بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آخرین دختر | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آخرین دختر

بریده‌هایی از کتاب آخرین دختر

نویسنده:نادیا مراد
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۴۴۵ رأی
۳٫۹
(۴۴۵)
هنگامی‌که داعش برای اولین‌بار وارد عراق شد، آنها وعده دادند که شهرها و شهرستان‌هایی را که فاقد خدمات هستند بازسازی خواهند کرد. هنگامی‌که در تبلیغات خود از خشونت‌هایشان تجلیل نمی‌کردند، چیزهایی چون برق، جمع‌آوری بهتر زباله‌ها و جاده‌های بهتر را وعده می‌دادند؛ انگار یک حزب سیاسی عادی بودند. به ما گفته بودند که مردم حرف‌های آنها را باور می‌کردند و فکر می‌کردند آنها بهتر از دولت عراق به مردم خدمت خواهند کرد
: )
اگر می‌خواهید تلاش کنید یک زندگی نسبتاً عادی در کشوری داشته باشید که به‌نظر می‌رسد درحال متلاشی‌شدن است، مجبورید خودتان را با شرایط وفق دهید
Narges_R899
دختران ایزدی کافر شناخته می‌شدند و براساس تفسیر شبه‌نظامیان از قرآن، تجاوز به یک برده گناه نیست.
منصوره جعفری
چگونه می‌توانست آن اتوبوس‌ها را تماشا کند که از کنارش عبور می‌کردند، با اینکه می‌دانست که قرار است هرشب شبه‌نظامیان خلافت اسلامی به زنان و دختران جوان سوار بر آن اتوبوس‌ها تجاوز کنند.
: )
رهبران جهان و به‌خصوص رهبران مذهبی مسلمان باید به‌پا خیزند و از مظلومان حمایت کنند.
Laya Sadegh
تفاوت‌های کوچکی بین مردانی که از من سوءاستفاده کردند به‌یاد می‌آورم. حاجی سلمان بدترین مورد بود؛ بخشی به این دلیل که اولین کسی بود که به من تجاوز کرد و بخشی به این دلیل که طوری رفتار کرد انگار بیشترین تنفر را از من دارد. اگر سعی می‌کردم چشم‌هایم را ببندم مرا کتک می‌زد. برای او فقط تجاوز به من کافی نبود، او اغلب تا می‌توانست تحقیرم می‌کرد. روی انگشتان پاهایش عسل می‌ریخت و مرا مجبور می‌کرد آن را لیس بزنم، یا مرا مجبور می‌کرد به‌خاطر او لباس‌هایی بپوشم که دوست نداشتم.
_SOMEONE_
گفتم: «بیش‌از هرچیز دیگری می‌خواهم دیگر هیچ دختری در جهان به سرگذشت من دچار نشود.»
باران
پزشک‌ها گفتند: «با یه عمل ساده می‌تونی بکارتت رو برگردونی.» بعضی از دخترانی که می‌شناختم تصمیم گرفتند این کار را بکنند، اما من گفتم نه. یک «عمل ساده» چگونه می‌توانست خاطرات آن لحظاتی را که حاجی سلمان به من تجاوز کرده بود پاک کند یا زمانی‌که به‌عنوان مجازات تلاشم برای فرار از او اجازه داد نگهبان‌هایش به من تجاوز کنند؟ آسیب‌های ناشی از آن حملات به یک عضو بدنم یا حتی فقط به بدن من مربوط نمی‌شد و چیزی نبود که با عمل جراحی ترمیم شود
Hamid_R_khani
باید مراقب حرف‌هایم باشم، زیرا کلمات برای افراد گوناگون معنای متفاوتی دارند و سرگذشت انسان به‌راحتی می‌تواند تبدیل به سلاحی هدف‌گرفته به‌سوی خود او شود.
فرار از نادانی
آنها به من کمک می‌کردند، اما فقط بعدازاینکه من در خانهٔ آنها را زدم؛ و من یکی از هزاران دختر بودم. آنها می‌گفتند که از داعش متنفرند، اما هیچ‌کدام از آنها برای متوقف‌کردن داعش کاری نکرده بودند.
منصوره جعفری
(بسیاری از قوانین داعش که در این مدت آموخته‌ام برای نقض‌شدن وضع شده‌اند.)
سپیده دم اندیشه
من درست دو سال پس‌از جنگ خلیج فارس و پنج سال پس‌از پایان جنگ ایران و عراق متولد شدم؛ یک درگیری هشت‌سالهٔ بیهوده که به‌نظر می‌رسید بیش‌از هرچیزی به‌دنبال تحقق هدف صدام، یعنی شکنجهٔ مردم خودش، شکل گرفته بود. یاد و خاطرهٔ این کودکان که هرگز قرار نبود آنها را دوباره ببینیم همچون ارواحی در خانهٔ ما زنده بود. پدرم وقتی بزرگ‌ترین پسرش کشته شد شال‌هایش را پاره کرد؛ هرچند یکی از برادرانم به اسم او نام‌گذاری شد، ولی پدرم فقط می‌توانست اسم مستعار او، حزنی، را که به‌معنی «غمگینی» است صدا بزند.
امیرعلی
سنی‌ها قول دادند که انتقام مرگ یک زن ایزدی جوان به‌نام دعا خلیل اسود را بگیرند-زنی که پس‌ازاینکه خویشاوندانش متوجه شدند می‌خواهد به اسلام روی بیاورد و با یک مرد مسلمان ازدواج کند او را سنگسار کردند. اینکه خود ایزدی‌ها هم از مرگ دعا وحشت‌زده بودند هیچ اهمیتی نداشت؛ به‌هرصورت خارجی‌ها ما را وحشی و ضدمسلمان می‌نامیدند.
هادی محمودی
بیشتر مخاطبان ما می‌گفتند این کار غیرممکن خواهد بود: شورای امنیت سال‌ها بود که هیچ اقدامی درزمینهٔ عدالت بین‌المللی انجام نداده بود.
کاربر ۱۰۶۰۹۰۹
به من گفت: «چند خط قرآن بخون و دعا کن، بعد دردت خوب می‌شه.»
Morteza Rahmani
ترس بهتر بود. با احساسِ ترس اینگونه فرض می‌شود که آنچه اتفاق می‌افتد طبیعی نیست. مطمئناً احساس می‌کنی قلبت منفجر می‌شود و استفراغ می‌کنی، ناامیدانه به خانواده و دوستانت می‌چسبی و درمقابل تروریست‌ها زانو می‌زنی، آن‌قدر گریه می‌کنی تا زمانی‌که کور شوی؛ اما دست‌کم کاری انجام داده‌ای. ناامیدی نزدیک به مرگ است.
anis maysami
به روزی فکر می‌کنم که تمام شبه‌نظامیان را پای میز محاکمه بکشم-نه فقط رهبرانی مانند ابوبکر بغدادی، بلکه تمام نگهبانان و مالکان برده‌ها، هر مردی که ماشه کشید و بدن برادرانم را در آن گورهای دسته‌جمعی انداخت، هر مبارزی که سعی کرد ذهن پسران جوان را شست‌وشوی مغزی دهد تا از مادران خود به‌خاطر ایزدی‌بودن نفرت پیدا کنند و هر عراقی‌ای که از ورود تروریست‌ها به شهر خود استقبال کرد.
anis maysami
به آنها گفتم که می‌خواهم به چشمان مردانی که به من تجاوز کردند نگاه کنم و آنها را زمانی‌که به پای میز محاکمه برده می‌شوند ببینم. گفتم: «بیش‌از هرچیز دیگری می‌خواهم دیگر هیچ دختری در جهان به سرگذشت من دچار نشود.»
منصوره جعفری
تا زمانی‌که با خانواده‌ام بودم می‌توانستم با هرچیزی روبه‌رو شوم، اما بدون خانواده‌ام که در موصل اسیر شده بودند خیلی احساس تنهایی می‌کردم و به‌سختی احساس می‌کردم انسان هستم. چیزی درون من مرده بود.
: )
. هنوز فکر می‌کنم یکی از بدترین بی‌عدالتی‌هایی که انسان می‌تواند با آن روبه‌رو شود این است که مجبور باشی به‌خاطر ترس، خانه و محل زندگی‌ات را ترک کنی. هرچیزی را که دوست داشته باشی از تو می‌دزدند. زندگی‌ات را به‌خطر می‌اندازی تا جایی زندگی کنی که هیچ معنایی برای تو ندارد-جایی که واقعاً کسی تو را نمی‌خواهد، فقط به‌خاطر اینکه از کشوری آمده‌ای که امروزه آن را با جنگ و تروریسم می‌شناسند.
Hamid_R_khani

حجم

۴۴۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۶۷ صفحه

حجم

۴۴۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۶۷ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰
۳۰%
تومان