بریده‌هایی از کتاب مجموعه کامل ۷ اثر از جیم ران

با داشته‌هاتان شاد باشید و هم‌زمان به دنبال خواسته‌هاتان باشید.

همۀ انضباط‌ها بر یکدیگر تأثیر دارند. یکی به اشتباه می‌گوید، «من فقط توی این کار بی‌انضباطم.» درست نیست. هر بی‌انضباطی بر انضباط‌های دیگر تأثیر می‌گذارد. ساده‌لوحانه است اگر غیر از این فکر کنیم. انضباط شالوده‌ای است که تمام موفقیت‌ها بر روی آن ساخته می‌شود. نداشتن انضباط یعنی شکست حتمی.

نشانه‌ها صرفاً باعث می‌‌شود علت‌ها ابدی شوند. به ندرت مشکلی خود به خود اصلاح می‌شود؛ مشکلی که مورد غفلت واقع شده تشدید میشود.

اگر یک بخش از دانش وجود داشته باشد که ما باید به هر قیمتی آن را داشته باشیم، معرفت و آگاهی نسبت به ویژگی‌های منحصر به فردمان است. ما احساس بهتری از خودمان نداریم، آن هم به همین دلیل ساده که واقعاً خودمان را نمی‌شناسیم.

بین کسی که جانش را از دست داده با کسی که امیدش را از دست داده، تفاوت ناچیزی است.

به صدای تجربه‌های سودبخش گوش دهید. بگذارید طبیعت، تجربه، خرد، کتاب، و هر چیز دیگر با شما حرف بزند و به شما یاد بدهد. یادتان باشد، هم فرصت و هم چالش چشم به عمل دارند. هر چیزی تسلیم سخت‌کوشی می‌شود. مهم نیست چه کاری می‌توانید بکنید. مهم کاری است که انجام می‌دهید.

«شما نمی‌توانید فقط مثبت باشید. شما نمی‌توانید فقط با اعتماد به نفس باشید. شما نمی‌توانید فقط ایمان باشید. ولی اعتماد به نفس و ایمان و شهامت و قوت قلب می‌توانند با هم بر نگرانی و ترس چیره شوند.»

«همۀ ما باید از یکی از دو درد رنج ببریم؛ درد انضباط یا درد تأسف. تفاوتش این است که انضباط یک گرم وزن دارد و تأسف یک تُن.

اُتراق نکنید! تصمیم بگیرید. تصمیم اشتباه خیلی خیلی بهتر از بی‌تصمیمی است.

کنید. هر چیزی که بخواهد سوار شما شود، باید سوارش شوید. هر چیزی که بخواهد شما را زیر فشار بگذارد، باید زیر فشارش بگذارید.

ما همگی به مردم نیاز داریم، به ویژه اگر که بخواهی موفق باشی. نمی‌توانی به تنهایی موفق بشوی. سخت است که بتوانی عزلت‌نشین پولدار پیدا کنی.»

«رسیدگی به خانواده و عشق و محبت بین اعضا باید مثل رسیدگی به یک باغچه باشد. باید برای خانواده‌ات مدام از وقت، تلاش و قوّۀ تصوّرت بگذاری تا رابطه‌ها را شکوفا و رویان ببینی.»

«انسان ضعیف کسی است که اجازه می‌دهد نگرش‌اش، اعمال او را کنترل کند، و انسان توانا کسی است که اعمال‌اش را مجبور می‌کند تفکراتش را تحت کنترل درآورند.»

هدف مشخص، مانند رؤیایی مشخص، مثل آهن‌ربا عمل می‌کند. شما را به سمت و جهت خود جذب می‌کند. هر چه روشن‌تر آن را تعریف و تشریح کنید و جدی‌تر روی آن کار کنید، با نیروی بیشتری شما را به سمت خود می‌کشد.

به طور یقین ارزش زندگی ما بیش از شناسنامه، سنگ قبر و میلیون‌ها دلار پولی است که صرف اجناس و خدماتی می‌شود که بین این دو نقطه‌ی عطفِ زندگی‌مان مصرف می‌شوند.

اگر تمایل به این کار نداریم، اطمینان داشته باشیم که در پاییز باید رنج بزرگ‌تر غفلت را تحمل کنیم – تفاوت در این است که رنج انضباط یک گرم وزن دارد، و رنج غفلت چندین تُن. ما باید یا در فصل بهار زندگی کشت کنیم، یا در پاییز از دیگران گدایی کنیم.

مسئولیت‌پذیری همیشه بهتر از راحت‌طلبی است. هر زمان که تصمیم می‌گیریم کمتر از حد توان‌مان کار کنیم، اشتباهی را مرتکب شده‌ایم که روی اعتماد‌به‌نفس‌مان تأثیر خواهد گذاشت. اگر هر روز این کوتاهی را تکرار کنیم، به‌زودی خود را می‌بینیم که نه تنها کمتر از حد توان کار می‌کنیم، بلکه شخصیت‌مان را هم کوچک کرده‌ایم. تأثیر این اشتباهات روز به روز بیشتر شده تا اینکه زندگی‌مان را به نابودی خواهد کشاند.

آیندۀ مبهم، نیروی کشش کمی دارد. رؤیاهایی که خوب تعریف شوند دیگر مبهم نیستند. آرزوها مبهم هستند. برای اینکه واقعاً به رؤیاهاتان برسید، برای اینکه واقعاً طرح‌هایی که برای آینده دارید شما را به سمت خود بکشند، باید رؤیاهاتان مشخص باشند.

«فقط این‌که سخت است.» «البته که سخت است، مایکل. زندگی سخت است. موفقیت سخت است. اگر راحتی را می‌خواهی می‌توانی بدستش آوری، ولی از چیزهای دیگر نصیب چندانی نمی‌بری، به خصوص چیزهای باارزش. چیزی که باارزش باشد بدست آوردنش سخت است. برای همین است که افراد کمی به دنبال آن می‌روند. فکر می‌کنی رسیدگی به این باغچه‌ها کار راحتی است؟ نه. ولی وقتی کار آنها را انجام بدهی قطعاً زیبا خواهند شد.

موفقیت و شکست، هر دو، پیامدهای خود را دارند؛ برای یکی پاداش حتمی و برای دیگری پشیمانی گریزناپذیر، و علت هر دو نیز اعمال گذشته است.