۳٫۵
(۴۰۶)
بههرحال لذتی که در بخشش هست، در انتقام هم هست، منتها بستگی به مزاجت دارد. خودت میدانی مزاج خانوادهٔ پدری من کمی دیرهضم و سفت بود!
pari
«البته دور از جون شما. آشنا میزنیا! میشناسمت آبجی؟»
این آبجی گفتن دو حالت بیشتر ندارد؛ یا طرف آنقدر شوت است که به داشتن خواهر در زندگی راضی است، یا اینکه ناجور قصد ازدواج دارد، اما فعلاً جلو دروهمسایه با آبجی کار خودش را راه میاندازد.
pari
این حس دوست داشته شدن هم چیز غریبی است. تا میفهمی کسی دوستت دارد، انگار یک هوا به قدت اضافه، گردنت درازتر و پشت چشمهایت باریکتر میشود
حنانه
اما به خاطر خواستنمان گاهی به شکرخوری میافتیم
کاربر ۵۱۰۹۵۱۸
پسری که موهایش را آنطور از این طرف سرش به آنطرف شانه کند، یعنی کارش درست است و میفهمد زندگی چهقدر جدی است.
Yasi
شهروز تکهای از نان کَند و گذاشت در دهانش و با دهان پُر گفت «بابام سلام رسوند راستی.»
بابا کتش را پرت کرد روی مبل و یک جمله گفت که فقط قسمت پفیوزش رسا و قابل شنیدن بود.
Yasi
از آن جملهها که بعدش دوست داری در را باز کنی و بخواهی برود، چون دیگر برای همهچیز دیر شده؛ اما من در را قفل کردم. دنیا شوخی نیست که.
Yasi
چمدانش را انداخت گوشهٔ آشپزخانه و از یخچال بطری آب را درآورد و لبش را چسباند به بطری. به طرفش رفتم و گفتم «چی تو سرته شهروز طاهره؟» آب که میخورد چانهاش نشتی داشت و یقهٔ لباسش را خیس میکرد. چشمش را درشت کرد و یک قلپ دیگر پایین داد و گفت «اومدهم بگیرمت دیگه. مگه تو از هفتسالگی عاشق من نبودی؟» بطری را از دستش کشیدم و گفتم «تا الان کجا بودی؟» از آن جملهها بود که همیشه دوست داشتم در زندگیام یک جایی بگویم.
Yasi
پسرش را مهندس صدا میکرد. میگفت هر چند من آدم کثافتی شدهام، میخواهم پسرم مهندس شود که کلاهبرداریهایش حداقل استراتژیک و علمی باشد.
Yasi
کف زدنم را بیشتر کردم که مادرش سرفه کرد. از آن مادرشوهرها بود که شب اول عروسی چاه خانهشان یکهو میگیرد و با یک چمدان میآید خانهٔ پسرش تا سهتایی برویم ماهعسل.
Yasi
نیمنگاهی به من کرد و انگشتش را اول به سمت من گرفت، بعد به سمت دستشویی، بعد هم آشپزخانه و در آخر هم یک دور مچ دستش را چرخاند و گفت «اوکی؟» چون به زبان اشارهاش تسلط داشتم، شستم را بالا آوردم و گفتم «یِس!» میخواست بگوید برو دست و صورتت را بشور و صبحانهات را بخور، بعد جمعش کن و زیر گاز را هم یادت باشد خاموش کنی و مراقب خودت باش. هر چند آن مراقب خودت باش را خودم به آخر همهٔ جملههایش اضافه میکنم که کمکش کنم مادر مهربانتری باشد.
Yasi
معلوم بود قرار است برود بازرسی یک مدرسهٔ جدید و از تیز کردن خط مقنعهاش میشد فهمید سروته مدرسه قرار است یکی شود.
Yasi
اصلاً پیانو نداشتیم! آخرین ساز در خانهٔ ما لبهای داییمنوچ بود که میچسباندشان به چربیهای بازوهایش و فوت میکرد تا یک صدای بامزه برایمان درآورد.
Yasi
پوستش آنقدر زرد و نازک بود که دلم را هم میزد تا بقیهٔ کبابم را نخورم، اما خوبیاش به عنوان یک مرد زندگی این بود که آنقدر از دنیا بریده بود که میتوانست گیرهای معمول شوهرهای دیگر را نداشته باشد و سرش به کشتن خودش گرم باشد.
Yasi
اما خودت میدانی آدمهایی که بعد از مهاجرت به وطن برمیگردند یکجوری برگشتهاند و توهم دلتنگ بودن دارند که بیل هم بیندازی زیرشان بیخیالت نمیشوند. ماجرای خالهشهین هم همین بود.
Yasi
معمولاً وقتی کاری میکردم که از همان آغازش میدانستم دارم گند میزنم، سرعت آدامس جویدنم هر لحظه بیشتر میشد.
Yasi
هربار هم توی نامههایت لااقل به من یکی نگو شوهر نمیخواهم و همهٔ کارهایم در راستای جهانگردی است. من خودم برای درمان میرفتم بیمارستان، نصف بیمارستان را برای ازدواج محک میزدم، آن وقت تو فکر کردهای ما آنقدر سادهایم که فکر کنیم تو ماساژ بامبو روی شن داغ را یاد گرفتهای که به مملکتت خدمت کنی؟! کجای مملکتت ماساژلازم شدهاند؟! باور کن الان قلبم میگیرد. شانس آوردی پدرت فکر میکند ماساژ بامبو یعنی نوازش کردن گیاهان بامبو. برایش مسئله را باز نکردم که تا افریقا دنبالت ندود. خودت فرزند خوبی باش و زود برگرد.
دلتنگت ـ مادرت
شکوفه ▪︎
تو، یک دختر، تنها رفتهای آن سرِ دنیا و با قبایل برگپوش نان میزنی توی آب و فلفل. من گفتم که خیال برش داشته، اما گفت فیلمت را توی اینترنت دیده است که ماساژ با بامبو روی شن داغ یاد میدهی. خُب نکن فرزندم. حالا ماساژ بامبو بلد نباشی، فکر میکنی روی دست میمانی؟ پدرت از توی اتاق میگوید حالا هر غلطی میکنی فیلمش را هم نگیری کسی نمیگوید عجب دختر بیفیلمی! پس سراغش نرویم.
شکوفه ▪︎
عشق به زنعموها در افسانهها هم وجود نداشته، چه برسد به واقعیت.
نگآرا
خاله هم وراج بود، هم دروغگو، هم لکنت زبان داشت و خوب میدانی ترکیب آدمی که با لکنت یکسره دروغ وراجی کند، هیولای ترسناکی است،
شکوفه ▪︎
حجم
۱۲۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
حجم
۱۲۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۵۰%
تومان