بریده‌هایی از کتاب دوست داشتنت

از خیال من گَرد بی‌کسی بروب یا مقلّب القُلوب!

«هر خداحافظی، اندکی مردن است.» ضرب‌المثل فرانسوی هزار و یک چشم می‌میرم تا دیدار دوباره‌ات!

بی‌تو ای دلداده دلخواه شنبه‌هایم اشک جمعه‌هایم آه!

گر چه خسته از درنگ و رنگ گر چه سنگ من دلم برایت ای عزیز می‌شود هنوز تنگ!

در کتابِ چشمانت جمله‌های شوقی خیس خوانده می‌شود با عشق!

۵ مُهر را بردار از لب‌هات گفتنِ یک «دوستت دارم» ‌ روزه‌ را باطل نخواهد کرد

لنگ است پای واژه‌هایم کمتر قدم بزن در خواب‌هایم!

دیشب خواب دیدم ماه را چیده‌اند از خواب که جستم تاریکِ مطلق بود تو نبودی...

یا مرا بال پرواز ده یا دلم را به من باز ده!

و بعد از غزل‌های باران چه رنگین‌کمانی دمیده حوالی چشمت!

دیشب دوباره چشم تو و التهاب من دیشب دوباره آمده بودی به خواب من

«بزرگ‌ترین عاشقان دنیا/خواندن نمی‌دانستند.»

باز هم فروردین! بی‌تو امّا دل من زمهریری مطلق!

هنوز دوره می‌کنم خیال چیدن تو را سراب دل‌سپردن و غم ندیدن تو را

یا مرا بال پرواز ده یا دلم را به من باز ده!

کجا بجویمت؟ بانوی خواب‌های پریشان بانوی رودهای نامیرا!

می‌گریزم از کویر تنهایی از کویر بی‌تو بودن به کوچه‌باغ آرامشت پناه همیشه!

تا دیدار تو چند آسمانْ بغض فاصله است؟ تا وصال تو چند کوچه فراق؟

چشم ای چشم! که از دیدن آن ماه‌ترین می‌آیی خاطرات سفرت را بنویس!

چشمت که به اشتباه انداخت مرا در وادی درد و آه انداخت مرا می‌خواست که راه را نشانم بدهد ناگاه ولی به چاه انداخت مرا