بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پایی که جا ماند | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پایی که جا ماند

بریده‌هایی از کتاب پایی که جا ماند

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۲۶۹ رأی
۴٫۷
(۲۶۹)
دنیا اگر از یزید لبریز شود / ما پشت به سالار شهیدان نکنیم.
ریحان
یکی از دوستانم که در یک‌سالگی مادر و چهارسالگی پدرش رو از دست داده بود، گفت من که مادر ندارم برام شَروه بگه و گریه کنه، محبت مادر رو ندیدم، اما دلم می‌خواد وقتی شهید شدم، برام گریه کنن. اگه شهید شدم برید یه نصف قالب یخ بگیرید، بذارید روی قبرم، تا آب بشه بره توی قبرم به جای اشک مادرم. دلم می‌خواد به جای اشک پدر و مادرم، یخ برام گریه کنه؛ خواسته‌ی زیادی نیست.
یا فاطمه زهرا (س)
همیشه نصیحتم می‌کرد و می‌گفت: سید! همین طوری که ما غبطه می‌خوریم و می‌گیم ای کاش در عصر امام حسین (ع) زندگی می‌کردیم و از اصحاب اون حضرت بودیم، آدم‌های بعد از ما، غبطه می‌خورن که‌ ای کاش تو عصر خمینی زندگی می‌کردن و با صدام می‌جنگیدن، ما باید قدر این نعمت رو بدونیم؛ این کم چیزی نیست
میثم تیکدری
شهید صفرعلی الگامه به خانواده‌اش گفته بود من روز چهارم تیرماه تسویه حساب می‌کنم و پنجم می‌آیم. الگامه روز چهارم با این دنیا تسویه حساب کرد، آسمانی شد و روز پنجم تیرماه در حالی که سه دختر و سه پسرش چشم انتظارش بودند، همان‌طوری که قول داده بود، به شهر برگشت و بر روی دستان مردم تشییع شد.
Vahid.Nouri.p
ـ امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرماید: اشرفُ الغَنی تَرک المِنی. (برترین توانگری و بی‌نیازی به دل راه ندادن آرزوهاست زیرا آرزو انسان را نیازمند می‌سازد) .
نسیم
سیدمحمد گفت: باید خودتو جمع و جور کنی، هر چقدر به بغداد و صدام نزدیک‌تر بشیم، بیشتر اذیت می‌شیم.
سحر
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب به راحتی نرسید آن‌که زحمتی نکشید.
sajjad
یکی از آن‌ها که بهمن درولی نام داشت و آخرین شهید آن جمع بود، وصیت کرده بود روی سنگ قبرش فقط نوشته شود: پر کاهی تقدیم به آستان قدس الهی.
•° زهــــرا °•
یکی از آن‌هایی که هیچ‌وقت او را ندیدم، بهم گفت: ـ اگه همیشه با خدا باشی، هیچ‌وقت بهت سخت نمی‌گذره!
منتظر
عراقی‌ها با ماشین‌های خودمان جنازه‌ها را زیر می‌گرفتند. با دیدن این صحنه، آن‌چه از عاشورا شنیده بودم برایم مجسم می‌شد. در عاشورا یزیدیان با اسب بر جنازه‌ها تاختند و این‌جا بعثی‌ها با ماشین بر پیکر شهدای ما.
منتظر
روبه‌رویم کنار سرویس‌های بهداشتی عراقی‌ها ده، دوازده اسیر ایرانی را با کابل و باتوم می‌زدند. شب که وارد آسایشگاه شدم. بچه‌ها می‌گفتند دو نفر از بچه‌ها را به داخل توالت برده بودند، سرشان را به درون سنگ توالت فرو کرده و می‌گفتند: مدفوع بخورید!
میثم تیکدری
گویا در اردوگاه‌شان دندانپزشک داشتند. دندانپزشک‌شان با تیغ و سیم خاردار دندان بچه‌ها را عصب‌کشی می‌کرد. طوری که می‌گفت، سیم خاردار را داغ می‌کرد تا سرخ شود، بعد فرو می‌کرد توی لثه و سوراخ دندان بچه‌ها.
حمید
امروز وقتی علی‌اصغر گفت: شُکراً لله، یکی از پرستارها به او گفت: مگه اسارت هم شکر داره؟ علی‌اصغر بهش گفت: بندگی خدا رو به جا آوردن شکر داره. پرستار مانده بود چه بگوید. آدم حاضر جوابی بود. وقتی پرستار باطعنه به او گفت: شما اسیران جنگی رانده‌شدگان درگاه خداوند هستید، در جوابش گفت: خدا را شکر می‌کنیم که در این زندان به غربت و مصیبت گرفتاریم نه به معصیت، به اسارت تن گرفتاریم، نه اسارت روح!
محمود
ها قاسم! ببین ما عراقی‌ها تیراندازی‌مون چقدر دقیقه! قاسم در جواب دکتر گفت: تیراندازی‌تون دقیق نیست؛ برای کشتنم شلیک کردید، به پام اصابت کرد؛ هر آدم ناشی هم می‌تونه به پای آدما شلیک کنه!
sanaz
گر مرد رهی میان خون باید رفت / از پای فتاده سرنگون باید رفت...
فردین
گفت: شاید خدا خواسته با این بدن سوخته تو این گرما قرارم بده تا تو جهنم کمتر منو بسوزونه!
سحر
درجه‌دار عراقی که از بقیه ارشدتر بود، به داوتیانس گفت: تو که ارمنی هستی، چرا برای خمینی می‌جنگی؟ ـ درسته که من ارمنی‌ام. اما ایرانی‌ام. سربازم و باید خدمت خودمو تو ارتش بگذرونم! چهره‌ی درجه‌دار و دیگر نگهبان‌ها در هم رفت، احساس کردم از صحبت‌های داوتیانس خوششان نیامد. دلشان می‌خواست در صحبت‌هایش اظهار پشیمانی کند و نسبت به ایران و امام پایبند نباشد.
سحر
ـ خداوند در آیه‌ی ۱۹۰ سوره‌ی بقره می‌فرماید با کسانی که دست به خون شما می‌آلایند نبرد کنید و متجاوزگر نباشید که خدا تجاوزگران را دوست ندارد.
سحر
مترجمین ایرانی که در بازجویی‌ها عراقی‌ها را همراهی می‌کردند، اعضای گروهک منافقین بودند.
سحر
این فرات اشک است که توی دجله ضرب می‌شود؛ اشک شرمندگی از حسین (ع) . این اشک در دجله که ضرب می‌شود چند برابر می‌شود.
ریحان

حجم

۴٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۷۶۸ صفحه

حجم

۴٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۷۶۸ صفحه

قیمت:
۲۳۰,۰۰۰
۱۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان