بریده‌هایی از کتاب زندگی پیش رو

موسیو هامیل می‌گفت که آدم با کلمات هرکاری می‌تواند بکند و لازم نیست که حتماً کسی را بکشد.

روی زمین دراز کشیدم، چشمانم را بستم و دعا خواندم تا بمیرم، اما آسفالت سردبود و ترسیدم سرما بخورم.

من تا به‌حال خودم را قاطی سیاست نکرده‌ام، چون هرکس که وارد سیاست شود می‌خواهد که کاری و چیزی به نفع خودش بردارد،

برنگردد. به نظر من که مواد مخدر بسیار مزخرف است. آنهایی که از این مواد استفاده می‌کنند به شادمانی معتاد می‌شوند، و شهرت شادمانی برای‌آن غمی است که وقتی ترکمان می‌کند بر جای می‌گذارد. هر کس که مواد مصرف می‌کند باید واقعاً دلش بخواهد که شاد باشد، و چه کسی جز پادشاه یا یک معتاد همچون چیزی را طلب می‌نماید؟

هیچ چیز سیاه و سفید نیست. سفیدی گاهی همان سیاهی است که خود را پوشانده است، و سیاهی هم بعضی وقت‌ها همان سفیدی است که خراب شده است.

. به نظرم مردم در نهایت به همان حرفی که می‌زنند اعتقاد پیدا می‌کنند، وگرنه نمی‌توانند به زندگی ادامه بدهند.

انسان‌ها بیشترین غمشان را در چشمانشان نشان می‌دهند.

به نظر من خوشخواب‌ترین آدم‌ها در دنیا ظالمان هستند، زیرا احدی برایشان اهمیت ندارد. افراد منصف با چشم باز و نگران دربارهٔ هر چیز کوچک و بزرگ با اندیشه می‌خوابند، اگر اینطور نبودند با انصاف نمی‌شدند

موسیو هامیل تکیه کلام‌های فوق‌العاده‌ای دارد، مثلاً می‌گوید: «به تجربهٔ طول و درازی من اعتماد کن» یا «همان طور که افتخار گفتن آن را به تو داشتم» و مانند این حرف‌ها. من این عبارات را دوست دارم، چون من را به یادش می‌اندازند.

من خودم به نفسه دلم یک وعده غذای خوب می‌خواست، اما موسیو هامیل می‌خواست که با آیینم آشنا شوم.

موسیو هامیل هروقت که می‌خواست بگوید هرچه خدا بخواهد همان می‌شود، یک دستش را بالا می‌برد و می‌گفت.

موسیو هامیل تکیه کلام‌های فوق‌العاده‌ای دارد، مثلاً می‌گوید: «به تجربهٔ طول و درازی من اعتماد کن» یا «همان طور که افتخار گفتن آن را به تو داشتم» و مانند این حرف‌ها. من این عبارات را دوست دارم، چون من را به یادش می‌اندازند.

لویی چهاردم و این بی‌بندوباری‌ها در فرانسه به یک اندازه ارزش دارند. برای همین هم هست که زنان هرزه تا این حد سرزنش می‌شوند، چون زنان شرافتمند می‌خواهند که تنها خودشان درگیر این جور روابط‌ها باشند.

به نظر من خوشخواب‌ترین آدم‌ها در دنیا ظالمان هستند، زیرا احدی برایشان اهمیت ندارد. افراد منصف با چشم باز و نگران دربارهٔ هر چیز کوچک و بزرگ با اندیشه می‌خوابند، اگر اینطور نبودند با انصاف نمی‌شدند.

: برای بچه‌هایی مثل ما بسیار عادی است که اصل و نسبشان معلوم نباشه و علت آن زیاد بودن کارشان است و ممکن است که اتفاقی بچه‌دار شده باشند و بخواهند بچه را نگه دارند. آن وقت همیشه یک مددکار اجتماعی هم دنبال او می‌افتد و پدرش را در می‌آورد. همیشه این مادران هستند که عذاب می‌کشند. و اینجاست که پدرها بنا به دلایل زیادی هیچ مسئولیتی به گردنشان نیست.

مدت‌ها گذشت و من هنوز نمی‌دانستم که عرب هستم و تنها وقتی متوجه این مسأله شدم که به مدرسه رفتم، چون تا آن‌موقع کسی به من توهین نکرده بود

همیشه وقتی یک نفر را می‌زنی، خودت هم دردت می‌گیرد.

می‌گفت: لویی چهاردم و این بی‌بندوباری‌ها در فرانسه به یک اندازه ارزش دارند. برای همین هم هست که زنان هرزه تا این حد سرزنش می‌شوند، چون زنان شرافتمند می‌خواهند که تنها خودشان درگیر این جور روابط‌ها باشند.

من هیچ قصد ندارم که کسی را بکشم. آدم‌ها را نگذاشته‌اند که بکشیمشان.

وقتی بزرگ شوم برای‌خودم بینوایانی دیگر خواهم نوشت. چون همیشه وقتی مردم چیزی برای نوشتن دارند همین را می‌نویسند.