بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اخبات | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اخبات

بریده‌هایی از کتاب اخبات

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۹۶ رأی
۴٫۶
(۹۶)
خدایا! به حق خودت قسم که اگر ما را به خودمان واگذار کنی، از هیچ چیز دور نیستیم
LiLy !
بالاتر از حد احسان، حد اخبات است و اخبات، آن انکسار باطنی، آن خشیت باطنی و آن دل شکستگی است، که تو را به وصال رحمت حق می‌رساند.
LiLy !
به خدا قسم که از حیوانات هم عقب‌تریم! آنها با غریزه می‌فهمند که چه بخورند، ولی ما با غریزه که هیچ، با تربیت هم به آن نرسیده‌ایم؛ با چشم و هم چشمی، هر کثافتی را می‌خوریم و بعد هم با نوشابه قورتش می‌دهیم و آروغ می‌زنیم و باد می‌آوریم. نمی‌دانیم چه باید بکنیم!
امامی
هر کس گناهی دارد و همان برای توقف و ماندن او کافی است. لازم نیست که ذنوب همه عوالم را داشته باشد. یک ماشین لازم نیست همه جایش خراب شود تا بایستد. ممکن است یک سیم از آن قطع شود و بایستد، یا باد چرخش کم شود و بایستد؛ همان طور که شیطان با یک کبر زمین خورد. آدم با یک حرص زمین خورد. پسر آدم با یک بخل ذلیل شد. یونس با یک شتاب ذلیل شد. ما که الحمدلله همه اینها را با هم داریم و احساس ندامتی هم نداریم!
امامی
انگشتر اباعبد الله را نمی‌تواند از دست حضرت بیرون بکشد، لذا انگشت را می‌بُرَد و می‌برد. بدی کرده، ولی بدی را هم، بد انجام داده است.
mohaddese
ما هنوز در فضای این گناهان قرار نگرفته‌ایم. هنوز مجبور نشده‌ایم که به خاطر محبوب‌هامان دست به هرکاری بزنیم، در حالی که همه فرعونیم، فقط مصرهای ما کوچک و بزرگ می‌شود.
mohaddese
اگر می‌خواهی حالی بدست آوری، دو چیز را باید مراعات کنی: هم باید قرب را بدست آوری و هم باید حجاب‌ها را برداری، که کسی که طالب حال است، آن را مفت نمی‌دهند.
امامی
این از گام‌های اول هر حرکت بنیادین و قوی است، که بین ما و هیچ ذنبی حائلی نیست. خوب دقت کنید! اگر این معنا برای ما جا نیفتد، در مراحل بالاتر کم می‌آوریم و دچار لغزش خواهیم شد و خیال می‌کنیم کسی هستیم.
up
همه فرعونیم، فقط مصرهای ما کوچک و بزرگ می‌شود.
بی دل
در روایت آمده است: فردای قیامت، وقتی نامه عمل آدمی را به او می‌دهند، می‌بیند که در آن نوشته است تو در خون فلانی سهیم و شریک هستی. این مَحجَمه و این مقدار از خون او، سهم توست. او می‌گوید: پروردگارا! این نامه اعمالِ من نیست. این صورت حساب برای من نیست، که تو خود می‌دانی من از دنیا بیرون نیامدم، مگر اینکه بر گردن من خون کسی نبود! ندا می‌رسد که این نامه اعمال، متعلق به خودِ توست. تو در فلان مجلس بودی و در آنجا حرفی زدی که موجب ریخته شدنِ خون فلانی شد و یا سکوتی کردی و خون فلانی ریخته شد و این سهمِ تو از خون اوست!
امامی
آدمی گیرِ حالت‌هاست. خیال می‌کند اگر حالی پیدا کرد و اشک و آهی داشت و گریه‌ای کرد، خیلی خوب و مقّرب است و یا اگر حال خوشی نداشت و اشکی نیامد، خیلی بد است! این هر دو از بیچارگی اوست؛ چرا که نه خشکی چشم، علامت بدی است و نه جوشش آن، علامت قرب و خوبی.
امامی
وقتی که او سردار این هستی است، مگر کم می‌آورد که به انسان عنایت کند؟ این ما هستیم که جا نداریم؛ چرا که محرومیت‌های ما نتیجه محدودیت‌های ماست. یک عمر از این دیوارها و از این حدود پاسداری کرده‌ایم که نکند بریزد، ولی همه همّ و غمّ او این بوده که همانها را بریزد و به هم بزند. همین محدودیت‌هاست که ما را محروم می‌کند. باید این حدود را شکست.
امامی
نگویید ما همه گناهان را نداریم که هر کس گناهی دارد و همان برای توقف و ماندن او کافی است. لازم نیست که ذنوب همه عوالم را داشته باشد. یک ماشین لازم نیست همه جایش خراب شود تا بایستد. ممکن است یک سیم از آن قطع شود و بایستد، یا باد چرخش کم شود و بایستد؛ همان طور که شیطان با یک کبر زمین خورد. آدم با یک حرص زمین خورد. پسر آدم با یک بخل ذلیل شد. یونس با یک شتاب ذلیل شد. ما که الحمدلله همه اینها را با هم داریم و احساس ندامتی هم نداریم!
miss mov
اگر ما بفهمیم که با هر کلمه‌ای که می‌گوییم، در دل‌ها انفجاری ایجاد می‌کنیم، اگر بفهمیم که با هر گامی که بر می‌داریم، انفجاری ایجاد می‌کنیم، این طور دست و پایمان را رها نمی‌کنیم و یله نمی‌شویم که در دنیای قانونمندی‌ها؛ آن هم قانونمندی‌های مرتبط و مترابط، نمی‌توانیم این طور رها و ول باشیم.
LiLy !
ادعای امشب من، بر خلاف همه ادعاهایی که تا به حال شنیده‌اید که با طاعت، قرب حاصل می‌شود، این است که نه طاعت و نه عصیان، بلکه انکسار، مقرِّب است. و غرورِ طاعت و غرورِ حالت، دور کننده و مُبَعِّد است. وصال رحمت، منوط به اخبات، به خشیت و به خضوع است. این ادعای من است. خیال نکنیم اگر طاعتی کردیم و گامی برداشتیم و توجهی پیدا کردیم، واصل شده‌ایم و رسیده‌ایم. باید این وَهْم را از خود دور کنیم. چه بسا بعد از سال‌های سال فعالیت و زحمت، در جایی بنشینیم که همانجا آبگیر است و در جایی بایستیم که همانجا متزلزل است.
maryhzd
ما می‌بینیم که علی (ع) به خرابه‌ها و بیغوله‌ها می‌رود. دلی که تواضع را ننوشیده باشد، مگر می‌تواند این طور تحمل کند، مگر می‌تواند این قدر مهربان باشد؟! مهربانی بازی نیست که بتوانی تظاهر کنی.
sedighe_movaghar
مهربانی بازی نیست که بتوانی تظاهر کنی.
امیری حسین
در این دنیای مرتبط و مترابط، هر ابتلایی که دیگران پیدا کنند، به تو هم بر می‌گردد و تو را هم گرفتار می‌کند.
LiLy !
این نکته که آدم‌های بدِ تاریخ یا آدم‌های بدِ موجودِ امروز را، خیلی بد می‌بینیم و می‌گوییم خدا لعنتشان کند، به خاطر این است که خودمان را در آن فضاء و در آن محیط حس نمی‌کنیم،
LiLy !
چون آخر وقت است و هیچ چیز نیست، انگشتر را با انگشت می‌برد. انگشتر اباعبد الله را نمی‌تواند از دست حضرت بیرون بکشد، لذا انگشت را می‌بُرَد و می‌برد. بدی کرده، ولی بدی را هم، بد انجام داده است.
LiLy !

حجم

۸۳٫۱ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

حجم

۸۳٫۱ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

قیمت:
۱۷,۰۰۰
۸,۵۰۰
۵۰%
تومان