بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زنی به سرخی شقایق | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب زنی به سرخی شقایق

بریده‌هایی از کتاب زنی به سرخی شقایق

نویسنده:نوئل شاتله
انتشارات:نشر چراغو
امتیاز:
۳.۸از ۴ رأی
۳٫۸
(۴)
یأس احساسِ وقت‌هایی بود که بچه‌ها، البته بیشتر سلین تا پل، تلفن می‌زدند و می‌گفتند نمی‌توانند بیایند دیدنش. وقت‌هایی که او عصرانه تدارک دیده بود و کوکاکولای نوه‌ها را هم خریده بود و در یخچال گذاشته بود. یا وقت‌هایی که درد پای چپش، درست یک ساعت بعد از خوردن داروهای شب، از خواب بیدارش می‌کرد و شک می‌انداخت به جانش که دواهایش را خورده یا نه.
زهرا۵۸
بعد از سال‌های متمادی که زندگی را بی‌هیچ میل و اشتیاقی گذرانده بود، حالا برای خودش هدفی داشت: رفتن به کافه سر ساعت سه. می‌خواست دو تا قهوه سفارش بدهد
زهرا۵۸

حجم

۷۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۷۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد