاهای قدیمیرا میگفت. او تنها بود. کی تنها نیست؟ میخواهم بدانم. واین شامل حال آنهایی هم میشود که کسی را دارند اما متوجه تنهایی شان نیستند.
pegahl
گیرم او به کلیسا، به عنوان یک نهاد، بدوبیراهی گفته باشد، ولی من آدمهای متدین کمیدیده ام که مسیحیانی به خوبیاین پیرزن باشند.
زهرا۵۸
خشمش حتی شاید باعث شود دوباره سرحال بیاید
زهرا۵۸
خیلی دوست داشتم بنویسم، ولی همان طور که قبلاݧݨً گفتم، آفریدن مستلزم وضعیت فیضان است. برای محقق شدنش چیزهای زیادی ضروری است (انگیزه و تسلط بر خود، آرامش درونی و نوعی هیجان تلخ و شیرین) و من هیچ یک ازاینها را نداشتم.
زهرا۵۸
در پس هر اثری که منتشر میشود آدمهایی هستند ناشناخته که بدون آنها کار و تلاش زندگی آدم ثمر نمیدهد.
زهرا۵۸
به عقیده او تنها کسانی حق داشتند برای مسیح زاری کنند که عملاً میدانستند کار یدی چیست.
زهرا۵۸
به هیچ کس اعتماد نمیکرد؛ یا اگر دقیقتر بگویم، اعتماد را خُردخُرد میان عدهای برگزیده توزیع میکرد
زهرا۵۸
هر رابطهای که پای عواطف فردی را به میان بکشد آدم را در معرض خطر قرار میدهد و هرچه اجازه دهم آدمهای بیشتری نزدیکم شوند، بر تعداد راههایی که میشود به من آسیب رساند افزوده میشود.
زهرا۵۸
حجم
۳۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۷۶ صفحه
حجم
۳۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۷۶ صفحه
قیمت:
۱۹۸,۰۰۰
۱۳۸,۶۰۰۳۰%
تومان