بریده‌هایی از کتاب زندگی پیش رو

یادم است که یک روز رک و راست به او گفتم که باید کمتر بخورد، اما این کار برای زنی که در تمام دنیا تنهاست می‌تواند خیلی سخت باشد. و نسبت به دیگران، نیاز دارد که حجمش بیشتر باشد تا کمتر احساس تنهایی کند. نبودن کسی که نسبت به آدم محبت نماید باعث چاقی می‌شود.

پدر آندره هم به دیدنش آمد، او کشیش کاتولیکی بود که هوای خانهٔ آفریقایی‌ها را در خیابان بیسون داشت، اما به عنوان کشیش نیامده بود. فقط می‌خواست به ما سرزده باشد. او حرف‌هایش حساب شده بود و هیچ وقت با مادام رزا بحث نمی‌کرد. ما هم با او وارد بحث نمی‌شدیم. می‌دانید که بحث خداشناسی و این جور حرف‌ها شوخی‌بردار نیست. خداوند هرکاری که خوشایندش باشد انجام می‌دهد، زیرا اختیار همه چیز در ید قدرت اوست.

موسیو هامیل همیشه می‌گفت که زمان آهسته و آرام با شترها و کاروانش از صحرا می‌آید و هیچ عجله‌ای هم ندارد، چرا که ابدیت را بر دوش دارد. ولی حرف زدن دربارهٔ زمان خوشایندتر است تا آنکه آدم آن را در صورت پیرمردی ببیند که هر روز کمی‌بیشتر در خودش فرو می‌رود، و اگر حرف دلم را بخواهید، زمان چیزی جز یک دزد نیست.

تنها دلقک‌ها هستند که مشکل مرگ و زندگی ندارند. علتش هم این است که در خانواده به دنیا نیامده‌اند. خلقت آنها از قوانین طبیعت پیروی نکرده است و هیچ‌وقت نخواهند مرد. چون مردن خنده‌دار نیست.

یادم است که یک روز رک و راست به او گفتم که باید کمتر بخورد، اما این کار برای زنی که در تمام دنیا تنهاست می‌تواند خیلی سخت باشد. و نسبت به دیگران، نیاز دارد که حجمش بیشتر باشد تا کمتر احساس تنهایی کند. نبودن کسی که نسبت به آدم محبت نماید باعث چاقی می‌شود

به نظر من خوشخواب‌ترین آدم‌ها در دنیا ظالمان هستند، زیرا احدی برایشان اهمیت ندارد. افراد منصف با چشم باز و نگران دربارهٔ هر چیز کوچک و بزرگ با اندیشه می‌خوابند، اگر اینطور نبودند با انصاف نمی‌شدند

نمی‌فهمم چرا بعضی‌ها همه چیز دارند، زشتی، پیری، فقیری و مریضی و دیگران هیچ چیزی ندارند. و این غیر منصفانه است.

از موسیو والومبا پرسیدم که آیا ممکن است مادام رزا را به قبیله‌اش به آفریقا بفرستیم تا با بقیهٔ مردم پیر زندگی کند و از مزایای آنجا استفاده کند.

شادمانی برای من ارزش چندانی ندارد و به نظرم زندگانی بسیار بیشتر از آن ارزش دارد.

مدت‌ها گذشت و من هنوز نمی‌دانستم که عرب هستم و تنها وقتی متوجه این مسأله شدم که به مدرسه رفتم

اگر حرف دلم را بخواهید، زمان چیزی جز یک دزد نیست.

وقتی از کسی کینه به دل بگیرم هرگز فراموشش نمی‌کنم.

محال است که من از زندگی منَّت بکشم، می‌گویم برو به درک. من و او هیچ کاری با یکدیگر نداریم. شاید وقتی بزرگ شوم تروریست بشوم و یا مثل آنهایی که تلویزیون نشان می‌دهد هواپیما بدزدم و گروگان بگیرم و یک چیزهایی درخواست کنم. هنوز تصمیم نگرفته‌ام که چه بخواهم، ولی صد در صد بادام زمینی نخواهم خواست.

بشر چیزی بزرگتر از یک ویرگول در کتاب زندگانی نیست

مهم‌ترین قسمت‌های بدن انسان قلب و سرش هستند، و اختلال در آن‌ها بیش از همه چیز به او آسیب می‌زند. اگر قلب بایستد دیگر نمی‌توان مثل قبل به زندگی ادامه داد، و اگر سر خودش را از بقیه بدن جدا کرده و کارش را انجام ندهد، فرد دیگر توان انجام کارهایش را نخواهد داشت و چیزی از زندگی نصیبش نمی‌شود.

گرسنگی معلم خوبی است.

هیچ چیز سیاه و سفید نیست. سفیدی گاهی همان سیاهی است که خود را پوشانده است، و سیاهی هم بعضی وقت‌ها همان سفیدی است که خراب شده است.

آدم‌ها هرچه بیشتر بی چیز باشند بیشتر دلشان می‌خواهد باور کنند.

انسان‌ها بیشترین غمشان را در چشمانشان نشان می‌دهند.

به نظر من خوشخواب‌ترین آدم‌ها در دنیا ظالمان هستند، زیرا احدی برایشان اهمیت ندارد.