بریده‌هایی از کتاب راهکارهای هوشمندانه؛ ۶۸ تکنیک برای طوفان فکری حل مسئله و تصمیم‌گیری

بی‌نظیرترین رئیس من که از بدو ورود به این حرفه، برایم نقش استادی تمام عیار را داشت؛ می‌گفت: "به تو پول نمی‌دم که مشکلات رو برام پیدا کنی"، "تا وقتی بر می‌گردم، راه‌حل‌ها روی میزت باشه؛ حقوقی که می‌گیری برای اینه".

در طول کتاب بارها دربارهٔ طوفان فکری صحبت شده است. ساده‌ترین سطحِ طوفان فکری، اصرار بر طرح ایده‌هاست، بدون اینکه دربارهٔ آنها بحثی انجام شود. این روند تا زمانی پیش می‌رود که دیگر ایدهٔ جدیدی باقی نماند. اما روش سنتیِ طوفان فکری به تنهایی چندان اثرگذار نیست. اجازه دهید، چیزی نگویم تا خودتان پس از مطالعهٔ بخش "طوفان فکریِ مغز پسند" دلایل روشن آنرا متوجه شوید.

بی‌نظیرترین رئیس من که از بدو ورود به این حرفه، برایم نقش استادی تمام عیار را داشت؛ می‌گفت: "به تو پول نمی‌دم که مشکلات رو برام پیدا کنی"، "تا وقتی بر می‌گردم، راه‌حل‌ها روی میزت باشه؛ حقوقی که می‌گیری برای اینه"

اگر بیست سال پیش، توانایی کار کردن با رایانه یک مزیت رقابتی محسوب می‌شد، امروز یک شرط لازم در زندگی روزمره و اشتغال است، و احتمالاً در بیست سال آینده، ناآگاهی از آن بی‌سوادی تلقی خواهد شد. اگر همین تحلیل را به گزارش انجمن جهانی اقتصاد نیز تسری دهیم؛ امروز برخورداری از مهارت‌های حل مسئله، تصمیم‌گیری و خلاقیت در مرز مزیت و لزوم قرار می‌گیرد. پس بر هیچکس پوشیده نیست که یک فرد یا سازمان برای ادامهٔ حیات سزاوار خود، نیاز به توسعهٔ این سه‌گانه دارد.

من هم این کتاب را شایستهٔ توصیف اَندرو هیلتون یافتم: “هیچ شخص یا سازمانی را نخواهید یافت که از رویکردهای عملی و متعدد این کتاب در حل مسئله، سودی برایش متصور نباشد. همه باید آن را بخوانند!”.