این جا خودم هستم و خودم و هیچ کس جز خودم نمیتواند مرا از تنهایی برهاند. پس باید به حقیقت تنهایی پناه آورم و بر خودم آشکار شوم.
...
وجود انسان گاهی سوالات و دغدغههایی را برای او طرح میکند که هیچ کس قادر به پاسخ آنها نیست و شخص تنها و بی کس باید با این دغدغهها دست و پنجه نرم کند و تبعات آن را بپذیرد. این لحظهای است که هیچ ساختار و تکیهگاهی نمیتواند انسان را از بند دلهره این درگیری برهاند.
...
ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش
...
«اکنون در وجودم احساس میکنم که دیگر تحمل ندارم در زندگی مردم یک مهمان ناخوانده باشم».
...
اگر تنها زمان در کنارم میبود!
...
اما با تمام این سرگردانیها برای یافتن همدم، یاد میگیرد که بایستی به خویش متکی باشد و دیگران را رها کند
ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش «اکنون در وجودم احساس میکنم که دیگر تحمل ندارم در زندگی مردم یک مهمان ناخوانده باشم».
...
آسانترین راه برای فهم زندگییمان چیست؟ آیا این است که به ابتدا توجه کنیم و یا این که از امروز که البته از نگاه ما تازهتر است آغاز کنیم و از این نقطه از گذشتهها یاد کنیم و به جایی برگردیم که اکنون آغاز کردیم؟
Bina.ahmadi