بریدههایی از کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سیام (جلد اول)
۴٫۳
(۱۴)
میتوانیم به آن جمع بندی روی بیاوریم که کوثر، بهرهبرداری زیاد؛ و عافیت، برداشت سالم؛ و انعام، احسان و افضال و پاداش بر این برخورد خوب و سالم است.
mohdiu
و رسول هم همین نکته را تعلیم میدهد که در شب قدر، عافیت را بخواهد، نه زیادتی نعمت را؛ چون نعمت زیادی که به سلامت به مقصد نرسیده باشد، باعث وبال و گرفتاری است و نقمت و عذاب و بلا و رنج را به دنبال دارد و انعام و احسانی را با خود نمیآورد.
mohdiu
مفهوم کوثر خیر کثیر و کثیرالخیر است. این مفهوم با نعمت زیاد و امکانات کثیر، تفاوت دارد. کوثر بهرهبرداری زیاد از امکانات کم را هم شامل میشود. و همین نکته به ما میآموزد که راز تمامیت و استمرار، در موقعیت مناسب و امکانات زیاد و نعمتهای گسترده نیست. وضعیت، برخورد صحیح و موضعگیری مناسب در هر موقعیتی، کوثر است و عامل استمرار و تمامیت و کمال. و با این توجه مییابیم که کوثر در نعمتها نیست، بلکه در حالتها و موضعگیریهاست. خیر و شر همان طور که در سورهٔ معوذتین گذشت، نه در جهان و نه در انسان، که در رابطهها و برخورد انسان با جهان شکل میگیرد. عقل و شهوت و غضب و تمامی نعمتها و بلاها، نه خیر است و نه شر، خیر و شر اینها در نوع رابطه و شکل برخورد مشخص میشود.
mohdiu
دین من در هوای دل من ریشه ندارد، از اله واحد الهام میگیرد و در برابر تمامی تغییرها و تنوعها پابرجاست و معیار ثابتی برای محاسبهٔ دگرگونیهاست.
mohdiu
«لَو عَلِمَ الْمُدْبِروُنَ عَنی کیفَ انْتِظاری لَهُمْ وَ اشْتِیاقی اِلی تَرْکِ مَعاصیهِمْ لَماتُوا شَوقاً بی وَ تَقَطَّعَتْ اَوْصالُهُمْ عَنْ مَوَدَّتی»؛ اینها که به من پشت کردهاند و از من بریدهاند، اگر میدانستند که چگونه در انتظارشان هستم و چگونه مشتاق بازگشتشان هستم و چگونه میخواهم که عصیانها را رها کنند، اگر میدانستند، از شوق من میمردند و رگهای گردنشان از فشار پاره پاره میشد.
mohdiu
اوّاب کسی است که میرود و باز میگردد و مقهور جاذبهها نمیشود و دل به هر کششی نمیدهد و چشم به هر جلوهای نمیدوزد. او دنبال کاری است و در تمامی حوادث این کار را فراموش نمیکند
mohdiu
و میبینیم علی هم در روز بیعت چگونه دستهایش را جمع کرد و زیر بار نرفت تا آن قدر هجوم آوردند که لباس او را پاره کردند و فرزندانش را زیر پا گرفتند و تا آن هنگام که تمامی حرفهایش را زد و تمامی شرایطش را گفت و نه تنها در این روز که روز اقبال مردم بود، که حتی پس از مرگ عمر و پیش از خلافت عثمان هم در شورای عبدالرحمن، با عبدالرحمن دست نداد و با آنکه عبدالرحمن سه مرتبه از او خواست که خلافت را قبول کند بر کتاب خدا و سنت رسول و طریقهٔ شیخین، علی جز کتاب و سنت رسول را نپذیرفت و زیر بار نرفت و محرومیت را تحمل کرد، اما تخفیف و تسلیم را هرگز، که سازش و تخفیف از هدف، همان انداختن کتاب خدا به پشت سر است و توجیه هم برنمیدارد، که با پای باطل و سازش نمیتوان به سوی حق و سازندگی رفت.
mohdiu
«لَکمْ دینُکمْ وَلِی دین»؛ که من و شما در تمامی دین از یکدیگر جدا هستیم و هر کدام برای خود راهی و دینی داریم. این تعبیر در مقام امضای دین آنها و تأیید روش آنها نیست، بل صراحت در قاطعیت و مرزبندی است که هر نوع سازشگری را نفی میکند و تمامی معبودهای گذشته و حال و آیندهٔ آنها را به جهنم میسپارد.
mohdiu
که ماندن هم برادرِ بد رفتن است.
mohdiu
در برابر بیخبریها، تکلیف هدایت و روشنگری هست.
در برابر مؤمن سست عنصر و غیر مهاجر، تکلیف نصر و نصیحت هست و باید با نرمش او را راه انداخت، که در روایت هست ایمان درجاتی دارد. بر کسی که در پلهٔ اول ایستاده تحمیل نکن که بالاتر از تو بر تو تحمیل میکند و کسی که تحمیل کند و مؤمنی را بشکند باید این شکست را جبران کند، که: «مَنْ کسَرَ مُؤْمِناً فَعَلَیهِ جَبْرُهُ».
در برابر مؤمن غافل تکلیف تذکر و یادآوری هست.
در برابر مؤمن فاسق تکلیف امر و نهی و توجه به مراحل آن هست.
در برابر مؤمن ظالم و باغی تکلیف قتال و کشتن هست.
در برابر مؤمن طالب مهاجر، تکلیف اخوت و فنا و صفا هست.
mohdiu
ما از ایمانهامان صدمه نمیخوریم، از کفرهایمان باید جستوجو کنیم، که هیچ کافری به تمامی دین کافر نیست. و ما در همینجا میلنگیم. زن در برابر یک حکم میایستد. مرد در برابر یک حکم، ثروتمند در برابر یک حکم، فقیر در برابر یک حکم، جوان در برابر یک حکم، پیر در برابر یک حکم. و این طور نیست که همه به همهٔ دین کافر باشند. کفر وسعتی دارد که با ایمانهای ما هم گره میخورد. چه بسا ایمان صبح را با کفر شب آلوده کنیم و ایمان شب را با کفر صبح بشکنیم. و چه بسا با شمشیر کفر از اسلام هم دفاع کنیم، که: «اِنَّ اللهَ لَینْصُرُ هذَا الدّینَ بِاَقْوامٍ لاخَلاقَ لَهُمْ»؛ خدا اسلام را با کسانی که خود بهرهای نمیبرند، یاری میدهد.
mohdiu
نمیخواهم ادعا کنم که اگر کسی در روز پنجشنبه ناخن گرفت و حنا بست کامل است و دیگر هیچ جایش نمیلنگد که تو برآشفتهای، بل میخواهم ادعا کنم که اگر کسی پس از فکر و شناخت و عشق و ایمان و اعتقاد، به نظامها و احکام اسلامی گره نخورد، کامل نیست. و میخواهم ادعا کنم که وجود کامل، وجودی که فرم گرفته و بر روی صراط گام برمیدارد، در کوچکترین حکم هم هماهنگ است و به اندازهای که تطابق ندارد ناقص است. هر تطابقی دلیل کمال نیست، ولی کامل بدون تطابق امکان ندارد. این روح ادعای ماست.
mohdiu
انسان هنگامی که یک حکم را و یک امر را با شناخت اینکه از وحی برخاسته ندیده گرفت به کفر میرسد و اجتهاد در برابر نص را معنایی جز کفر به نص نیست. و لازمهاش انکار وحی و تکیه بر اندیشهٔ انسانی است.
mohdiu
و در این میانه منافقها هستند که به خاطر سودجوییها و منعفتپرستیشان همیشه بیشکل هستند و مذبذب هستند و میخواهند در هر شرایط بهرهمند باشند و با هر داماد به حجله بروند. و این تذبذب و نامردی، به نامرادی آنها میانجامد و همیشه طعمهٔ مؤمنها و یا کافرها خواهند بود، که اینها در خانهٔ خود ننشستهاند و سر بردامان این و آن مالیدهاند.
mohdiu
در این آیهها میتوان ریشههای کفر را در عزت، شقاق، غرور، استکبار، علو، غرور، ظلم و تجاوز، راحت طلبی، تمتع، هوا، فسق و گناهها، خودباختگی، خودفروشی و تقلید، مشاهده کرد.
mohdiu
در کفر، یقین قلبی و اعتقاد باطنی و انکار لسانی معتبر است. مادام که این دو تحقق نیابند، احکام کفر تحقق نمییابد. بسیاری از کسانی که در مذاهب غیر اسلامی و حتی الحادی هستند، عنوان کافر بر آنها صدق نمیکند و حکم کافر بر آنها بار نمیشود؛ چون آنها یا حرفی از مذهب دیگری نشنیدهاند و یا شنیدهاند و در مقام تحقیق هم بر آمدهاند و باطلها را به آنها قالب کردهاند و با تبلیغات عمیق در وجود آنها ریشهها دوانیدهاند. اینها با اخلاص به باطل گره خوردهاند.
اما اگر کسی از مذهب دیگر و اختلافها با خبر شد و کوتاهی کرد، دیگر مستضعف نیست؛ همانطور که در استضعاف اجتماعی، اگر کسی امکان هجرت داشت و هجرت نکرد، مستضعف نیست که مؤاخذه میشود: «اَلَمْ تَکنْ اَرْضُ اللهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها».
mohdiu
در مفهوم کفر، معرفت و یقین قلبی و عناد و چشم پوشی و جحد زبانی اعتبار دارد. اگر کسی به یقینی نرسیده باشد و یا باطلی را به خیال حق یافته باشد و به آن رسیده باشد، این شخص کافر نیست، که مستضعف است؛ حتی نماز هم بر مردهٔ او میگذارند و احکام کافر بر او بار نمیشود.
در روایتی میان امام صادق و زراره در این زمینه گفتوگویی است که زراره جز کفر و ایمان تقسیمی را نمیفهمد و امام میان کفر و ایمان، استضعاف را مطرح میکنند. و آنجا که زراره میگوید من نمیتوانم بفهمم، حضرت با مزاح میگویند، بزرگ میشوی و میفهمی؛ «اِذا کبُرْتَ اِفْتَهَمْتَ».
این استضعاف، استضعاف فکری است. این است که تو باطلی را به جای حق پذیرفتهای و در واقع هم به آن اعتقاد داری و این استضعاف جدا از استضعاف اجتماعی و اقتصادی است که در برابر استکبار به کار میرود.
mohdiu
باید مراحلی از انصاف و ایثار را پشت سر بگذاری.
پس هم در رابطهٔ هدایت، هدایتهای بیشتری تحقق مییابد و هم در رابطهٔ حقوق و تکالیف، بارها سنگین میشود. تا آنجا که رابطهٔ ولایتی تحقق مییابد و حقوق انصاف و ایثار که در روایت معلی بن خنیس، امام صادق بیان فرمودهاند، برگردن تو مینشیند.
اما کافرها گذشته از محرومیتها و از دست دادن منابع آگاهی در رابطهٔ هدایت، به حکمها و تکلیفهای دیگری در رابطهٔ حقوق دست مییابند. انسانی که با کفر و چشم پوشی، هدایت و تبیین را زیر پا گذاشته، حق دیگران را بر گردن تو میگذارد و حکم جدیدی را بر تو بار میکند و آن حکم جدایی و صف بندی و کنارهگیری است... تا آنجا که صفوف مشخص شدند و نیروها شکل گرفتند که، به قتال و درگیری میانجامد.
mohdiu
اما کسانی که شکر کردهاند و شعاع هدایت را پذیرفتهاند و به آن گرویدهاند، به مراحلی بالاتر دست خواهند یافت. و تکلیفهای بیشتر در رابطهٔ با آنها بر دوش تو خواهد نشست، که تو در رابطهٔ با ناس رابطهٔ هدایت داشتی، اما در رابطهٔ با مؤمن رابطهٔ نصر و یاری داری.
mohdiu
تسبیح این بود که تویی که کمبودها را دیدهای، خدای را مقصر و منشأ ندانی و به پاکی و وفا و عنایت او معتقد باشی. این تسبیح است.
و تجلی این تسبیح حمد است. اقدام توست. عهده داری و مسئولیت توست. و همین است که حمد، مرز میان آدمی و حیوان است و ادامهٔ تسبیح و حمد، استغفار است که تو پس از اقدامهایت از او هم کمک بخواهی و از او هم غفران بخواهی؛ گرچه تو مقصر نیستی و گناهی نداری که تو میتوانی برای گناهکارها استغفار کنی، که به رسول این دستور اشاره شده است:
«وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاؤُوکَ فَاسْتَغْفَروُا اللهَ وَ اسْتَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّابآ رَحیماً».«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبّکَ وَ اسْتَغْفِرهُ».
تسبیح و حمد و استغفار اینگونه با هم رابطه دارند.
mohdiu
حجم
۳۶۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۵۲۴ صفحه
حجم
۳۶۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۵۲۴ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰۵۰%
تومان