کتاب آخرین دختر
۳٫۹
(۴۲۹)
به آنها گفتم که میخواهم به چشمان مردانی که به من تجاوز کردند نگاه کنم و آنها را زمانیکه به پای میز محاکمه برده میشوند ببینم. گفتم: «بیشاز هرچیز دیگری میخواهم دیگر هیچ دختری در جهان به سرگذشت من دچار نشود.»
Mohaddese
هنوز فکر میکنم یکی از بدترین بیعدالتیهایی که انسان میتواند با آن روبهرو شود این است که مجبور باشی بهخاطر ترس، خانه و محل زندگیات را ترک کنی. هرچیزی را که دوست داشته باشی از تو میدزدند. زندگیات را بهخطر میاندازی تا جایی زندگی کنی که هیچ معنایی برای تو ندارد-جایی که واقعاً کسی تو را نمیخواهد، فقط بهخاطر اینکه از کشوری آمدهای که امروزه آن را با جنگ و تروریسم میشناسند. پس بقیهٔ سالهای عمرت را در حسرت آن چیزی که پشتسر گذاشتهای میگذرانی و درعینحال، دعا میکنی که کاش تو را به آنجا بازنگردانند. داستان حزنی این موضوع را به من نشان داد که مسیر پناهجویان عراقی همیشه به عقب، به زندان یا به جایی که از آن آمدهاند منتهی میشود.
تراب
حالا حتی اگر تمام ما دختران زنده بمانیم و برای بهبودی سخت تلاش کنیم، پسران ایزدی کجا بودند که با ما ازدواج کنند؟ آنها در گورهای جمعی در شهنگال بودند. تقریباً کل جامعهٔ ما نابوده شده و زندگی دختران ایزدی بسیار متفاوت از چیزی خواهد بود که در کودکی تصور میکردند.
: )
گفت: «امروز خورشید بدون ترس روبه تو طلوع کرده.»
پاسخ دادم: «امروز یه روز بدون ترسه، اینجا قشنگه.»
:)
درطول چندین نسل به این بیعدالتی یا رنج خفیف عادت کردیم تازمانیکه آنقدر عادی شد که آن را نادیده گرفتیم.
هادی محمودی
درک نمیکنم چگونه کسی میتواند کنار بایستد و هزاران زن ایزدی را تماشا کند که بهعنوان بردهٔ جنسی فروخته میشوند و آنقدر به آنها تجاوز میشود تااینکه جان در بدنشان نمیماند. هیچ توجیهی برای چنین بیرحمیای وجود ندارد و به هیچ موفقیت بزرگتری منجر نخواهد شد.
ترنج
لباسهای ما از خاک و عرق خاکستری شده بود، اما به عوضکردن آنها فکر نمیکردیم. دیگر چیزی نمیخوردیم و فقط مقادیر کمی از آب ولرم بطریهای پلاستیکی را مینوشیدیم که زیر آفتاب مانده بودند. برق قطع شد تا برای باقی محاصره ذخیره شود. از برق ژنراتور برای شارژ موبایلهایمان و تماشای تلویزیون در زمان پخش اخبار گزارش جنگ با داعش-که البته همیشه هم همین را پخش میکرد-استفاده میکردیم. سرخط خبرها ما را ناامید کرده بود؛ حدود چهل کودک در بالای کوه شهنگال از گرسنگی و کمآبی جان خود را ازدست داده بودند و بسیاری دیگر درحال فرار مرده بودند. داعش بَعشیقه و بَهزانی، دو روستای بزرگ نزدیک موصل را گرفته بود؛ اما خوشبختانه بیشتر مردم آنجا توانسته بودند به کردستان عراق فرار کنند. هزاران زن و دختر ایزدی از سراسر شهنگال ربوده شده بودند. شنیدیم که داعش از آنها بهعنوان بردههای جنسی استفاده میکند.
جواد
و زمانیکه من رسیدم
آیه
«تنها دلیل مخالفت اونها بیپولی ماست. گناه نکردیم که بیپول شدیم.»
Morteza Rahmani
بهخصوص زنان بهشدت رنجکشیدهاند، چراکه قربانیان خشونت جنسی بودهاند و همچنان این خشونت ادامه دارد.
بهشخصه، به مادرم فکر میکنم که توسط داعش کشته شد، به کودکانی که با آنها بزرگ شدم
سپیده دم اندیشه
حجم
۴۴۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۷ صفحه
حجم
۴۴۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۷ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان