بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سر به هوا | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سر به هوا

بریده‌هایی از کتاب سر به هوا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۶ رأی
۳٫۸
(۶)
باران می‌خواستی؟! من در نگاهم دارم. کافی‌ست نامت وسط بیاید.
یك رهگذر
و بعد تو دیگر نشد که بخندیم نه من نه عکسم
یك رهگذر
گمان زدند که عاشقم! بیا! مرا دچار کن.   *دچار یعنی عاشق ... سهراب گفت.
یك رهگذر
کوه ها از من با تو خواهند گفت رودخانه ها از تو با من از منی که محکم ایستادم و تویی که روان رفتی!
آترین🍃
فریاد زدی: دوستتــــــــــــدااااااااارم! انعکاس صدایت درمن جاماند برنگشتــــــ به دل نشست! می‌دانی؟! کوهها شبیه هم نیستند بعضی سکوت می‌کنند تا دوباره بشنوند!
آترین🍃
می‌گوید: سر به هوا نباش! تو بگو، مگر می‌شود سر به زیر بود و آسمان را دید؟!
آترین🍃
لبخندم، جوری چسبیده به صورتم که انگار سالهاست "من" عکس یادگاری‌ام!
آترین🍃
هنوز ... شاعر نبودم که چشمانم برایت غزل سروده بود.
آترین🍃
باران می‌خواستی؟! من در نگاهم دارم. کافی‌ست نامت وسط بیاید.
آترین🍃
مسیر اشکم را دنبال کن قرار بود روی این لبها، شکوفه لبخند بکاری نه شبنم!
آترین🍃
تمام آنچه بعد از تو با من است. یک سایه است.
آترین🍃

حجم

۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۰ صفحه

حجم

۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۰ صفحه

قیمت:
۲,۵۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد