بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سی‌ام (جلد اول) | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سی‌ام (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سی‌ام (جلد اول)

امتیاز:
۴.۳از ۱۴ رأی
۴٫۳
(۱۴)
و همان‌طور که گذشت، در دنیای رابطه‌ها تاثیر استغفار بر باران و رویش زمین و بارور شدن نسل و ثروت، طبیعی است. آنها که این رابطه‌ها را نمی‌بینند، می‌توانند تعجب کنند.
mohdiu
استغفار این پاک‌سازی و زیر پوشش بردن است. گندها را پاک کردن و خرابی‌ها را اصلاح کردن است.
mohdiu
بگذار در تو گوشت‌های تازه بروید. گوشت‌هایی که از اطاعت و از معرفت تو می‌رویند، آسان می‌توانند بارهای سنگین عبودیت را تحمل کنند. آن گوشت‌های مرفه نمی‌توانند رنج عبودیت را بر خود بگیرند. آن گوشت‌های ول، خواب می‌خواهد و ناز می‌خواهد و نعمت می‌خواهد ولذت می‌خواهد... آن مَرکبی نیست که در این راه دشوار گام بردارد.
mohdiu
«ثَکلَتْکَ اُمُّک أَتَدْری مَا الاِْسْتِغفار؟ اَلاِْسْتِغْفارُ دَرَجَةُ العِلِّیینَ، وَ هُوَ اسْمٌ واقِعٌ عَلی سِتَّةِ مَعَانٍ: أَوَّلُها اَلنَّدَمُ عَلی مَا مَضی، وَ الثّانی العَزْمُ عَلی تَرْکِ العَوْدِ اِلَیهِ أبَدَاً، وَ الثالث اَنْ تُؤَدِّی اِلَی الْمَخْلُوقینَ حُقوقَهُمْ حَتّی تَلْقَی الله اَمْلَسَ لَیس عَلیکَ تَبِعَةٌ، وَ الرّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ اِلی کلِّ فَریضَةٍ عَلَیکَ ضَیعْتَهَا فَتُؤَدِّی حَقَّها، وَ الخَامِسُ أَن تَعْمِدَ اِلَی اللَّحْمِ الّذِی نَبَتَ عَلَی السُّحْتِ فَتُذِیبهُ بِالاَحزانِ حَتّی تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ، و ینْشَأَ بَینَهُما لَحْمٌ جَدیدٌ، وَ السّادِسُ أَنْ تُذیقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطّاعَةِ کما أذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیةِ، فَعِنْدَ ذَلِکَ تَقُولُ: أَسْتَغْفِرُ اللهَ».
mohdiu
تا آن‌جا که امام سجاد در دعای ۳۵ می‌گوید: «الّلهُمَّ اجْعَلْ شُکری لَکَ عَلی ما زَوَیتَ عَنّی اَوْفَرَ مِنْ شُکری ایاک عَلی ما خَوَّلْتَنی»؛ سپاس بر محرومیت‌ها بیشتر از سپاس بر دارایی‌ها. این سپاس کسانی است که فهمیده‌اند اگر در دادن یک لطف است، در گرفتن لطف‌هاست. آن‌جا که کبوترها جوجه‌هایشان را می‌زنند و بیرون می‌رانند، پس از آن‌که نوک در نوکشان می‌گذاشتند و پاسدارشان بودند، آن‌جا لطف بیشتر و محبت بیشتر را می‌توانی ببینی، که این محرومیت، بیشتر از آن بخشش، محبت و لطف دارد.
mohdiu
حمد فقط ستایش نیست؛ چون این ستایش زمینهٔ حمد است. آن‌جا که من معتقدم او کمبودی و ظلمی ندارد و از آن طرف کمبودها و ظلم‌ها را می‌بینم، بار من سنگین می‌شود و کار من مشخص می‌گردد. آنچه آدمی را از دیگران جدا می‌کند همین بار امانت و همین اطاعت آزادانه و همین عبودیت آزاد اوست.
mohdiu
با نمونه‌هایی که از خطبه‌های نهج‌البلاغه و صحیفهٔ سجادیه می‌آورم، این نکته‌ها مشخص می‌شود که حمد وسیلهٔ شکر است، وسیلهٔ رسیدن به رضای خدا و ارادهٔ خداست، وسیلهٔ ادای حقوق اوست. و در یک کلمه حمد میزان انسانیت است، مرز میان بهائم و آدمی است.
mohdiu
یونس هنگامی که از تسبیح فاصله می‌گیرد و از تقدیر خدا می‌رنجد که چرا بر آنها عذاب نیامد، مبتلا می‌شود. و این است که به تسبیح چنگ می‌زند. و در این آیه هست: «فَلَوْلا اَنَّهُ کانَ مِنَ المُسَبِّحینَ لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ اِلی یوْمِ یبْعَثُونْ»؛ اگر تسبیح او نبود، در عذاب تا هنگام رستاخیز باقی می‌ماند. و این نجات هم از آثار تسبیح است، «فَنادَی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَّمِ وَ کذلِکَ نُنْجِی المُؤمِنینَ». استجابت و نجات، نتیجهٔ تسبیح است، همان‌طور که رضا و امن از آثار آن بود.
mohdiu
به مردی برخوردیم که در جوانی موی‌هایش را سفید کرده بود. همراهم از او پرسید چه کار کرده‌ای؟ و به موهایش اشاره کرد... مرد خندید و بر پیشانیش انگشت زد که آن سفیدی به خاطر این است که این خوب کار می‌کند... من دست بر سینه‌اش گذاشتم و گفتم اگر این هم خوب کار می‌کرد، اگر سینه‌ات به اندازهٔ مغزت ظرفیت داشت، اگر دلت به اندازهٔ آگاهیت وسعت داشت، نمی‌شکستی...
mohdiu
آدم‌ها در دید، در عمل، در جهت به اختلاف می‌رسند. اختلاف خطرناک، همین اختلاف در جهت‌هاست. و در برابر این اختلاف آنچه کارساز است، یکی سعهٔ صدر است و دیگری این نفوذ.
mohdiu
کسانی هستند که در این فتحِ گویا و در این حرکت بالنده داخل می‌شوند. فوج‌هایی هستند که در دین داخل می‌شوند. آن هم نه تنها، که گروهی. و همین‌ها هستند که مسأله هستند و مسأله ساز هستند. اصل این است که دین در وجود انسان بنشیند و در دل انسان داخل شود و او را پر کند. ولی می‌بینیم اینها کسانی هستند که از دین مدخل می‌سازند و در دین خانه می‌گیرند و در دین دکان باز می‌کنند. در اینها دین راه نیافته، اینها در دین راه یافته‌اند. و برای این‌که مسلط باشند تنها نیامده‌اند که هضم شوند، فوج فوج آمده‌اند که هضم کنند.
mohdiu
با تولد تو، با تولد فکر تو، رنج‌ها شروع می‌شود. با تحمل رنج‌ها آماده می‌شوی و یا روی می‌تابی. با آمادگی به طلب برمی‌خیزی که کاری کنی. و با اقدام به نصر می‌رسی. و با نصر خدا به فتح و گشایش. این جریان طبیعی فتح است. و این فتح هدف‌هایی دارد، که در سورهٔ فتح به آنها اشاره شده است
mohdiu
گشایشِ درهای بسته، در گرو کلیدهاست. کلیدهایی که شاید یافتنی نباشند ولی ساختنی هستند، نمی‌توان برای یافتنش چراغ به دست گرفت، ولی می‌توان برای ساختنش از مهره‌های آماده بهره برداشت. من هنگامی که می‌شنوم: دی شیخ گرد شهر همی گشت با چراغ... خنده‌ام می‌گیرد، که مگر آدم یافتنی است! این اشتباه شیخ است که دنبال آدم می‌گردد. آدم را باید ساخت. این‌جا نمایشگاه نیست که آدم نشانمان بدهند، بل کلاسی است که آدم می‌سازند.
mohdiu
مادام که زمینهٔ این نصر و شرایط این امداد را نشناسیم، نمی‌توانیم به نصر او امیدوار باشیم؛ چون همانند کسانی خواهیم بود که منتظر ایستاده‌اند، اما نه بر سر قرار خویش و میعادگاهشان. این انتظار برایشان حاصلی نخواهد داشت، که بر سر قرار نایستاده‌اند و شرایط را نیاورده‌اند.
mohdiu
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیمِ تَبَّتْ یدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ مَآ أَغْنَی عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا کسَبَ سَیصْلَی نَاراً ذَاتَ لَهَبٍ وَآمْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ آلْحَطَبِ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ این سوره، سورهٔ ماست که از تبار ابولهبیم. این سوره، سورهٔ ماست؛ مایی که پدر آتش هستیم و آتش را بزرگ می‌کنیم و پرورش می‌دهیم، که آتش فرزند ماست، زاییده ماست، پروریدهٔ ماست. ابوتراب‌ها می‌روییدند و می‌رویاندند و خاک را بارور می‌ساختند و ما می‌سوزیم و می‌سوزانیم و آتش را می‌افروزیم، که وقود آتشیم و سوخت جهنم خویش.
mohdiu
انسانی که می‌یابد و به اصول می‌رسد، او همراه دو عامل شکر و کفر است. اگر چشم پوشی کرد، به محرومیت و در نتیجه به «ضعف» و تنگی و در نتیجه به «عذاب» و رنج می‌رسد؛ چون رنج انسان از بی‌ظرفیتی او ریشه می‌گیرد، نه از محرومیت و نداریش. و هر چه درجهٔ کفر بیشتر بشود، درجهٔ رنج انسان زیادتر خواهد شد. ما به همان اندازه که رنج می‌بریم، به همان اندازه کافریم. و این علامت روشنی است برای کسانی که می‌خواهند خودشان را نقد بزنند و از وضع خود با خبر باشند، «اِنَّ الَّذینَ کفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ».
mohdiu
بدون اصل حرکت کردن و در حرکت، اصول را رها کردن، این هر دو، عامل خسارت و سوختن انسان هستند.
mohdiu
من اکنون می‌فهمم که تنهایم، که غریبم، که حتی در پناهگاه‌هایم در زیر آوارم
kiko
انسان درگیر از درون، نمی‌تواند در بیرون مقاوم باشد. همین نقطه ضعف‌های درونی، دستاویز قدرت‌های بیرونی است.
kiko
آنچه را که ما طبیعی حساب می‌کنیم و بالاتر از طبیعت به عنوان یک ضرورت به آن پای بند هستیم، باید این گونه کنار گذاشت و از آن جدا شد؛ که این انسان است و می‌تواند از طبیعت‌هایش به وسیلهٔ ترکیبی که در آن می‌دهد، این تبدیل‌ها را به وجود آورد و به جای این که خودش را به چوب و سنگ تبدیل کند، با ترکیب شناخت و عشق، احساس‌هایش را و طبیعت‌هایش را و ضرورت‌هایش را تبدیل کند. تا آن‌جا که تمامی عوالم او را دگرگون نمی‌کند و او را نمی‌لرزاند، که او با این شناخت همراه شده که نعمت‌ها خود عنوانی ندارند و ابتلا هستند، پس داشتنشان افتخار نیست و نداشتنشان ننگ نیست، که دارایی شکر می‌خواهد و نداری صبر.
mohdiu

حجم

۳۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۵۲۴ صفحه

حجم

۳۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۵۲۴ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰
۵۰%
تومان