بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اخبات | صفحه ۲۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اخبات

بریده‌هایی از کتاب اخبات

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۹۶ رأی
۴٫۶
(۹۶)
وقتی از بزرگان می‌پرسیم که چه کنیم تا برسیم؟ چه مراحلی را باید طی کنیم؟ هر کس چیزی می‌گوید: عبادت کن. واجبات را به جا بیاور. محرّمات را ترک کن. نماز شب بخوان. بیدار باش. سکوت کن و ... هر کس فتوایی می‌دهد. نتیجه مجموع این مسائل این است که وقتی تمامی این تکالیف را هم انجام دادم، تازه می‌شوم متّقی. با توجه به همین آیه، این نکته بدست می‌آید که متقین حتی اگر یک درجه هم بالاتر بروند و محسن شوند؛ یعنی صبر را هم ضمیمه تقوا کنند و به احسان راه پیدا کنند، به رحمت حق وصالی پیدا نمی‌کنند، بلکه نزدیک می‌شوند. پس وصال رحمت، شرایط بیشتری می‌خواهد.
العبد
یکی دیگر از رفقا پیشنهاد می‌کرد که اصلا صحبت نشود! می‌گفتند که ما به این نتیجه رسیده‌ایم، اگر مدتی گفتگویی نشود، خیلی ضرر نکرده‌ایم؛ چون حرف‌ها، همان حرف‌ها بوده و صحبت‌ها همان صحبت‌ها. حقیقت مطلب همین است که حرف یک چیز بوده، ولی در گوش ما نرفته است. از ما خواسته‌اند که مسدِّد باشیم و شکاف‌ها و منافذی را که شیاطین پیدا می‌کنند، ببندیدم و مسدود کنیم، امّا چقدر اقدام کرده‌ایم؟
العبد
لازم نیست که ذنوب همه عوالم را داشته باشد. یک ماشین لازم نیست همه جایش خراب شود تا بایستد. ممکن است یک سیم از آن قطع شود و بایستد، یا باد چرخش کم شود و بایستد؛ همان طور که شیطان با یک کبر زمین خورد. آدم با یک حرص زمین خورد. پسر آدم با یک بخل ذلیل شد. یونس با یک شتاب ذلیل شد. ما که الحمدلله همه اینها را با هم داریم و احساس ندامتی هم نداریم!
Mary
با هیچ گناهی فاصله نداریم؛ هر چند آن گناه به نظر ما دور و سنگین باشد.
میم نظری
چه کسی ما را می‌پذیرد؟ چه کسی ما را قبول می‌کند؟ چه کسی مرده و زنده ما را قبول می‌کند؟ هیچ کس قبول نمی‌کند. می‌میریم، دو ساعته در خاک رهامان می‌کنند، حتی در حالی که زنده هم هستیم، از خانه بیرونمان می‌کنند. اگر نان نیاوریم و امکان نبریم، با ما دعوا دارند. اگر به دیگری سر بسپاریم، دعوا دارند. پس چه کسی ما را می‌خرد؟ و اگر هم بخرد، چه می‌دهد؟ چه مشتری غنی و حمیدی داریم که وقتی ما را خرید، بتواند وجه معامله را یک جا پرداخت کند؟
امیرمحمد
انسان اگر همه عبادت‌ها را انجام دهد و همه معصیت‌ها را هم ترک کند، تازه می‌شود متقی. و اگر آنها را خوب هم انجام دهد و کم نگذارد، تازه می‌شود محسن. اخبات، گامی است جز این چیزهایی که تاکنون شنیده‌اید.
العبد
پس رحمت حق حتی به محسنین نزدیک است و وصال آن، یک گام بالاتری را می‌خواهد، که آن اخبات است. و در سوره حج هم آمده است: «بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ».
العبد
یکی اینکه از هیچ گناهی دور نیستیم. دوم اینکه غرور و اغترار به رحمت حق پیدا نکنیم، که رحمت حق گرچه واسع است و همه را در برگرفته و قریب هم می‌باشد، امّا واصل نیست.
العبد
این نکته که آدم‌های بدِ تاریخ یا آدم‌های بدِ موجودِ امروز را، خیلی بد می‌بینیم و می‌گوییم خدا لعنتشان کند، به خاطر این است که خودمان را در آن فضاء و در آن محیط حس نمی‌کنیم، در حالی که هر کدام فرعونی هستیم، فقط مصرهای ما کوچک و بزرگ شده است. این وضعیت ماست. پس با خوفی که در اینجا می‌آید، چه چیزی برای ما باقی می‌ماند؟ به چه چیزی رجاء و امید داشته باشیم؟ به رحمت حق؟ که حتی به محسن قریب است، نه واصل.
العبد
در این سیر قرآنی، خداوند می‌فرماید: رحمت او به محسنین نزدیک و قریب است نه واصل. از وصال رحمت گفتگو نمی‌کند، که از قرب رحمت می‌گوید و این به این معناست که حتی با رحمت واسعه حق، با رحمتی که به ما نزدیک است ـ مایی که در حد احسان و بالاتر از تقوا ایستاده‌ایم ـ می‌توانیم محروم بمانیم.
العبد
«اِنَّ رَحْمَةَ آللهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»؛ رحمت حق به محسنین ـ کسانی که تا حد احسان و حتی بالاتر از تقوا پیش آمده‌اند ـ نزدیک است. محسن در اصطلاح و سیر واژه‌شناسی قرآن یا مراحل تحولِ فلاح و رویشی که قرآن از آن حکایت می‌کند، به کسی می‌گویند که خوب عمل می‌کند. هم کار خوب و حَسَن را به خوبی انجام می‌دهد و طاعت را با حُسن و زیبایی همراه می‌کند و هم کار خوب را از روش خوب و منهج مناسبی می‌آورد. محسن هم حُسن را می‌آورد و هم حُسن را با حُسن و خوبی همراه می‌کند.
العبد
در دعا می‌خوانیم: «وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ کلَّ شَیءٍ»؛ یعنی خدا عاشق است و عشق او همه هستی را در برگرفته تا آنجا که: «سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ»؛ اگر کسی را می‌زند و بر کسی می‌شورد، به خاطر عشق و دوستی‌اش، این کا را می‌کند. به خاطر عشقش، او را گوشمالی می‌دهد و به او فشار می‌آورد و حتی به خاطر عشقش، او را عذاب می‌کند. از روی عشق، غضب می‌کند؛ یعنی عاشقِ مهربان است و حتی تجلّی عذاب، تجلّی رحمت اوست.
العبد
من در محدوده خانه‌ام، مادر و پدرم، فرزند و عیالم، فرعونی هستم و «أَنَا رَبُّکمُ آلاَعْلی» را در آن حد دارم و در این زمینه قدم برمی‌دارم.
العبد
آیا می‌توانی حسین فاطمه (س) را تکه تکه کنی و فرق علی (ع) را بشکافی؟ می‌گوییم خیر! تمام جواب‌ها منفی است و خودمان را از این اعمال بسیار دور می‌بینیم. احساس می‌کنیم که این گناهان، گناهان ما نیست و بین ما و آنها، حائل‌ها و واسطه‌های زیادی وجود دارد. اعتقادم این است که ما هنوز در فضای این گناهان قرار نگرفته‌ایم. هنوز مجبور نشده‌ایم که به خاطر محبوب‌هامان دست به هرکاری بزنیم، در حالی که همه فرعونیم، فقط مصرهای ما کوچک و بزرگ می‌شود.
العبد
پس اگر می‌خواهی حالی بدست آوری، دو چیز را باید مراعات کنی: هم باید قرب را بدست آوری و هم باید حجاب‌ها را برداری، که کسی که طالب حال است، آن را مفت نمی‌دهند. البته به این نکته هم باید توجه کنیم که آدمی گیرِ حالت‌هاست. خیال می‌کند اگر حالی پیدا کرد و اشک و آهی داشت و گریه‌ای کرد، خیلی خوب و مقّرب است و یا اگر حال خوشی نداشت و اشکی نیامد، خیلی بد است! این هر دو از بیچارگی اوست؛ چرا که نه خشکی چشم، علامت بدی است و نه جوشش آن، علامت قرب و خوبی.
z.n
انکسار و دلِ شکسته را فراموش نکنید. به خدا قسم! خدا آن قدر غنی و حمید است، که وقتی فقر و انکسار تو را بیند، سرشارت می‌کند و اصلا نگاه هم نمی‌کند که عذر بخواهی.
miss mov
روایتی است که هر وقت به یادش می‌افتم، دلم را می‌لرزاند. خداوند اشتیاق و انتظار خود را نسبت به بندگانش، این چنین متذکر می‌شود: «لَوْیعْلَمُ الْمُدْبِرُونَ عَنّی کیفَ انْتِظاری لَهُمْ وَ رِفْقی بِهِمْ وَ شَوْقِی اِلی تَرْک مَعاصِیهِمْ لَماتُوا شَوْقاً بِی وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصالُهُمْ عَنْ مَوَدَّتِی»؛ اگر اینهایی که به من پشت کرده‌اند، می‌دانستند که چگونه در انتظار برگشت آنها و مشتاق ترک گناهانشان هستم، از اشتیاق من می‌مردند.
مهدی
این از گام‌های اول هر حرکت بنیادین و قوی است، که بین ما و هیچ ذنبی حائلی نیست. خوب دقت کنید! اگر این معنا برای ما جا نیفتد، در مراحل بالاتر کم می‌آوریم و دچار لغزش خواهیم شد و خیال می‌کنیم کسی هستیم.
zhraa
انکسار و دلِ شکسته را فراموش نکنید. به خدا قسم! خدا آن قدر غنی و حمید است، که وقتی فقر و انکسار تو را بیند، سرشارت می‌کند و اصلا نگاه هم نمی‌کند که عذر بخواهی. توبیخت هم نمی‌کند که بسوزی؛ «وَ اعْفُ عَنْ تَوْبیخِی بِکرَمِ وَجْهِک». کرامت او در حدی است، که اصلاً نگاه نمی‌کند تا از او عذر بخواهی. خیلی مهربان، خیلی نزدیک، خیلی سمیع و مجیب و محب است.
zhraa
دایا! به حق خودت قسم که اگر ما را به خودمان واگذار کنی، از هیچ چیز دور نیستیم: «اَلهِی لا تَکلْنِی اِلی نَفْسِی طَرْفَةَ عَینٍ أَبَدآ»؛ اگر یک آن و یک لحظه به خودمان واگذار شویم، از دست رفته‌ایم. «وَ لا تُخْرِجْنی مِنْ التَّقْصیرِ»؛ از کلاس تقصیر و کوتاهی، خودمان را بیرون نبینیم. «وَ لا تَجْعَلْنِی مِنَ الْمُعارینَ». این سه دعا به هم مرتبط است. کسی که به خودش واگذار شد، رفته رفته خودش را کم و کوتاه نمی‌بیند، پُر می‌بیند. وقتی که خود را پر دید، آنچه را که بدست آورده، از او گرفته می‌شود. د
zhraa

حجم

۸۳٫۱ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

حجم

۸۳٫۱ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

قیمت:
۱۷,۰۰۰
۸,۵۰۰
۵۰%
تومان