بریدههایی از کتاب دیگری در اندرونی واکاوی فضای جنسیتی
۳٫۲
(۹)
ابوعبدالله زنجانی از مصلحان دینی عصر خود در رسالهاش به نام "فلسفهٔ حجاب" تألیف سال ۱۳۰۳ شمسی، در باب حدود وظایف مادریِ زن و اهمیت نقش او در خانه بیان میکند:
اگر زن بیکار باشد و به تدبیر منزل خود مشغول نباشد قهراً میل به نمایش و اشراف در زینت و لهو میکند و به این واسطه، از وظیفهٔ طبیعیهٔ خود خارج شده و مخالفت با حقوق و کرامت مرد میکند. ضعف عقل و وجدان و قوای جسمی و روحی زن و میلنداشتن او به اقتضای طبع خود به مساوات و عدالت و شدت حس و هیجان، میل طبیعی او به نمایش جمال و آرایش، به طوری که از بیانات سابقه و کلمات فلاسفه و دانشمندان معلوم گردید، همه دلیل است بر این که آزادی مطلق زن و تساوی آنها در همهٔ شئون با مرد، صلاح هیئت جامعه نیست و در نتیجه معلوم میشود، حجاب بهترین وسیلهٔ حفظ وظیفهٔ طبیعیهٔ زن است و این هم معلوم میگردد که حجاب مانع از تعلیم و تهذیب نیست؛ ممکن است با حفظ اصول عفت و حیا، عالمه و ادیبه و مهذبه گردد و حجاب هم از اسباب قویهٔ تهذیب اوست.
فرشته
در این نظام معنایی، کنترل و هدایت زن به عهدهٔ مرد نهاده شده و زن هم وظیفهٔ خانهداری و اطاعت از همسر را به عهده دارد. در واقع تأکید بر نقش زن در قبل و بعد از تولد فرزند، وی را مادر، مربی و پرستار معرفی میکند که از یک سو او را عهدهدار امور درون خانه کرده و از سوی دیگر بر ایدهٔ فزونی عواطف وی در مقابل عقلش تأکید میکند. همچنین علاوه بر خانهداری و حضورنداشتن زن در اجتماع، ضعف عقل و قوای جسمانی و در عین حال میل طبیعی او به آرایش و تبرج اشاره شده است.
فرشته
در این نظام آشپزی و خانهداری و سلیقه و کدبانوبودن مهمترین وظیفهٔ زن در زندگی خانوادگی بود. از همهٔ اینها مهمتر، جذابیت شخصی و جنسی زن برای مرد است که حلقهٔ اولیهٔ پیوند خانوادگی است. توجه به این نکته ضروری است که زن سنتی شهری در فرایند تربیت خود به گونهای بزرگ میشد که اصولاً تمایلی به حضور در حوزهٔ عمومی نداشت و واردنشدن به آن را محرومیت نمیدانست (نادری، ۱۳۹۲: ۸۴-۸۳).
فرشته
هیچینبودن، یعنی پدر، برادر، شوهر یا پسری نیست تا از شما حمایت کند
فرشته
کاظمزادهٔ ایرانشهر در روزنامهٔ خود در مقالهای با عنوان "زن و زناشویی"، آفت تمدن غرب را در این میداند که زنان همانند مردان در خارج از خانه کار میکنند و برای همین برای ایفای وظایف مادری و تربیت اولاد در آنها هوس و ذوقی باقی نمانده است. وی در بیان وظایف اجتماعی زن چنین نگاشت:
یکی از عالیترین و سختترین وظایف اجتماعی زن، وظیفهٔ مادرشدن یعنی خدمت به تکثیر نسل است و وظیفهٔ دوم اجتماعی زن تربیت اولاد است (عاملی، ۱۳۸۹: ۱۷۷).
فرشته
در آداب همسرگرفتن در این دوره به اینگونه توصیهها برمیخوریم که:
بهترین زنان زنی است که فرزند بسیار آورد و شوهردوست و صاحب عفت باشد و میان خویشان خود عزیز و نزد شوهر ذلیل باشد و مطیع شوهر باشد (احمدی خراسانی، ۱۳۸۴: ۱۱۰-۱۰۹)
فرشته
مهمترین نقش زن در گفتمان سنتی در دورهٔ قاجار، نقش ـ همسرانگی و مادربودگی ـ است. زنانی که در این دو نقش ناموفق بودند، با عناوینی مانند "دختر ترشیده" و "اجاق کور" شخصیت واقعی و فردیتشان زیر سؤال رفته (ترابی، ۱۳۷۸) و از زنانگی اجتماع طرد میشدند. زن نه بهعنوان چهرهای انسانی بلکه همچون موجودی مطیع که باید در یک سری استانداردهای مشخص جای گیرد، مطرح میشود. نظام بازنمایی زنانگی نشانههایی از ساختارهایی است که به غیر از نقش همسر و مادرانگی، الزاماتی را بر حجاب و پوشش خاص اصرار میورزد.
فرشته
در این نظام معرفتی و بر اساس قاعدهٔ تقسیمبندی دوگانهٔ زنانه و مردانه که تفاوتهای زیستی و جسمانی را مبنا قرار میدهد؛ زن آرمانی زنی نیست که آرزوها و امیال خود را در اولویت قرار دهد. آرزوها و امیال زن، باید در خدمت رفاه و آسایش مرد به کار گرفته شود و در نهایت مادری دیگر برای همسرش شود. زن باید برای درک آرزوها، افکار و خیالات، نقشهها و احتیاجات روحی مرد تلاش کند و برای برآوردهشدن آن تمام همّ خود را گذاشته و خانه را جنت و فردوسی برین برای مرد مهیا سازد و نقش هدایت و کنترل خانواده بر عهدهٔ مرد است. این کنترل از ابتدای زندگی مشترک آغاز و در طول این دوران ادامه مییابد و حتی تصمیمگیری برای پایاندادن به زندگی مشترک با مردان است.
فرشته
تصویر آرمانیِ "زن" آن گونه که در عصر قاجار توصیف میشد چنین است:
"بدن زن برای این خلق شده که مادری باشد برای تربیت اولاد و تدبیر عائله در منزل و کفایت کند برای ختم غائله در مردان. کارهای رجال و مکاسب و صنایعی که مردها به عهده دارند، کاری است که از عهدهٔ او خارج و برای او خلق نشده است. زن در اصل خلقت، ضعیف و ناتوان است و وظیفهٔ او فقط در ادارهکردن منزل و جایش در "اندرونی" است. زن که بدنش مجهز به وسایل بارآوردن و تربیت کودک است، لابد از نظر روانی هم مجهز به عاطفه و احساس زیادی است، تا نظم و ارتباط جهات محفوظ باشد گذشته از آن، خواص و نمودهای عاطفی در زن خیلی بیشتر از مرد مشهود است که احتیاجی به عقل و درایت ندارد". (جعفریان، ۱۳۸۰)
فرشته
بههرحال، وجود بخشهای ـ اندرونی و بیرونی ـ نمودی از نظام ارزشی حاکم است که میان خود و دیگری تمایز فضایی و معاشرتی قائل میشود. بهبیاندیگر، نبود ارتباط بصری مستقیم میان فضاهای داخل و فضای شهری بیرونی، سازماندهی فضاهای مختلف حول عنصری مانند حیاط یا سفههای سرپوشیده و بازشدن روزنها و پنجرهها به طرف این عناصر بهعنوان مهمترین شاخصههای معماری درونگرا (دیبا، ۱۳۷۸)، خانههای سنتی را بهعنوان متنی فرهنگی متعلق به زمانه و نظام دانایی منحصر به آن معرفی میکند که درون شبکهای از مفاهیم تولید و بازتولید میشود.
جایگاه زن در این دوران محدود به فضای خصوصی و معطوف به ـ پردهنشینی و مستوری ـ در پس دیوارهای حجاب اندرونی و ـ وظایف و الزامهای مادرانگی و همسربودگی ـ است که وقتی میخواست از خانه خارج شود باید چادری سیاه مخصوص کوچه و خیابان میپوشید و روبنده میزد و در اندرونی، در مواقعی که مردان نامحرم در خانه بودند لباسی پوشیده و چادرهای رنگی به سر میکرد تا از دید و نگاه مردان غریبه در امان بماند.
فرشته
بیرونی یا شاهنشین مقدم بر اندرونی و قسمت داخلی خانه است و دو راهرو در اطراف آن مجاری عبور و مرور از حیاط بزرگ به قسمت اندرونی است؛ ازاینرو اتاق شاهنشین علاوهبر نقش پذیرایی از میهمانان عالیرتبه میتواند بر ورود و خروج افراد نظارت داشته و حاکمیت فرمانروای خانه بر بخش اندرونی را عینیت بخشیده و به نمایش گذارد. بخش اندرونی، محل اسکان صاحبخانه و خانوادهٔ وی بوده و همخوان با مقولهٔ حجاب در معماری اسلامی، از بخش بیرونی کاملاً جدا است.
فرشته
کارکرد حیاط در خانههای سنتی ایرانی عبارتاند از: ایجاد محرمیت و حفظ حریم زنانه، حضور طبیعت در خانه و وحدتدهنده و سازماندهندهٔ فضاهای مختلف داخل خانه.
فرشته
کوبههایی که روی درها نصب میکردند در سادهترین شکل، کارکرد آن اطلاعرسانی بود. روی در ورودی خانهها دو درکوب فلزی نصب میکردند. هر کوبه روی یک لته در قرار میگرفت یکی از آنها را که چکش مینامیدند، صدای بم تولید میکرد و دیگری را که معمولاً حلقه مینامیدند صدای زیر ایجاد میکرد. چکش در مواردی استفاده میشد که مراجعهکننده "مرد" بود و در هنگامی که مراجعه کننده "زن" بود از حلقه استفاده میکردند (همان: ۹۲).
فرشته
در این خانهها هیچگاه بهصورت مستقیم از خیابان وارد فضای داخلی خانه نمیشویم. همیشه یک معبر که به آن دربند میگوییم فضای حائلی بین خیابان و خانه (فضای عمومی/فضای خصوصی) برقرار میکند. سپس وارد دالان و هشتی میشویم و بعد پا به حیاط میگذاریم. فضاهایی که جنبهٔ خصوصی ندارند در مناطق ابتدایی حیاط ساخته شدهاند و اتاقهایی که قلمرو خصوصی محسوب میشوند در انتهای منزل واقع میشوند (حائری، ۱۳۸۸).
فرشته
این خانهها از دو بخش ـ بیرونی و اندرونی ـ تشکیل میشد که "بیرونی" مخصوص ارتباط مرد خانواده با غریبهها و میهمانان و فضای عمومی خانه بود و در بخش "اندرونی" هم زنان و بچهها حضور داشتند که بخش خصوصی خانه و کمتر در معرض دید مردان و افراد غریبه قرار داشت. آن که به اندرون وارد میشد محرم و "خودی" و آن که خودی نبود و حکایت از غریبگی و "دیگری" داشت از طریق دالان به حیاط بیرونی راهنمایی میشد.
فرشته
معماری درونگرا از بیرون ظاهر سادهای دارد (دیوارهای کاهگلی، درب چوبی ساده، سردر ساده)، بیآنکه بخواهد خودنمایی کند یا عظمت درونی خود را به رُخ هر رهگذری بکشد؛ اما برعکس در درون، هنر و طراحی بسیار قوی و غنی و از نظر تزئینات گچبری و نقاشی در اوج زیبایی و ظرافت است که چشمنوازِ دیدگان هر تماشاگری است. پنجرهها نه به بیرون که به درون و رو به حیاط باز میشوند که اهالی خانه از نگاه غریبه و دیگرانی که محرم و آشنا نیستند در امان بمانند.
فرشته
زنان در جوامع سنتی ـ مذهبی و بهویژه در خاورمیانه، همواره توسط جنس دیگر خود تحت کنترل هستند، مخصوصاً وقتی که قصد بیرون رفتن از خانه را دارند. خانه بهعنوان مکانیسم اصلی کنترل از طریق تقسیم جنسیتی مشخص میشود. ازدواج این کنترل را مهیا میکند. بر این اساس، نقش فضای خصوصی این خانهها، کنترل گرایش جنسی یا بهطور مشخص، گرایش جنسی زنانه است: پاکدامنی دختر و وفاداری همسر. مشاهدات در جوامع مختلف نشان میدهد که در جوامع غیرصنعتی اختلاف و تمایز بین زن و مرد بیشتر آشکار است و همین امر موجب میشود مردان بهلحاظ جایگاه و موقعیت در درون و بیرون از خانه بالاتر از زنان قرار بگیرند. در جوامع سنتی غالباً فاصله زنان و مردان از طریق "فضای خانه" متمایز و مشخص میشود.
فرشته
در یک مثل قدیمی یونانی میخوانیم؛ زنانی که دور از مکانهای عمومی میمانند احترام بیشتری نسبت به زنانی که کنترل کمتری روی آنهاست دارند و خیابان بیشتر محل قدمزدن فاحشههاست. بازار و میدان شهر هرگز مکان سالمی برای زنان نبوده است و بهطور سنتی زنان قسمتی از دنیای خصوصی هستند (سیدنبرگ، ۱۹۸۸: ۱۲).
فرشته
ماندن در خانه برای مردان ننگ است و آنها وقت خود را بیشتر به بیرون از خانه اختصاص میدهند. این عقیده وجود دارد که اگر مردان در خانه بمانند، فضای وارونهای به وجود میآید که موجب وارونگی نقشهای جنسیتی و تغییر شکل در شخصیت روحی و روانی کسانی که "مکان اشتباه" را اشغال میکنند میشود. در مکان اشتباه، تنها زنانهشدن مرد، تهدید و خطر نیست بلکه این تهدید برای زنان هم وجود دارد. منفعت و صلاح زن در بیرون از خانه به پاکدامنی و عفت او ارتباط دارد. زن در بیرون از خانه، بهطور ضمنی، محرک جنسی است و گرایش جنسیاش به اندازهای که در خانه تحت کنترل است مهارپذیر نیست. در کشورهای مسلمان، بهدلیل گرایشهای مذهبی، زنان در بیرون از خانه، مثل خود خانه دارای حریم و حجاب میشوند. از همین رو، نهاد ازدواج که برای زنان یک خانه به دست میآورد دارای ارج و قرب میشود.
فرشته
خیابان در مقابل با زنانگی درونگرا، خودش را بهعنوان مردانه، خشن و دارای قدرت تثبیت میکند. گذر و عبور از این دو دنیا "درونی و بیرونی" گذر از یک ـ دنیای جنسی به دنیای دیگرِ جنسی ـ است. خیابان بهطور واضح، عرصهٔ مردانه است و مردان دربارهٔ این فضا بهعنوان قلمرو خاص خودشان حرف میزنند و به شجاعت خود دربارهٔ مشکلات دنیای بیرون افتخار میکنند
فرشته
حجم
۱۲۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۲۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۴,۵۰۰
تومان