بریدههایی از کتاب زندگی دومت زمانی آغاز میشود که میفهمی یک زندگی بیشتر نداری
نویسنده:رافائل ژیوردانو
مترجم:زیور ایزدپناه
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۲۱ رأی
۴٫۱
(۱۲۱)
مغز لبخند رو؛ چه طبیعی باشه چه غیرطبیعی، بهعنوانِ یک حال خوش تعبیر میکنه و هورمونهای آرامش رو آزاد میکنه. این زیبا نیست؟!
z.gh
هنگامیکه خودباوریتون رو تقویت کنید و برنامهٔ جامعی، متناسب با شخصیت و ارزشهای درونیتون داشته باشید، به کمک نیروی نگاه مثبتتون، با آرامش پیش خواهید رفت. دیگه ترسی نخواهید داشت. حالتون ردیف خواهد بود و با خودتون و دنیا هماهنگ میشید.
z.gh
هنگامیکه خودباوریتون رو تقویت کنید و برنامهٔ جامعی، متناسب با شخصیت و ارزشهای درونیتون داشته باشید، به کمک نیروی نگاه مثبتتون، با آرامش پیش خواهید رفت. دیگه ترسی نخواهید داشت. حالتون ردیف خواهد بود و با خودتون و دنیا هماهنگ میشید.
z.gh
هنگامیکه خودباوریتون رو تقویت کنید و برنامهٔ جامعی، متناسب با شخصیت و ارزشهای درونیتون داشته باشید، به کمک نیروی نگاه مثبتتون، با آرامش پیش خواهید رفت. دیگه ترسی نخواهید داشت. حالتون ردیف خواهد بود و با خودتون و دنیا هماهنگ میشید.
z.gh
هر روز کار کنید تا فرد بهتری بشید. امواج مثبت رو به حرکت دربیارید. خیلی زود خواهید دید که به چه موفقیتی دست خواهید یافت!
z.gh
اعتمادبهنفس، زیباترین زیور شماست. بدرخشید تا وسوسهانگیز بشید! باید وجودتون رو سرشار از زیباترینها کنید تا جذاب و دلفریب بشید. باور کنید که خوبی و خوشرویی بیشتر از زیباترین جواهرات میدرخشند! اون چیزی که در درونتون هستید، از بیرون قابلِمشاهدهست.
z.gh
ـ باید یاد بگیرید برای خودتون خط قرمزهایی تعریف کنید و اونها رو به اطرافیانتون هم نشون بدید. شخصیت شما، اغلب شما رو بهسمتِ جستجوی لذتها سوق میده؛ یکجور سازگاری موقت کاذب با خواستههای دیگری و به ضرر خواستههای خودتون. طبیعت شما از شما میخواد که زیادی دلسوز باشید و این خیلی خوبه که به آسایش دیگران اهمیت بدید، اما نباید دلسوزی خشک رو با دلسوزی تر اشتباه بگیرید! در دلسوزی تر، شما رنج دیگری رو متقبل میشید، احساسات منفی اون رو جذب میکنید و درنهایت حال خودتون هم بد میشه. اما در دلسوزی خشک، مشکلات اطرافیانتون رو میشنوید و با اونها همدردی میکنید، بدون اینکه خودتون رو زیاد آلودهٔ احوال ناخوششون کنید. این نوع سپر دفاعی برای حفظ انرژیتون خیلی مؤثره. اما خبر ندارید که بالاخره روزی، بهخاطر فشار ناشی از «خوب سواریدادن» منفجر خواهید شد!
z.gh
آهان، بازی «اون بود که»... خیلی بده! برای همینه که نمیتونید به حرف هم گوش بدید. بهش میگند «گفتگوی خفه»! گوشکردنی که با بیاعتنایی همراه باشه که اسمش گوشکردن نیست... گوشدادن واقعی اونیه که خودت رو جای طرف بذاری و درکش کنی. نمیتونید تصور کنید کسی که گوشکردن واقعی رو بلد باشه چقدر کمیابه! گاهی با خودم میگم کسی که گوشسپردن رو بلده، پادشاه عالمه! توی دعوا بهتره که همهچیز رو به پول ربط ندیم کامی، بلکه یاد بگیریم توی اونلحظه از خلال حرفهای طرف، حرف دلش رو بفهمیم... شاید پشت هر سرزنشی، ترسی نهفته باشه و پشت هر پرخاشی، غمی یا زخمی تازه...
z.gh
دفترچهٔ تلفن کوچکی بخرید و به ترتیب حروف الفبا، موفقیتها و لذتهای کوچیک و بزرگتون رو توی اون یادداشت کنید. اینطوری، بعد از مدتی، مجموعهای از لنگرگاههای مثبت در اختیارتون خواهد بود! خواهید دید که برای خودباوری و رضایت فردی عالیه.
z.gh
ـ خب... پس آمادهاید که به نبرد یک رژیم لاغری برید؟ عالیه. راهش اینه که قبل از شروع کار، برایش چارچوب تعیین کنی. از متد اسمارت چیزی میدونید؟
ـ نه، من...
ـ این کلمه از حروف اول چندتا عبارت درست شده که مشخصههای هدفتون رو معلوم میکنه؛ حرف اول (S) یعنی باید مطمئن بشید که هدفتون مشخصه و نباید مبهم باشه. حرف دوم (M)، قابل اندازهگیری باشه که درمورد شما، مشخصهٔ موفقیتتون کمکردن چهار کیلو وزنه. حرف سوم (A)، دستیافتنی باشه و بشه اون رو عملی کرد، یا بشه به یکسری اهداف کوچیکترِ دستیافتنی تقسیمش کرد. هدفتون نباید ستارهٔ سهیل باشه. حرف چهارم (R)، واقعگرایانه باشه. هدفتون باید متناسب با خود حقیقیتون و تواناییهاتون باشه تا بتونید انگیزهٔ قویتون رو حفظ کنید، و حرف آخر (T)، باید زماندار باشه یعنی برای خودتون تاریخ انقضایی رو درنظر بگیرید.
z.gh
«شما هم با من همعقیدهاید که هرچه تصورمون از خودمون بهتر باشه، تصویری که از دنیا داریم زیباتر خواهد بود؟»
z.gh
پس باید در کمین زیبایی باشم... بهنظر تجربهٔ شگفتانگیزی میآد! بهجای اینکه چشمهام رو به گداها، رهگذران ترشرو و بچهٔ نقنقو بدوزم، با مشاهدهٔ رنگ آسمون، پرندهٔ زیبایی که درحالِلونهساختنه، زوج عاشقی که دارند همدیگه رو میبوسند، مادری که کودکش رو نوازش میکنه، آقایی که به خانمی کمک میکنه تا چمدونش رو از پلهها بالا ببره و شنیدن صدای دلنشین خشخش برگها خودم رو غافلگیر میکنم...
z.gh
«هرگاه بیرون میرید، بهجای متمرکزشدن روی امور ناخوشایند، زشت یا آزاردهنده سعی کنید توجه خودتون رو به چیزهای زیبا و خوشایند معطوف کنید. باید به کلیشههای خیالی شادیبخش در خیابان، وسایل نقلیهٔ عمومی و یا هرجا که گذرتون میافته توجه کنید».
z.gh
مثلاً، یکروز صبح که هنوز ده دقیقه از بیدارشدنم نمیگذشت، از شنیدن صدای پیامک گوشیام تعجب کردم! «صبحبخیر کامی. به روزتون رنگ حوصله و سبکی بزنید، این سادهترین راه برای رفتن به پیشواز گرفتاریهای نهچندان بزرگه. ادا درآوردن جلوی آینه رو امتحان کنید؛ برای اخلاق خوبه و دشمن چینوچروکه. زبونتون رو به شکلهای مختلف بیرون بیارید. داد بزنید: وازااااا، حالت غم یا شادی زیاد به خودتون بگیرید مثل دلقک مارسو. حروف صدادار رو از حفظ بخونید جوریکه به خطوط چهرهتون فشار زیادی وارد بشه، خوش بگذره! @+کلود».
z.gh
«همهچیز تغییر است، نه برای اینکه دیگر نیست، بلکه برای اینکه تبدیل به چیزی میشود که هنوز نیست... اپیکتتوس.
z.gh
وقتی دید متوجه منظورش نمیشوم برایم اصل لنگراندازی مثبت را توضیح داد؛ تکنیکی بود که با استفاده از آن هرگاه میخواستیم حالت جسمی یا روحی خود در لحظهای شاد را دوباره تجربه کنیم، آنلحظه را به یاد میآوردیم. ابتدا باید لنگرِ مربوط به لحظهٔ باشکوهی از زندگیام را تعیین میکردم. سپس یک واژه، تصویر و یا حرکتی را برای آن لحظهٔ خوش و پُر از آرامش درنظر میگرفتم.
z.gh
یاد پژوهش بسیار جالبی از دکتر یان آلکوک از مدرسهٔ پزشکی اکستر (در بریتانیا) در مجلهٔ علوموفنون محیطی افتادم. در آن مقاله، دکتر آلکوک به بررسی ارتباط تنگاتنگ سلامت ذهنی با سه عامل مستقل پرداخته بود: ازدواج؛ که منحنی رضایتش از نقطهٔ بالایی آغاز میشود و با گذشت زمان افول میکند، بازی لوتو؛ که ابتدا منحنیاش بالا و پایین میشود و در ادامه، تا پایان بازی بدون حرکت میماند، و طبیعت؛ که منحنیاش آشکارا از همان آغاز بالا میرود و دیگر پایین نمیآید. نتیجهگیریاش این بود که طبیعت بیشتر از ازدواج یا بازی لوتو، حال خوشی را از نظرِ ذهنی برای افرادی که با آن همنشین باشند، بهصورت روزانه و مستمر بهارمغان میآورد.
z.gh
دور باطل: افکار منفی، عادتهای جسمی خموده، سستی، ازدستدادن انرژی، اندوه، یأس، ترس، بیخیالی، ناتوانی در مراقبت از خویشتن، ارزش قائلنشدن برای خود، گفتن و اندیشیدن به عبارتهای «من هیچی نیستم، من هیچوقت نمیتونم»، فرورفتن در لاک خود، بستهبودن نسبت به دیگران، احساس پناهگرفتن در پناهگاه، دیدگاه مبهم، چشمانداز نامشخص، شکست، اهداف دستنیافته.
دور کمال: افکار مثبت یا وانمودکردن به آن، عادات جسمی پویا (کمر راست، چانه بالا، لبخند)، روحیهٔ بالا، شوق برقراری ارتباط با دیگران، توانایی مراقبت از خود (خوب خوردن، ورزشکردن، لذتبردن)، خودباوری، گفتن و اندیشیدن به عبارتهای «من ارزشمندم، من شایستگی خوشحالبودن رو دارم»، گشادهرویی، ایجاد فرصتها و استفادهکردن از آنها، داشتن روابط با دیگران، امکان جهش، خلاقیت، نگاه سازنده به موقعیت، راهکار ارائهدادن، موفقیت، دستیابی به اهداف مشخص.
z.gh
«میدونی کامی، زندگی مثل یک بالن میمونه. اگه میخوای بالاتر بری باید بلد باشی وزنهها رو کم کنی و هرچیزی رو که مانع بالارفتنت میشه، از اون بالا پایین بندازی».
z.gh
خانهتکانی درونی؛ مرحلهای که کمک میکرد تا هرآنچه را که باعث ناآرامی زندگیام و آلودگی روابطم با دیگران میشد شناسایی کرده و از سر خودم باز کنم.
z.gh
حجم
۲۴۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۴۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰۵۰%
تومان