بریدههایی از کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سیام (جلد اول)
۴٫۳
(۱۴)
نکتهٔ مهم در همین عشق و ایمان است، که آدمی نه تنها میداند که غیبی، که روز دیگری، که خدایی هست، بلکه میخواهد این غیب را و این خدا را آدمی با این دل بزرگ، به دنبال این دنیای بالاتر از شهود و این روز دیگر و این خدای نامحدود است. و با همین ایمان است که به نماز گره میخورد و نماز را به پا میدارد. نه آنکه نماز را بخواند، نه، نماز را به پا میدارد؛ «یقیمون الصلوة»؛ چون این جریان و این رویش و این فکر، به ذکر و یادآوری و مرور نیاز دارد تا بهترین عملها را میوه دهد و بهترین حالتها را بارور سازد. پس نماز عمودی است که به پای میدارد تا دین برپا شود، که اقامهٔ نماز، اقامهٔ عمود و اساس و بنیاد دین است.
mohdiu
آنهایی که خوراک و پوشاک و مسکن و نیازهاشان بلافاصله از دست طبیعت بیرون میآید، بیش از جفتگیری و پیوند غریزی و یا تشکیل خانوادهٔ محدود تا هنگام رشد نوزادها، اجتماعی ندارند. اما همین که نیازهای پیچیدهتر در خوراک و مسکن شکل میگیرد، زنبورهایی که خوراکشان بدون واسطه از طبیعت حاصل نیست و نیاز به کار و تولید دارند، کندو را میسازند و شرایط سنگین آن را با غریزه تحمل میکنند.
اما انسان که نیاز به تولید و انبار دارد؛ چون بیشتر میخواهد و بهتر میخواهد، به همین خاطر به جمع میپیوندد و با این که اجتماع، بسیاری از آزادیهای او را میگیرد و او را محدود میکند، باز از جمع نمیبرد و بر اساس نیازها و خواستههایش با کسانی گره میخورد و پیوند مییابد.
mohdiu
باید توجه داشت که اعتبارها گاهی بر اساس فایده است و گاهی بر اساس مصالح و مفاسد، اعتبارهای انسانی با این توجه شکل میگیرند و قراردادها به این خاطر تحقق مییابند که مفید هستند و در زندگی انسان کارگشا هستند. ولی اعتبار و قانونها و قراردادهای الهی به خاطر مفید بودن و کارگشایی در یک مقطع مطرح نمیشوند که بر اساس قدرها و اندازهها و بر اساس مصالح و مفاسد واقعی شکل میگیرند. و این واقعیتها و این اندازهها. و این مصالح و مفاسد، ناچار آثار وضعی و نتایج واقعی و روابط و پیوندهای گسترده دارند. و این است که اعتبارات الهی، آثار واقعی را به دنبال میآورند. و همین است که زنا و نکاح در آثار واقعی متفاوت میشوند و همین است که نیتها و حالتها در واقعیتها اثر میگذارند و از واقعیتها اثر میگیرند. نیت در خوراک و خوراک در عمل و نیت مؤثر میشود.
mohdiu
در بینش دقیق و در نگاه عارف، عذاب و پاداش، همان عمل و عصیان است. «تُجْزَونَ ما کنْتُمْ تَعْمَلُونَ». پاداش و جزا عکس العمل نیست، که خود عمل است. کسی که کبریت را به دامان خود میکشد، سوختنش پاداش کبریت کشیدن نیست که خود کبریت کشیدن است. و اگر این پاداش و جزا به خدا نسبت مییابد، به خاطر این است که این نظام و سنتها وابسته به اوست. دست و کبریت و هوا از اوست. و حتی اختیار و آزادی انسان هم دادهٔ اوست و آفرینش و خلقت اوست.
mohdiu
و در این مجموعهٔ هماهنگ، چراغ علم و عصای مراعات و دقت را باید با دو دست بگیری و لجاجت نکنی و راه بیفتی و هدف را فراموش نکنی، که ماندن گندیدن است و رفتن مقصد میخواهد...
mohdiu
که با انداختن موسی در نیل و رها کردن یوسف در چاه، باید داستان تمام شود، در حالی که تازه آغاز کار است.
mohdiu
لطافت این است که صاحبان قدرت را با سنگریزهها و فیل را با پشه یا پرندههای کوچک نابود کند. لطافت این است که فرعونی که موسی را از نیل گرفته در نیل غرق شود. و آنهایی که برای پراکنده ساختن اولاد اسماعیل نقشه کشیده بودند، خودشان همچون برگهای پوسیده و موریانه خورده، پراکنده و نابود شوند و تحت فرمان کسانی قرار بگیرند که آنها را سزاوار فرمان برداری هم نمیشناختند و به دنبال شترها و بزها گره زده بودند و اسیر گردبادها و خارها ساخته بودند.
اگر این مستضعفها و ضعیف شدهها، به قدرت رسیدند و اگر این سایههای بیرمق، آفتاب را به دست گرفتند پس باید به قدرتی دیگر در دل این ضعف، ایمان آورد و باید به محور امنی در این وسعت ترس و هراس، روی آورد و باید به غنای ریشه داری همراه این فقر گسترده، تسلیم شد، «فلیعبدوا رب هذا البیت».
mohdiu
کسانی میتوانند به تحقیقهای ریشهدار و سالم دست بیابند که پردههای فاصله و غفلت و جنایت تاریخ را با سؤالهای محکم از حوادث و روابط طبیعی و غیر طبیعی، کنار بزنند و گفتههای دروغ و ناگفتههای راست را بیرون بیاورند و از تقارنها و تأکیدها چشم نپوشند و از اشارهها سطحی نگذرند.
mohdiu
این تحلیل علی است. اینگونه دقیق و عمیق میتوانی آن را با تحلیلهای چپ و راست مقایسه کنی تا به ریش آنهایی که عرب جاهلی و بربری را محکوم میکردند و بر ملّیت ایرانی و نژاد آریایی افتخار مینمودند بخندی، که راستی اگر همین ایرانی متمدن و یونانی و مصری و رومی حاکم را در همان شرایط قرار میدادند، دختر و پسر خود را به خاک نمیسپردند و زنده به گور نمیکردند. راستی از آدمهایی که در تاریکی افتادهاند و از ارزشها و اندازههای خود غافل و بیخبر ماندهاند و بیچارگی و بدبختی را پذیرفتهاند و خود را باور نکردهاند، آیا بیشتر و بهتر از این، حاصلی انتظار میرود؟
mohdiu
حرکت اجتماعی، نه از تضاد و نه از درک تضاد که از اعتقاد به قدر و اندازه و ارزش انسان آغاز میشود. هنگامی که همراه هدایت و دعوت رسول، همان عرب متروک و مهجور اندازهٔ خود را فهمید و کید دشمن را شناخت، میتواند وضع خود را توجیه نکند و با شانس تقدیر و سرنوشت، خود را فریب ندهد و میتواند با درک فاصله میان آنچه که هست و آنچه که باید باشد، حرکت خود را آغاز کند و به الفت و پیوندها و به کرامت و عزت و برخورداری و سرشاری دست بیابد.
mohdiu
پس سکونت اولاد اسماعیل و اسحاق در جزیرةالعرب با هماهنگی کسری و قیصر و همراهی آن دو شکل گرفته. کسری از عربهای قحطانی وحشت دارد و روم از یهودیان آشوبگر و بیآرام. پس این هر دو باید از سرزمینهای خود رانده شوند و با خارها و گردبادها گره بخورند. و نتیجهٔ این سکونت قهرآمیز و این کوچ حساب شده چه خواهد بود، جز همین که امیرالمؤمنین میفرماید: «فَتَرَکوهُمْ عالةً مَساکین». نیتجهٔ آن حکومت و این کوچ همین بود که زندگی سربار و زمینگیری را بر آنها تحمیل کنند. «فترکوهم عالةً مساکین». هنگامی که زندگی تولیدی و ثروتمند آنها برباد رفت و آنها عالة و مساکین شدند، حکومتها رهایشان کردند و به خودشان واگذارشان نمودند. فترکوهم، نکتههای زیادی را با اختصار بیان میکند.
mohdiu
که چرا شاپور ذوالاکتاف، عربها را شکنجه میداد و نابود میکرد. و توضیح میدهد که چرا بتپرستی در جزیرةالعرب رایج شد و کعبهٔ ابراهیم و مرکز توحید، پایگاه بتهای گوناگون و شرک و کفر گردید؟
استاد در این توضیحات، بر تاریخ و سنت تکیه میکند و به جملههایی از خطبهٔ قاصعه استدلال مینماید. ما میتوانیم از همان تحقیق در رابطه با سورهٔ فیل هم استفاده بکنیم و کید بزرگ را بشناسیم و شکستن کید و صاحبان آن را شاهد باشیم. البته آن تحقیق در مورد سورهٔ فیل نیست و اشارهای به آن ندارد؛ ولی با توجه به آن نقشهٔ پراکنده سازی و نابودی اولاد اسماعیل و اسحاق و با توجه به تألیف و الفتی که با دعوت رسول و هدایت قرآن تحقق یافته، میتوان هجوم به کعبه و شکستن حرمت و نابودی این محور توحید و الفت را در همین طرح خطرناک و کید گسترده، شناسایی نمود.
mohdiu
این چراغ هدایت اوست که در شبستان دلهاست. و این نسل و ذرّیهٔ اوست که تنها از فاطمه اینگونه باقی مانده و گسترده شده، در حالی که دشمن او، به او پناه آورد و از سفرهٔ او طعمه برگرفت و با ذرّیهٔ او سنگ دشمنی گذاشت و آنچه میتوانست کوتاهی نکرد.
اما تکیه گاه علی و فاطمه همان تکیهگاه بود و کوثر او هم همان. و میبینیم که ساقی چگونه جامها را سرشار کرده است، که میفرمود: «این کوثر تنها عطای رسول نیست که عطای ما و یاران ما هم هست، پس همه گوش فرا دهیم.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اِنّا اَعْطَینَاکَ الْکوْثَر فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ
اِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الاَْبْتَرُ
mohdiu
میتوان ذلیل امکانات و نعمتهای دشمن نبود و میتوان با همین کوثر و برخورد صحیح از کمها نتیجهٔ بسیار برد.
mohdiu
اگر وسعت و ضیق از حالتها و امکانات ما فراتر برود و بر اهداف ما تکیه کند، دیگر مشکلی نخواهیم داشت، که آن سینه چاک نینوا وقتی میبیند که بر حق است، بیباک است. آنجا که تو با هدف و محبوب خودت همراهی، دیگر رنجها و عسرتها ضیق نمیآورند و بنبستها و عجزها، یأس و ناامیدی نمیآفرینند، که تا توانایی بتاز و آنجا که ناتوانی او خریدار توست و تو را برمیدارد.
ضیق و وسعتی که بر امکانات و برنامهریزی و احاطهٔ ما استوار است دچار نوسان میشود، ولی حضور مهربان محبوب و همراهی هدف، حتی در هنگام عجز و ناتوانی، فریادرس است؛ که تو همراه هر رنج، پابهپای هر عُسری، سه راحتی و یسر را میبینی؛ یسر ورزیدگی و یسرِ رحمت و انس و یسر پاداش و مزد.
mohdiu
کسی که با هر نگاه و لبخند و حرکت و سکونش، طلوع بهشت و جهنم را میبیند، در کارها بیتفاوت نیست که مشغول است. امن و اضطراب او، به اشتغال و اقدام بدل شده است و در اقدام او امن و اضطراب و خوف و رجاء، خیمه زده است. و این هر دو با هم همچون بالهای این پرندهٔ سبکبال اقدام هستند؛ که در روایت آمده: «خوف و رجا همچون دو بال مؤمن هستند، با از کار افتادن هر کدام از این بالها، پروازی نخواهد بود». تو همیشه از خودت خائف هستی؛ که ضعف و عجز و غرور خودت را دیدهای و همیشه به او امیدوار هستی که حضور مهربان و حافظ او را احساس کردهای.
mohdiu
راستی که راحتی و عذاب و رحمت و رنج، مربوط به نعمتها نیست، مربوط به موقعیتها و امکانات نیست، مربوط به وسعت صدر و زاویهٔ دید و احاطهٔ بر راه است.
mohdiu
هنگامی که ضربهها و حادثهها روی میآورند، اگر سینه سپر کنی و با زاویهٔ قائم روبروی نیزهها و تیرها بایستی، ناچار تمامی ضربه را دریافت کردهای و هدف مناسبی بودهای، اما اگر بپیچی و در برابر ضربه، زاویهٔ مایل و بسته بگیری، ضربه هرچه سریعتر باشد، زودتر کنار میافتد و منحرف میشود، حتی سرعت پیچش تو میتواند نیزهها و تیرها را بشکند و پیچش مچ تو میتواند ضربهٔ چوب را برگرداند و حتی آن را بشکند. همانطور که زاویهٔ دید در تاریکی و نور، بهرههای مختلف داشت، همینطور زاویهٔ برخورد هم، حاصل متفاوت دارد.
mohdiu
رسول (ص) از بلوغ تا بعثت همراه بهترین امکانات و بهترین شرایط و بهترین موقعیتها نبود؛ ولی موضعگیری مناسب و برخورد خوب، او را راهیاب و بینیاز ساخته و او را در زبانها و چشمها و دلها جای داده و اعتماد و امن را در همراهان او ریخته و او را محمد امین ساخته است.
اگر برخورد عزیز و مسلط رسول نبود، باید گمراهی جزیره و فساد و انحراف و ظلم و تجاوز و فقر و فحشا، او را با خود میبرد و اگر غنای او و اگر سرشاری وجود او نبود، باید ذلت و ضعف، او را از چشمها میانداخت و به امانتداری و عهدهداری و گرهگشایی مظلومان نمیرسید و حِلفالفضول را تشکیل نمیداد و درگیریها و اختلافهای جاهلی و قبیلهای را رهبری و راهنمایی نمیکرد.
mohdiu
موضعگیری صحیح میتواند ما را از لیت و لعل و کاشکی و اگر، نجات بدهد.
mohdiu
حجم
۳۶۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۵۲۴ صفحه
حجم
۳۶۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۵۲۴ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰۵۰%
تومان