بریدههایی از کتاب اخبات
۴٫۶
(۹۶)
اسلام آمده است تا حتی در هنگامی که از رفاه دور هستی، امن را به تو هدیه دهد و در متن تحولها، امن تو را تأمین کند
LiLy !
یک دانه گندم را وقتی به دل خاک میدهند، هفتاد برابر برمیگرداند. پس حاصل من کو؟ شکوفههای من کو؟ جز کینههای متراکم، جز نفرتها، جز حسادتها و جز توقعها چیزی در دل من سبز نشده است.
گیله مرد
چه کسی ما را میپذیرد؟ چه کسی ما را قبول میکند؟ چه کسی مرده و زنده ما را قبول میکند؟ هیچ کس قبول نمیکند. میمیریم، دو ساعته در خاک رهامان میکنند، حتی در حالی که زنده هم هستیم، از خانه بیرونمان میکنند. اگر نان نیاوریم و امکان نبریم، با ما دعوا دارند. اگر به دیگری سر بسپاریم، دعوا دارند.
امیری حسین
خدایا! قبل از اینکه بنبستها، آتشها، سوختنها و ذلتهای واقعی و عکس العملهای عملم مرا خاشع کند، تو با عشقت (ایمان) دل مرا خاشع کن.
M.M. SAFI
و آن دل شکستگی است، که تو را به وصال رحمت حق میرساند
LiLy !
گام اول در حرکت، این است که از حالتها و طاعتها بگذریم، که اینها ملاک نیستند. آنچه از انسان میخواهند، انکسار است. این ادعا، ادعای بزرگی است. در آن تأمل کنید!
ali
اگر بچه شما هنگام شستن قوری، آن را بشکند و در جواب شما که میپرسی: قوری کو؟ با قدرت جواب دهد که شکستم! و هنگامی که میگویی چرا شکستی؟ میگوید: خب، دیگر شکست! در این صورت او را رها نمیکنی و بر او سخت میگیری، ولی اگر ببینی که با شکستن قوری، همه وجود او شکسته است و نمیتواند سرش را بلند کند؛ یعنی تفریط کرده، ولی احساس شکستگی و شرمندگی میکند، تو با او چه میکنی؟
تنبیه برای این است که او بشکند. تندی برای این است که بفهمد بدی کرده است، ولی وقتی که او خود شکسته است، حتی به او پاداش هم میدهی و از او دلجویی هم میکنی و به او میگویی عیبی ندارد.
ما با مکتبی روبرو هستیم که از تفریط، امید مزد و پاداش دارد و از طاعتهای چند هزار ساله، انتظار هبوط و رجم.
maryhzd
بعضیها میگویند: عبادت به جز خدمت خلق نیست، پس ادیسون هم خدمت کرده است. خدمت یعنی چه؟ وقتی آدمیت آدمی را مسدود کردند، وقتی چشم او را کور کردند، اگر نور افکن هم برایش درست کرده باشند، آیا به او خدمت کردهاند؟! وقتی دلش را کور کردند، اگر برایش چراغ آماده کنند، خدمت است؟!
دنیایی که چشم آدمها را از کاسه در آورده، دل آنها را وارونه کرده، ذهنیت آنها را بسته و کور کرده، حال اگر به آنها نان بدهد، آب بدهد، زندگی کامپیوتری بدهد و همه چیز را برای آنها همان طور که میخواهند فراهم کند، آیا به آنها خدمت کرده است؟!
M💛S
من با اشخاصی برخورد کردهام که اگر پنجاه بار هم به ایشان بگویند که فلان کار را انجام ندهید، زیر بار نمیروند و نمیپذیرند، ولی وقتی بر سرشان ریختند و پوستشان را کندند، همه چیز را به بدترین وجه و با ذلت میپذیرند.
امیری حسین
میخواهم دو چیز را از شما بگیرم:
یکی اینکه خود را از هیچ ذنبی دور نبینید که ما با ابن ملجمها فاصلهای نداریم. این حقیقتی است که هر کدام فرعونی هستیم، ولی زمینههای بروز نیروهای باطنی ما هنوز شکل نگرفته است.
دوّم این که، هر چند رحمت حق واسع است، ولی اغترار به آن نداشته باشیم؛ زیرا وصالش مقدماتی میخواهد و مقدمات آن هم شوخی بردار نیست.
M.M. SAFI
«أَنْتَ أَکرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیعَ مَنْ رَبَّیتَهُ»؛ تو کریمتر از این هستی که کسی را که خودت تربیت کردهای، بگذاری تا ضایع شود.
4=/=2+2
خدمت به آدم این نیست که به او رفاه، امن و رهایی را بدهند، اگر این سه آرمانِ انسانِ معاصرِ امروز را هم به او بدهند و برای او محقق سازند، تازه این سه گام از اسلام پایینتر است.
LiLy !
در حدیث آمده است: «مَنْ خافَ اللهَ أَخافَهُ اللهُ مِنْهُ کلَّ شَیءٍ»؛ کسی که از خدا بترسد، خدا همه چیز را از او میترساند.
امامی
خداوند اشتیاق و انتظار خود را نسبت به بندگانش، این چنین متذکر میشود: «لَوْیعْلَمُ الْمُدْبِرُونَ عَنّی کیفَ انْتِظاری لَهُمْ وَ رِفْقی بِهِمْ وَ شَوْقِی اِلی تَرْک مَعاصِیهِمْ لَماتُوا شَوْقاً بِی وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصالُهُمْ عَنْ مَوَدَّتِی»؛ اگر اینهایی که به من پشت کردهاند، میدانستند که چگونه در انتظار برگشت آنها و مشتاق ترک گناهانشان هستم، از اشتیاق من میمردند.
این حجم از محبت عظیم حق را چه دلی میتواند تحمل کند؟
امامی
بگذار «یا لَیتَنی کنْتُ تُرابآ» را همین امروز بگوییم، نه روزی که دیگر حاصلی نداریم.
یک دانه گندم را وقتی به دل خاک میدهند، هفتاد برابر برمیگرداند. پس حاصل من کو؟ شکوفههای من کو؟ جز کینههای متراکم، جز نفرتها، جز حسادتها و جز توقعها چیزی در دل من سبز نشده است.
maryhzd
ابتلای به حالت، ابتلای خیلی از خوبهاست؛ مخصوصآ آنهایی که دل خاشعی دارند و مخصوصآ وقتی که وجهه عاطفی هم پیدا میکنند، حالتها شدیدآ آنها را مبتلا میکند.
ما محدودیم و محدودیتهای ما، باعث محرومیتهای ماست. همین که حالی پیدا میکنیم، غرورها میآید و همین که دری را به روی ما میبندند، مأیوس میشویم. اینها آفتهای ماست که در طاعت متوقّعیم و در معصیت ناامید؛ در حالی که مطلوبِ از طاعت و عصیان، انکسار است. این دل شکسته است که محبوبیت دارد؛ «اِنَّ آللهَ یحِبُّ التَّوّابِینَ».
maryhzd
واقعیت امر این است که شاید بُغضها آن چنان بالا رود، حسادتها آن چنان تحریک شود که به خاطر اینکه کم نیاوریم، به خاطر اینکه اُفت نکنیم، به خاطر اینکه ذلیل نشویم، همه عزیزان حق را ذلیل میکنیم تا آنچه را که به آن وابستهایم از بین نرود؛ مثل همان حرفی که هارون الرشید به پسرش گفت.
در تاریخ آمده است وقتی به هارون گفتند که اینها پسر عموهای تو هستند، بستگان تو هستند، پس چطور آنها را تکه تکه میکنی؟! او به پسرش گفت تویی که فرزندم هستی و از چشمم عزیزتر، اگر روزی ببینم در آنچه من دارم طمع کردهای، چشمهای تو را هم در خواهم آورد.
Yas_Nas
وقتی انسان گرفتار میشود و گیر میافتد و میخواهد روی کسی را کم کند، حدود را زیر پا میگذارد و کسی که حدّی را زیر پا گذاشت، بر خود ایمن نباشد که حدود دیگر را زیر پا نگذارد
LiLy !
اینکه غرور و اغترار به رحمت حق پیدا نکنیم
LiLy !
مسأله این نیست که ما با رضا و تسلیم و طاعت و نیت و دلِ خوب و پاک همراه باشیم که این حرفها، حرف بچههاست. حرف خامهاست. حرف آنهایی است که میخواهند هر کاری بکنند و بعد با اولیاء خدا هم همراه باشند و از کوثر حق بنوشند. اینها خیال خام است. راهی را که انبیاء با مرارت چشیدند، به من و تو مفت نمیدهند و الّا به عزیزان خدا میدادند. شوخی نیست!
امامی
حجم
۸۳٫۱ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
حجم
۸۳٫۱ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
قیمت:
۱۷,۰۰۰
۸,۵۰۰۵۰%
تومان