بریدههایی از کتاب هر روز
۴٫۱
(۱۸۶)
سخت است در بدن کسی باشید که دوستش ندارید؛ چون بههرحال باید به آن بدن احترام بگذارید.
دختر ماه (:
هر روز آدم جدیدی هستم. خودم هستم، مطمئنم که خودم هستم؛ درعینحال شخص دیگری هم هستم.
دختر ماه (:
اینکه عاشق شوید یک چیز است؛ اینکه حس کنید کس دیگری هم عاشقتان میشود و در برابر این عشق احساس مسئولیت کنید، چیز دیگری است.
احسان رضاپور
برای اولین بار در زندگیام فرار میکنم.
پارمیس
همینطور که خورشید در آسمان غرق میشود، ما دست در دست در ساحل قدم میزنیم. به گذشته فکر نمیکنم. به آینده فکر نمیکنم. پر از قدردانی هستم. برای خورشید، آب، غرقشدن انگشتان پا در شن، و این حسی که گرفتن دست او در دستم دارد.
احسان رضاپور
من عمیقاً عقیده دارم که هرکسی، خواه پیر و خواه جوان، حداقل یک داستان خوب برای گفتن دارد.
شقایق.م
حزن زیبا چیزی بیشتر از افسانه نیست. غم، صورتمان را تبدیل به سفال میکند، نه چینی.
شقایق.م
اینکه عاشق شوید یک چیز است؛ اینکه حس کنید کس دیگری هم عاشقتان میشود و در برابر این عشق احساس مسئولیت کنید، چیز دیگری است.
maha
«خب، هرگز نگو هرگز.»
maha
هربار که در این مراسمها شرکت میکنم، بیشتر به این عقیده پایبند میشوم که ادیان، خیلی بیشتر از آنکه اعتراف میکنند، شبیه هم هستند و وجه اشتراک دارند. عقایدشان تقریباً همیشه مثل هم است؛ تنها تفاوتشان در تاریخچهٔ هر دین است. همه میخواهند به یک قدرت برتر ایمان داشته باشند. همه میخواهند به چیزی تعلق داشته باشند که از خودشان بزرگتر است و همه میخواهند در این عقیده و ایمان، همراهانی داشته باشند. میخواهند نیروی خوبی در روی زمین وجود داشته باشد و انگیزهای برای پیوستن به آن نیرو میخواهند. میخواهند اجازهٔ اثبات عقیدهشان و اجازهٔ تعلقداشتن به آن عقیده را داشته باشند و راهش هم مراسم دینی و اخلاص است. میخواهند آن عظمت را لمس کنند.
کاربر ۵۰۲۸۷۳۶
آنقدر در غم پنهان خودش غرق است که نمیداند چقدر آشکار است.
maha
فقط میتوانم به حقایق دسترسی داشته باشم، نه احساسات.
maha
مهربانیکردن دقیقاً به بطن شخصیت تو وصل است؛ درحالیکه مهربانبودن فقط به این مربوط است که میخواهی چطور دیده شوی.
zahra
مهربانیکردن دقیقاً به بطن شخصیت تو وصل است؛ درحالیکه مهربانبودن فقط به این مربوط است که میخواهی چطور دیده شوی.
zahra
شاید احمقانه بهنظر برسد؛ اما در قلبتان و در مغز استخوانهایتان حس میکنید که از همان اول قرار بوده است همهچیز به همین نقطه از زمان ختم شود و همهٔ پیکانهای نامرئی به آن اشاره میکردهاند و حتی خود جهان و عالم هم همین لحظه را از مدتها پیش تدارک دیده است و شما تازه دارید متوجه آن میشوید و حالا دارید به نقطهای میرسید که همیشه قرار بوده است برسید.
zahra
از احساسنکردن خستهام. خستهام از ارتباط برقرارنکردن. دلم میخواهد اینجا در کنار او باشم. دلم میخواهد من آن کسی باشم که امیدهایش را به واقعیت تبدیل میکند؛ حتی اگر فقط همین زمان محدودی را داشته باشم که به من دادهاند.
zahra
سرسپردگیِ توجیهناپذیر. با ترس ناشی از بودن در کنار شخص نامناسب کنار میآیید؛ چون نمیتوانید با ترس از تنهایی کنار بیایید، امید آلوده به تردید و تردید آغشته به امید.
Ghasedaksheno podcast
گر فقط یک چیز را خوب یاد گرفته باشم، همین است که همهٔ ما فقط میخواهیم همهچیز خوب باشد. ما حتی آرزوی اوضاع فوقالعاده و حیرتانگیز و چشمگیر را هم نداریم. همه صرفاً با «خوب» راضی میشویم؛ چون بیشترِ اوقات همان خوب هم کافی است.
Ghasedaksheno podcast
. همهٔ ما رازهایی داریم؛ بهخصوص وقتهایی که از درون به ما نگاه میکنند.
Ghasedaksheno podcast
انگار وقتی کسی را دوست داری، او تبدیل به دلیل تو میشود، و شاید من برعکس فهمیده باشم. شاید چون من نیاز به دلیل داشتهام، عاشق او شدهام.
Z@|~|®A
حجم
۲۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۳ صفحه
حجم
۲۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۳ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان