بریدههایی از کتاب حقیقت حج
۵٫۰
(۱)
ما وقتی که به دعوت خدا جواب میدهیم، معنایش این است که به سایر دعوتها پشت کرده، خطهای دیگر را کور کردهایم. چرا؟ چون حمد و نعمت و مُلک را از او میدانیم و معتقدیم که سپاسها همه مال خداست. نعمتها و امکانات به اختیار حق است و از مالکیت حق بیرون نرفته و شریکی هم ندارد.
z.zahiri
هر فردی در حج، از " تلبیه" شروع میکند؛ یعنی دارد جواب خدا را میدهد. پس دعوتی را شنیده است. منی که میگویم " بله"، دارم جواب میدهم. پس صدایی را باور کردهام و وقتی که با این تأکید ـ بله، بله ـ جواب میدهم، این تأکید نشان میدهد که من صداها و دعوتهای زیادی را شنیدهام و داعیهایی وجود دارند.
z.zahiri
در آیه " وَ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنْ اِسْتَطاعَ اِلَیهِ سَبیلاً وَ مَنْ کفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنِی عَنِ الْعالَمینَ"، آمده چشم پوشی از حج، کفران است و کسانی که از حج اعراض میکنند، کافر هستند.
z.zahiri
آنجا که خدا در درون تو، به تو حق حکومت نمیدهد و تو با ولایت و سرپرستی او همراه هستی، چگونه در جامعه به منها و هوسها، راه خواهد داد و حکومتها را خواهد پذیرفت و طاغوتها را به سرپرستی خواهد رساند
Mehdi Infinity
یعنی وجودهای دیگر و درهای دیگر را دیده و بنبست همگی آنها را شناخته و تجربه کرده، از همه چشم پوشیده و به سراغ حق آمده است
z.zahiri
کسی دست خالی از حج بر نمیگردد و هر کس از این دیدار بهرهای نصیبش میشود؛ که صاحب بیت غیور است و جواد واسع و کریم و او بنای بخشش دارد؛ میخواهد در جایی بدهد که ما غیر از او را نبینیم و واسطهها را نیز نبینیم. در جایی که تنها خودش حضور دارد. انسان هزار هم که کور و در حجاب و پرده باشد، باز دست او را در آنچه که عنایت میکند میبیند.
z.zahiri
انسان گاهی میبیند که حال دعا ندارد. حال خوش ندارد. گاهی میبیند اگر بخواهد به دنبال کاری برود، آن حالتها را از دست میدهد و اگر بخواهد دنبال آن حال خوش باشد، درس و کار را از دست میدهد. این اضطراری است که در ما هست و ما واقعاً توانایی جمع را نداریم. وا میمانیم و زمین میخوریم. انسان تا این ناتوانی را نفهمد، تسلیم نمیشود. در حج، انسان را به این فهم هدایت میکنند تا اضطرارش را بفهمد؛ چه در شروعها و چه در ختمها. و انسان حضور حق را در آنجا میبیند و اینجاست که تسلیم میشود و کل وجودش را واگذار میکند
Mehdi Infinity
مقام ابراهیم سنگی است که شاید از جنس سنگ مرمر خارا باشد. سنگ سختی که پای ابراهیم، حدود ۱۰ سانتی متر در آن فرو رفته است. فرو رفتن پای ابراهیم در این سنگ سخت این نکته را تداعی میکند که باید زیر بار مسئولیت این گونه ایستاد و متزلزل نشد و در زیر این بار چنان محکم و ثابت ایستاد که سنگ را در مقام سوراخ کرد و جای پای تو در سنگ فرو رود.
z.zahiri
نمونه عالی این اسلام، اسلام ابراهیم است که با وثوق به حق و بدون اتکاء به هیچ کس اسلمت وجهی لله را گفته و زن و فرزندش را آورده، در جایی که نه زمینش رویشی دارد و نه آسمانش بارشی. سرزمینی که بعد از گذشت چندین قرن هنوز آبش را از اطراف تهیه میکنند
z.zahiri
نتیجه این لبیک، احرام است؛ یعنی دعوتهای دیگر و دربهای دیگر باید بسته شود؛ از نفس و زن و دنیا و جلوههای آن تا بوی خوش تا فسوق و جدال
z.zahiri
اَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ"، خودش را و جهتش را رو به خدا قرار میدهد؛ یعنی وجودهای دیگر و درهای دیگر را دیده و بنبست همگی آنها را شناخته و تجربه کرده، از همه چشم پوشیده و به سراغ حق آمده است
z.zahiri
حجم
۱۱۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۱۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد