بریده‌هایی از کتاب این راهش نیست

فکرکردن به مرگ به ما یادآوری می‌کند که چه چیزهایی واقعاً در زندگی مهم هستند.

اندرو رابینسون، مدیر ارشد اجرایی شرکت تبلیغاتی معروف بی‌بی‌دی‌اُ، در یکی از سخنان خود گفت: «وقتی سر شما در فریزر و پاهایتان روی چراغ خوراک‌پزی باشد دمای میانگین دمای خوبی‌ست. من همیشه مواظب حد وسط‌ها هستم.»

تحقیقات نشان می‌دهند که آنچه موجب می‌شود دانش‌آموزان در کلاس درس موفق عمل کنند همان چیزی است که موجب می‌شود خارج از مدرسه کمتر موفق باشند.

دلسوزی برای خودتان در زمان شکست به این معناست که نه لازم است برای موفق‌شدن به فردی متوهم تبدیل شوید و نه مجبورید برای اینکه پیشرفت کنید احساس بی‌کفایتی داشته باشید. شما دیگر نه از خودتان انتظارات احمقانه خواهید داشت و نه در صورت برآورده‌نکردن آنها خودتان را اذیت می‌کنید؛ دیگر درمورد اینکه چقدر فرد فوق‌العاده‌ای هستید به خودتان دروغ نمی‌گویید و در عوض روی این تمرکز می‌کنید که در صورت نداشتن عملکرد خوب، خودتان را ببخشید.

وقتی کسی به‌خاطر موضوعی ناراحت می‌شود و شما شواهدی به او نشان می‌دهید که برخلاف چیزی است که به آن اعتقاد دارد دراین‌صورت اسکن ام‌آر‌آی چه نتایجی را نشان می‌دهد؟ قسمت‌هایی از مغز او که به منطق مربوط می‌شوند کاملاً از کار می‌افتند و نواحی مربوط به خشم روشن می‌شوند.

شما نمی‌توانید همۀ کارها را باهم انجام دهید و درعین‌حال خوب هم انجامشان دهید. کارهایی را که هیچ نتیجه‌ای ندارند کنار بگذارید و روی کاری که نتیجه‌بخش است دو برابر زمان بیشتری بگذارید.

به اتفاقات بد با این دید نگاه نکنید که قرار است برای همیشه ادامه داشته باشند؛ فکر نکنید فراگیر هستند و یا شما در آنها مقصر هستید.

کارهایی که انجام می‌دهیم به سه دسته تقسیم می‌شوند: درست، غلط، همه این کار را انجام می‌دهند. وقتی ببینیم دیگران کاری را انجام می‌دهند و مسئله‌ای با آن ندارند ما هم فکر می‌کنیم انجام آن اشکالی ندارد. هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد بازنده‌ای باشد که طبق اصول و قوانین بازی می‌کند درحالی‌که هیچ‌کس دیگری این کار را نمی‌کند.

وقتی صحبت از میزان پول و درآمدی که شما به‌دست می‌آورید در میان باشد اهمیت میزان اعتمادبه‌نفس شما حداقل به‌اندازۀ میزان هوش شماست.

استفاده از ۵ درصد زمان خود برای انجام کارهای جدید، با علم به اینکه اکثر آنها را رها خواهید کرد، می‌تواند فرصت‌های بزرگی در اختیارتان بگذارد. (و همۀ آنها لزوماً نباید صدمات جدی برای شما ایجاد کنند.)

وقتی آرتور بروک رابطۀ میان کمک‌کردن به خیریه و درآمد افراد را موردبررسی قرار داد متوجه شد با هر دلار که یک شخص به دیگران کمک کرده بود درآمد او ۳.۷۵ دلار افزایش یافته بود.

تحقیقات انجام‌شده توسط متیو واکر از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی نشان می‌دهد کم‌خوابی ما را در موقعیتی کاملاً خلاف موقعیت آن زن قرار می‌دهد: جنبه‌های منفی دنیا بیشتر به چشم ما می‌آید. پس از بررسی اف‌ام‌آر‌آی در دانش‌آموزانی که به مدت ۳۵ ساعت آنها را بیدار نگه داشته بودند مشخص شد واکنش آمیگدال آنها به چیزهای بد ۶۰% نسبت به افرادی که به میزان طبیعی خوابیده بودند بیشتر است.

تلاش برای بهبود و پیشرفت آن چیزی نیست که ما در اکثر فعالیت‌های روزانه‌مان انجام می‌دهیم-از جمله کارمان. طبق نتایج‌ به‌دست‌آمده که ممکن است شما را از رفتن به بیمارستان بترساند، مطالعات نشان داده‌اند دکترها و پرستارها در طول زمان در شغل خود پیشرفت زیادی نمی‌کنند.

وقتی جان کوتر، استاد دانشگاه هاروارد، بهترین مدیران موجود در صنایع مختلف را موردبررسی قرار داد به این نتیجه رسید که ۶۰ ساعت بیشتر کارکردن در طول هفته برای آنها چیز خاص و عجیبی نیست؛

حتی ماکیاولی هم که کسی را به داشتن حساسیت توصیه نمی‌کرد هشدار داده که رهبران برای اینکه در محاصرۀ افراد متملق و ترسو قرار نگیرند به افرادی نیاز دارند که بتوانند در خلوت به آنها اعتماد کنند.

یکی از مطالعات انجام‌شده تحت ‌عنوان «قدرت، رقابت‌پذیری و نصیحت‌پذیری: عللی که افراد قدرتمند به حرف دیگران گوش نمی‌کنند» نشان داد فقط ایجاد حس قدرت در یک شخص کافی‌ست که دیگر نه‌تنها به حرف‌های افراد تازه‌کار بلکه به حرف‌های متخصصین در آن زمینه هم گوش نکند.

وقتی صحبت از رهبری به میان می‌آید، یکی از محققین به نام چیارا آماتی رک و بی‌پرده می‌گوید: «تا حدی به‌نظر می‌رسد نقش بازی‌کردن فقط قسمتی از مدیریت افراد خوب است.» جفری پفر در تأیید این حرف می‌گوید: «راز رسیدن به مقام رهبری در توانایی نقش بازی‌کردن، تظاهر‌کردن و مهارت‌یافتن در هنر بازیگری نهفته است... برای اینکه بتوانیم با موفقیت این کار را انجام دهیم باید یاد بگیریم چگونه قدرت خود را ماهرانه انتقال دهیم.»

یکی دیگر از مطالعات نشان داد استفاده از عینک باعث می‌شود مردم فکر کنند شما باهوش‌تر هستید-هرچند جذابیت شما کم باشد.

اگرچه عملکرد ارتش شبح در شرایط بحرانی بسیار خوب بود، ولی آنها هم به‌هرصورت بی‌نقص و کامل نبودند. یک بار دو مرد فرانسوی موفق شدند از محیط امنیتی عبور کنند و چهار سرباز آمریکایی را در حال بلندکردن چیزی شبیه یک تانک شِرمن چهل تنی مشاهده کردند. آنها که به‌شدت مبهوت شده بودند سراغ یکی از سربازانی که در آن حوالی بود رفتند؛ او هم با چهره‌ای خشک و جدی به آنها گفت: «آمریکایی‌ها خیلی قوی هستند.» شما می‌توانید نقش یک انسان قوی و بااعتماد‌به‌نفس را بازی کنید؛ گاهی هم می‌‌توانید از طریق این کار مثل ارتش شبح جان سالم به‌در ببرید. پس یعنی وقتی صحبت از اعتمادبه‌نفس به میان می‌آید باید «آن‌قدر تظاهر به چیزی کنید تا به واقعیت تبدیل شود»؟

برای تشکر از اطرافیانتان به دیدنشان بروید. این فقط یک پیشنهاد جذاب و بامزه نیست؛ تحقیقاتی که توسط مارتین سلیگمن در دانشگاه پنسیلوانیا انجام شد نشان می‌دهد ملاقات اطرافیان برای قدردانی و تشکر از آنها قدرتمندترین راه برای داشتن حس شادی در خودتان و ایجاد حس شادی در افراد دیگر است. بسیار ساده است؛ سلیگمن می‌گوید یک نامه برای فرد موردنظرتان بنویسید و از او تشکر کنید. به نحوی آن را بنویسید که ملموس باشد: از کارهایی که او برای شما انجام داده و تأثیری که در زندگی شما گذاشته بگویید. سپس زمانی برای ملاقات با او هماهنگ کنید ولی به او نگویید که این ملاقات به چه منظوری‌ست؛ وقتی یکدیگر را ملاقات کردید آن نامه را برایش بخوانید.