بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب انجمن شاعران مرده | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب انجمن شاعران مرده

بریده‌هایی از کتاب انجمن شاعران مرده

۴٫۳
(۵۶۹)
وقتی چیزی می‌خونید، فقط به این فکر نکنید که نویسنده چی می‌گه، بلکه زمانی رو صرف کنید و ببینید خودتون چی فکر می‌کنید.
"هلاله"
«دوستان من بیایید برای جست‌وجوی جهانی تازه، دیر نیست برای تحقق اهداف‌مان تا فراسوی غروب همراه باد رهسپار شویم گرچه کنون مثل گذشته‌ها پاهایمان را یارای رفتن نیست اما زمین و آسمان را می‌پیماییم چرا که ما همین هستیم، همین.
"هلاله"
«می‌پرسی؛ چطور به تو عشق می‌ورزم؟ بگذار تا آن‌ها را برایت بشمارم. دوستت دارم از عمق جان...»
"هلاله"
«چگونه عشق ورزیدن را به من می‌آموزی؟ به خودت بیاموز که من خود استاد بی‌چون و چرای عشق ورزیدنم. باشد که خداوندگار عشق ـ اگر وجود داشته باشد ـ عشق ورزیدن را از من بیاموزد.»
"هلاله"
نمی‌خواهم لحظهٔ مرگ دریابم هرگز زندگی نکرده‌ام.
"هلاله"
«که این نمایش در جریان است با قدرت و برتری، شاید که تو شعر خویش را بنگاری...»
"هلاله"
تو شعر می‌خونی چون عضوی از نژاد بشر هستی چون نژاد بشر، سرشار از شور و عشق و احساسه! پزشکی، قانون، بانک‌داری، این چیزها برای حفظ و ادامهٔ بقای زندگی لازم‌ان. اما شعر، ادبیات، عشق و زیبایی چی؟ این‌ها چیزهایی‌ان که ما به خاطرش زنده‌ایم و نفس می‌کشیم!
"هلاله"
«کارپه دیم یعنی دم را غنیمت بشمار.»
"هلاله"
«شکوفه‌های سرخ را همین حالا که می‌توانی از جا برچین زمان کهن سال آرام در گذر است همین گل که کنون به روی تو لبخند می‌زند فرداروز عمرش فانی خواهد بود.»
"هلاله"
نیل به دور شدن پدرش نگاه کرد، وجودش پر از خشم و نومیدی بود. چرا همیشه به پدرش اجازه می‌داد این‌طور با او تا کند؟
"هلاله"
به همهٔ معلمانی که کلمه را در کالبد زبان جاری ساختند و با کلام‌شان نوع دیگر زیستن را آموختند، نوع دیگر نگریستن را...
"هلاله"
یک تن با رؤیایی جاودانه پیش می‌رود و تاجی را فتح می‌کند و سه تن با قطعه و ترانه‌ای تازه سلطنتی را منهدم می‌نمایند
║▌║▌║ اقلیت ║▌║▌║
دم را غنیمت بشمارید.
محمد جواد
جور شعری، قابل قبول بود، آقای پری. این عنوان صرفاً به این حقیقت اشاره داشت که برای پیوستن به این تشکیلات، باید مرده باشی.» ‫پسرها همزمان پرسیدند: «چی؟!» ‫کیتینگ توضیح داد: «زنده‌ها صرفاً یک دورهٔ آزمایشی رو سپری می‌کردند. برای این‌که به عضویت کامل دربیای باید تا ابد یک شاگر
کاربر ۴۲۶۴۸۵۷
«حقیقت چون رواندازی‌ست که هیچ‌گاه پاهای سردت را نمی‌پوشاند!»
Narcissuse
و نمی‌خواهم لحظهٔ مرگ دریابم هرگز زندگی نکرده‌ام.
یگانه
وای خدا، برای اولین بار توی عمرم حس می‌کنم واقعاً زنده‌ام!»
aryan
«راهش نان اصلاً وجود خارجی نداره جناب میکس. از خودتون می‌سازینش یا یکی شبیه اون. هیچ استاد دانشگاه خودبزرگ‌بینی جرأت نمی‌کنه بپذیره چنین شخصیت مهمی رو نمی‌شناسه،
aryan
«احتمالاً دانشگاه ذوق شاعرانه‌تون رو کور خواهد کرد. تجربهٔ کسالت‌آور ساعت‌ها تجزیه‌وتحلیل و نقد این بلا رو سر شما خواهد آورد.
aryan
اگه می‌خوای یه آتئیست دوآتیشه بار بیاری، اون‌ها رو سفت و سخت بگیر به باد تعلیمات مذهبی. این همیشه جواب داده.»
aryan

حجم

۱۲۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۱۲۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۲۱,۰۰۰
۷۰%
تومان