بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق و چیزهای دیگر | صفحه ۱۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق و چیزهای دیگر

بریده‌هایی از کتاب عشق و چیزهای دیگر

نویسنده:مصطفی مستور
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۱۰۹ رأی
۳٫۷
(۱۰۹)
به نظر من عشق‌ها معمولا این‌طور شروع می‌شوند. خودت را هم غافل‌گیر می‌کنند. منظورم این است صبح از خواب بیدار می‌شوی و حس می‌کنی انگار کسی را که تازه دیده‌ای به شکل محوی دوست داری. این حس چنان گنگ و کمرنگ و مبهم است که اغلب به آن اهمیت نمی‌دهی چون با شیب خیلی‌خیلی ملایمی شروع می‌شود، اما بعد آن شیب تندتر و تندتر می‌شود و آن حس به‌تدریج چنان پُررنگ و واضح می‌شود که جای همهٔ حس‌های دیگر را می‌گیرد. یعنی هیچ‌وقت نمی‌شود نقطهٔ شروعش را بادقت تعیین کرد. آن‌قدر تدریجی به وجود می‌آید که انگار مرز روشنی با لحظه‌های پیش از شروع شدنش ندارد. می‌خواهم بگویم مرزش یک خط واضح نیست. مرزش، مثل مرز آفتاب با سایه که به‌تدریج نقطه‌های روشن و تاریک‌شان درهم ادغام می‌شوند، نوار پهن و محوی است از لحظه‌های قبل و بعد از عاشق شدن. عشق من به پرستو کم‌وبیش این‌طوری بود.
farzane
بچه که بودم مادربزرگم می‌گفت گرگ‌ها هیچ‌وقت سنگ نمی‌شوند. سنگ‌ها هیچ‌وقت سیب نمی‌شوند. سیب‌ها هیچ‌وقت گرگ نمی‌شوند. آن روزها معنای این حرفش را نمی فهمیدم. حالا می‌فهمم.
MhmD
بهترین تصمیم‌ها تصمیم به انجام ندادن کاریه نه تصمیم به انجام یه کار.
MhmD
وابستگی چیزی نیست که بشود تصمیم گرفت آن را کنار گذاشت.
MhmD
فیزیک دلایل زیادی داره که ثابت می‌کنه جهان نباید وجود داشته باشه و این‌که ما و جهان و دخترهای خوشگل وجود داریم خبر خیلی خوبیه، به‌خصوص برای ما مردها.
MhmD
اگه یه‌ذره فکر کنی می‌بینی این‌که سیبی هست و چناری هست یا اون سنگ وسط آسفالت هست، خودشون عجیب‌ترین چیزهای عالمند که می‌تونند بزرگ‌ترین نابغه‌ها رو تا ابد گیج کنند. و البته گیج هم کرده‌ند. منظورم اینه به جای فکر کردن به نسبتِ بین چیزها، به چیزها، به خود چیزها فکر کن. به بودن چیزها.
MhmD
اگه هر روز از درخت چنار. سیب بیرون بیاریم کم‌کم دیگه کسی تعجب نمی‌کنه. وقتی یه چیز رو مدام تکرار کنی دیگه نه جالبه نه عجیب.
MhmD
در واقع مسئله این نیست که چه‌قدر مانع توی زندگی هست، مسئله اینه که بزرگ‌ترین مانع زندگی خود زندگیه. زندگی با همهٔ کلیات و جزییاتش.
MhmD
پول مثل آهن‌ربا می‌مونه و تقریبا همهٔ چیزهای خوب توی این دنیا یه‌جورایی از جنس آهن‌اند.
MhmD
کریم‌جوجو می‌گفت چیزهایی مثل نان یا دارو کشش قیمتی صفر دارند چون کالاهایی ضروری‌اند و «ضرورت» اهمیت قیمت را از بین می‌برد. خوب، حق با او بود. پرستو برای من مثل نان بود. مثل متفورمین و انسولین بود برای بیمار دیابتی.
MhmD
انگار بر سرسره‌ای نشسته بودم و بدون آن‌که دقیقا بدانم کی و چه‌طور، راه افتاده بودم و داشتم سُر می‌خوردم. به نظر من عشق‌ها معمولا این‌طور شروع می‌شوند.
MhmD
وقتی مادرم می‌خندد احساس می‌کنم همه‌چیز امن و امیدوارکننده است. وقتی از غمی، رنجی چیزی سکوت می‌کند احساس می‌کنم جهان ترد و شکننده شده است.
سمانه
«پدرم اعتقاد داشت آدم‌ها وقتی عاشق می‌شند مثل اسبی می‌مونند که به درختی، ستونی چیزی بسته شده باشند.»
@_bo.ok_
«هر چیز متعلق به کسی است که آن را بیش‌تر دوست داشته باشد.»
@_bo.ok_
از بانک که بیرون زدم زیر آفتاب داغ ایستادم اما از سرما می‌لرزیدم. چند دقیقه به آدم‌های توی پیاده‌رو نگاه کردم. احساس کردم ناگهان با همهٔ آن‌ها تفاوت کوچکی پیدا کرده‌ام. مثل کسی بودم که هم برندهٔ ماشینی، ویلایی چیزی شده باشد و هم خبر بیماری لاعلاجی را به او داده باشند. انگار زن نازایی بودم که سال‌ها منتظر بچه بوده و حالا ناگهان توی آزمایشگاه نتیجهٔ مثبت بارداری‌اش را توی دستش گذاشته‌اند. چندبار تصمیم گرفتم بی‌خیال همه‌چیز شوم و بروم خانه اما انگار کسی مرا دوخته بود به پیاده‌رو جلو بانک. بعد سعی کردم بهانه‌ای پیدا کنم که دوباره برگردم توی بانک.
@_bo.ok_
به نظر من عشق‌ها معمولا این‌طور شروع می‌شوند. خودت را هم غافل‌گیر می‌کنند. منظورم این است صبح از خواب بیدار می‌شوی و حس می‌کنی انگار کسی را که تازه دیده‌ای به شکل محوی دوست داری. این حس چنان گنگ و کمرنگ و مبهم است که اغلب به آن اهمیت نمی‌دهی چون با شیب خیلی‌خیلی ملایمی شروع می‌شود، اما بعد آن شیب تندتر و تندتر می‌شود و آن حس به‌تدریج چنان پُررنگ و واضح می‌شود که جای همهٔ حس‌های دیگر را می‌گیرد.
@_bo.ok_
مثل این جملهٔ نیچه، فیلسوف آلمانی، که «درخت هر چه بیش‌تر قد می‌کشد و شاخه‌هایش به روشنایی نزدیک‌تر می‌شود، ریشه‌هایش عمیق‌تر در تاریکی فرو می‌رود.» یا مثلا به نقل از یک ناشناس (شاید خودش) نوشته بود: «اگر می‌خواهی دیده شوی، باید خودت را آتش بزنی.»
@_bo.ok_
بهترین تصمیم‌ها تصمیم به انجام ندادن کاریه نه تصمیم به انجام یه کار.
Parinaz
«هر چیز متعلق به کسی است که آن را بیش‌تر دوست داشته باشد.»
Parinaz
کنار او بودن لذت و آرامش توصیف‌ناپذیری به من می‌داد که حاضر نبودم آن را با هیچ‌چیز دیگری توی دنیا عوض کنم.
Parinaz

حجم

۱۱۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

حجم

۱۱۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰
۵۰%
تومان