دیده بگشا بر ستم، بر این فریبستان، علی!
شمع شبهای دژم، ماه غریبستان، علی!
دیده بگشا نقش انسان ماند با جامی تَهی
سوخت لاله، مُرد لیلی، خشک شد سَرو سَهی
زآگهیمان جهل ماند و جهل ماند از آگهی
دیده بگشا ای صنم، ای ساقی مستان، علی!
تیره شد از بیش و کم آیینه هستان، علی!
S
پدرا، پدربزرگا، مادرا، مادربزرگا
مثل گل، مثل بهارین
دلامون نازک و نرمه، چشامون چشمه شرمه
اشکامونو درنیارین
چشامون دروغ نمیگن، واسه ما چراغ راهین
گرچه پشتتون خمیدهس واسه ما پشت و پناهین
ماها مثل شب و روزیم، شما مثل مِهر و ماهین
کاشکی میشد با شما تو شهر آشنا بمونیم
مثل اون قدیم ندیما قصّه وفا بخونیم
رمز روزا رو بفهمیم، راز شبها رو بدونیم!
S
سیب گلاب
کی میگه بین دو تا نی یکیشون شکر نداره
نه عزیزم، برا بابا دختر و پسر نداره
دخترا سیب گلابن، مثل برفن، مثل آبن
برف جاده گِل و خاکه، آب چشمه اما پاکه
دخترا شاخه نباتن، چشمه آب حیاتن
S