بریده‌هایی از کتاب عزت نفس به زبان ساده

ایجاد رابطه سالم با خانواده و دوستان در گام اول با درک احساس خودتان و داشتن اعتمادبه‌نفس و شهامت کافی برای در میان گذاشتن احساسات‌تان با دیگران آغاز می‌شود.

آموختن همدلی کردن به این نیاز دارد که این مطلب را درک کنید: هرکسی درس‌هایی برای یادگرفتن و تجاربی برای از سر گذراندن دارد. همین درس‌ها و تجارب هستند که منحصربه‌فرد بودن را شکل می‌دهند و به فرد کمک می‌کنند که به آگاهی‌اش از عشق‌به‌خود و همدلی پی ببرد. توافق ناگفته بین شما با کسی که دوستش دارید این است که شما شاهد و حامی رشد او خواهید بود. وقتی شما از تعاملات گذشته با این فرد آسیب دیده باشید یا بدانید که او در سطحی پایین‌تر از نیروی بالقوه و قابلیت‌هایش زندگی می‌کند، این می‌تواند دشوار باشد.

نشان دادن همدلی به دیگران نشانه‌ای از بلوغ و تکامل فرد است. این عاملی است که باعث می‌شود دیگران را دوست داشته باشید و وقتی آن‌ها با شما همدلی می‌کنند، قدر این همدلی را بدانید. اراده آن‌ها برای نادیده گرفتن نقطه‌ضعف‌هایتان همراه با مهربانی و پذیرش باعث می‌شود که شما احساس امنیت، آزادی و عشق بی‌قیدوشرط کنید. آیا هدیه‌ای بزرگ‌تر از این وجود دارد؟

هیچ‌چیز پردردسرتر از این نیست که اعضای خانواده نقشی پویا نداشته باشند؛ وقتی مادری نیازهای دخترش را برآورده نکند یا وقتی خواهری خیال می‌کند که بهتر از برادرش است. چه اتفاقی می‌افتد وقتی پدر ناگهان از مادر متنفر شود؟ همه این‌ها از کجا شروع می‌شود؟ آیا این شخصیت‌ها از سر تصادف باهم ملاقات می‌کنند؟ آیا تصمیم‌هایی که گرفته می‌شود باعث می‌شود این افراد خانواده نامیده شوند؟ بدون در نظر گرفتن اینکه عقیده دارید افراد با تصمیماتشان کنار هم قرار می‌گیرند یا اینکه تصور کنید که منشأ خانواده به فرضیه بیگ بنگ برمی‌گردد، باید یاد بگیرید که چطور لحظات دشوار و رابطه‌های پیچیده را مدیریت کنید.

می‌فهمید چه زمانی دیگر تلاش کافی است و چه موقع باید رها کنید و بروید، حتی اگر متعهد باشید از برادر یا خواهرتان نگهداری کنید.

نقص‌های خودتان را تصدیق کنید و بدانید شما هم رفتارهایی دارید که به بخشش نیاز دارند.

شکست در ابراز عقایدتان به این دلیل که نگران هستید دیگران در مورد شما چه فکری می‌کنند، به معنای محبوس‌شدن است. وقتی به خودتان اجازه ندهید که خودتان باشید، میله‌هایی نامرئی بین شما و جهان کشیده می‌شود.

آیا تابه‌حال خواسته‌اید دست‌تان را بالا ببرید تا نکته‌ای را بیان کنید اما این کار را نکرده‌اید چون گمان می‌کردید آنچه می‌خواهید بگویید مهم نیست یا اینکه همه این ایده را در ذهن دارند؟ آیا در سکوت نشسته‌اید اما در ذهنتان خودتان را سرزنش کرده‌اید چون شهامت نداشته‌اید عقیده‌تان را به‌عنوان اولین نفر با دیگران در میان بگذارید؟

هیچ‌کس به‌اندازه‌ای که شما در مورد خودتان فکر می‌کنید، درباره شما فکر نمی‌کند.

برای اینکه روی صحنه «بدرخشید» باید درک کنید که چه چیزی بر زندگی مردمی که به‌عنوان مخاطب روبه‌روی شما نشسته‌اند، اثر می‌گذارد. این تنها روشی است که می‌توانید با آن‌ها ارتباط برقرار کنید و آن‌ها می‌توانند با شما ارتباط برقرار کنند.

ارتباطات غیرکلامی شما (لباس، حرکات، حالات چهره، زبان بدن و نگرش) در عقیده و رأی مخاطبانتان بیش از آنچه می‌گویید تأثیر می‌گذارند. مطمئن شوید که شکل‌های کلامی و غیرکلامی ارتباط شما باهم هماهنگ هستند.

وقتی در مورد مقدار کاری که به شما اختصاص یافته است آه و ناله سر دهید یا تعداد نامعقولی اشتباه کنید، مدیر به شما بهای لازم را نمی‌دهد؛ اما وقتی مقتدرانه بایستید و با بدرفتاری غیرمحترمانه مقابله کنید و بدون اینکه اتهامی بزنید متمرکز باقی بمانید و حرفه‌ای رفتار کنید، مدیران قدر شما را خواهند دانست.

هیچ‌کس مستحق بدرفتاری از سوی هیچ‌کسی تحت هیچ شرایطی نیست. بدرفتاری شامل تضعیف روحیه به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم، خصوصی یا عمومی می‌شود. برخی افراد از آن به‌عنوان «سیاست» یاد می‌کنند. سیاست خوب، دیپلماسی لازم برای جلو بردن کار است. سیاست خوب شامل دروغ گفتن و رفتار غیرانسانی نمی‌شود. این‌ها فقط رفتارهای بد هستند. شما حق دارید از خودتان دفاع کنید. بهترین روش برای مدیریت بدرفتاری بسته به اینکه با چه کسی در ارتباط هستید، متفاوت است.

اجازه دهید سکوت قدرت شما باشد.

افراد و موقعیت‌ها ممکن است روی اعصاب شما باشند و باعث آشوب شوند و شما را به موقعیت‌هایی نامفهوم بکشانند. اجازه دهید آشفتگی‌ها وارد شوند اما اجازه ندهید شما را به آشوب بکشانند یا آرامشتان را برهم بزنند.

حق نسبی است. حق با کیست؟ حق با هردوی شماست. تصمیمات براساس نظام ارزش‌ها و معیارهای شخصی گرفته می‌شوند. «پاسخ صحیح» با توجه به فردی که تصمیم می‌گیرد تغییر می‌کند. وقتی این نکته را درک کنید، انرژی‌تان را صرف آشفته شدن در مورد مسائلی نمی‌کنید که نمی‌توانید آن‌ها را کنترل کنید و فایده کمی برای شما دارند.

- شهامت: شما فرصت انجام کاری متفاوت را پیدا می‌کنید، چون می‌دانید که اگر زمین بخورید، توانایی و قدرت دوباره بلند شدن را دارید.

ایجاد برنامه‌ای برای تغییر اگر می‌خواهید تجربه‌تان را در محل کارتان تغییر دهید، باید رفتارتان را تغییر دهید. خیلی آسان است که انگشت اتهام را به‌سوی دیگران بگیرید و آن‌ها را برای موقعیتی که در آن هستید سرزنش کنید، اما بدون اجازه یا مشارکت شما هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. شما مجبور نیستید از همه‌چیز سر در بیاورید. فقط باید درهای جدید را باز کنید و بدانید که با ایجاد تغییر، تجربه‌ای بهتر برای خودتان و دیگران خلق می‌کنید. برخی افراد مشتاق تغییر هستند اما برخی دیگر تلاش می‌کنند نیاز به تغییر را درک نکنند. در این میان کسانی هم هستند که تغییر را دوست دارند اما نمی‌دانند چگونه و از کجا باید شروع کنند. مقاومت در برابر تغییر بر اثر ترس، ابهام و ایمان نداشتن به خود ایجاد می‌شود.

ایجاد برنامه‌ای برای تغییر اگر می‌خواهید تجربه‌تان را در محل کارتان تغییر دهید، باید رفتارتان را تغییر دهید. خیلی آسان است که انگشت اتهام را به‌سوی دیگران بگیرید و آن‌ها را برای موقعیتی که در آن هستید سرزنش کنید، اما بدون اجازه یا مشارکت شما هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. شما مجبور نیستید از همه‌چیز سر در بیاورید. فقط باید درهای جدید را باز کنید و بدانید که با ایجاد تغییر، تجربه‌ای بهتر برای خودتان و دیگران خلق می‌کنید. برخی افراد مشتاق تغییر هستند اما برخی دیگر تلاش می‌کنند نیاز به تغییر را درک نکنند. در این میان کسانی هم هستند که تغییر را دوست دارند اما نمی‌دانند چگونه و از کجا باید شروع کنند. مقاومت در برابر تغییر بر اثر ترس، ابهام و ایمان نداشتن به خود ایجاد می‌شود.

ایجاد برنامه‌ای برای تغییر اگر می‌خواهید تجربه‌تان را در محل کارتان تغییر دهید، باید رفتارتان را تغییر دهید. خیلی آسان است که انگشت اتهام را به‌سوی دیگران بگیرید و آن‌ها را برای موقعیتی که در آن هستید سرزنش کنید، اما بدون اجازه یا مشارکت شما هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. شما مجبور نیستید از همه‌چیز سر در بیاورید. فقط باید درهای جدید را باز کنید و بدانید که با ایجاد تغییر، تجربه‌ای بهتر برای خودتان و دیگران خلق می‌کنید. برخی افراد مشتاق تغییر هستند اما برخی دیگر تلاش می‌کنند نیاز به تغییر را درک نکنند. در این میان کسانی هم هستند که تغییر را دوست دارند اما نمی‌دانند چگونه و از کجا باید شروع کنند. مقاومت در برابر تغییر بر اثر ترس، ابهام و ایمان نداشتن به خود ایجاد می‌شود. تغییر به موارد زیر از سوی شما نیاز