بریدههایی از کتاب تولستوی و مبل بنفش
۳٫۸
(۵۶۲)
درست است که اهداکنندۀ کتاب روحش را برای نگاهی رایگان آشکار نمیکند، اما وقتی کتابی را با این اعتراف که یکی از کتابهای موردِعلاقهاش است هدیه میکند، انگار که روحش را عریان کرده است. ما همان چیزی هستیم که دوست داریم بخوانیم. وقتی اعتراف میکنیم کتابی را دوست داریم، انگار داریم اعتراف میکنیم که آن کتاب جنبههایی از وجودمان را بهخوبی نشان میدهد
azar
«هر کسی خودش باید کنترل زندگیاش را در دست بگیرد یا مانند شاخهای شکسته خود را به جریان آب بسپارد.»
azar
«چرا مردم اینقدر از فکر کردن میترسند؟ چرا هیچ وقتی برای اندیشیدن نمیگذارند؟ سکون اشکالی ندارد؛ پوچی، دور خود چرخیدن و حتی شاد نبودن اشکالی ندارد. فکر میکنم این چیزها قدمهای نخستین تولد یک فکر جدید است. برای همین است که دوست دارم کتاب بخوانم.»
azar
هدف ادبیاتِ فاخر آشکار کردن آن چیزی است که پنهان شده و نور تاباندن بر چیزی که در تاریکی مانده است.
azar
پدرم یک بار به من گفت: «دنبال خوشبختی نگرد؛ خود زندگی خوشبختی است.» سالها طول کشید تا معنی حرفش را بفهمم؛ ارزشِ یک زندگی زیستهشده؛ ارزش نابِ زندگیکردن.
azar
کتابها به من نشان میدادند که همه آدمها در دورههای مختلف زندگیشان رنج میبرند و اینکه بله، درحقیقت آدمهای زیادی وجود داشتند که دقیقاً میدانستند من چه حالی دارم. حالا، ضمن کتاب خواندن دریافتم که رنج بردن و یافتن شادی تجربههایی جهانی هستند و همان تجربهها رابطِ من و بقیۀ دنیاست. میدانم که دوستانم هم میتوانستند همین را به من بگویند، اما همیشه حصارهایی بین دوستان وجود دارد؛ زوایای پنهان و احساساتی مخفی. درحالیکه در کتابها شخصیتها به من شناسانده شدهاند، چه بیرونشان و چه درونشان و با شناخت آنها من خودم و آدمهای واقعی ساکن در دنیایم را میشناسم.
نسترن رسافر
باید چنان شادی را در باور کودکانم زنده میکردم که بدانند دنیا فقط دربارۀ مرگ نیست و زندگیکردن به معنای در انتظار مرگ بودن نیست
azar
«ما ذرهذره زندگی میکنیم و فقط گاهی گسترۀ کامل را میبینیم.» به پشت سر نگاه کردن به من اجازه میدهد تا تمامیت زندگی کنونیام را مشاهده کنم؛ اینکه چه چیزی باعث شد که الان اینجا باشم و اینکه برای زندگیای که در پیش رو دارم چه میخواهم.
azar
این نعمتی است که ما انسانها از آن برخورداریم؛ یک عمر چسبیدن به زیباییهایی که در یک لحظه حس کردهایم
azar
کلمهها زندهاند و ادبیات یک گریز است؛ گریزی نه از زندگی، که بهسوی آن.
azar
این نعمتی است که ما انسانها از آن برخورداریم؛ یک عمر چسبیدن به زیباییهایی که در یک لحظه حس کردهایم. ناگهان زیبایی نزد ما فرامیرسد و ما با سپاسگزاری آن را میپذیریم. ممکن است مکان و زمان آن را نتوانیم بهخاطر بیاوریم، اما خاطرهها قادرند با یک جرقه، بدون هیچ هشداری یا از روی عمد به ذهنمان هجوم بیاورند.
parvaneh
هر لحظهای که در زندگی تجربه میشود میتواند آینده را رقم بزند.
parvaneh
هر لحظهای که در زندگی تجربه میشود میتواند آینده را رقم بزند
parvaneh
هستۀ اصلی عشق همین است؛ یک نفر برای دیگری مهم است، یک وجود از بین همۀ زندگیهای دیگر اهمیت دارد. یک نفر برای چیزی بخصوص و خاص ارزشمند میشود. ما جایگزینشدنی نیستیم. ما بر اساس اینکه چطور دوست داشته میشویم منحصربهفردیم.
nafiseh
«تو برای من مهم هستی.» این فقط احساس عشق صرف نیست که اهمیت دارد؛ کسانی که به آنها عشق میورزم این کلمه را برایم پایدار میکنند.
nafiseh
«از وقتی خانهام سوخت / چشماندازی بهتر دارم / از برآمدن ماه.»
nafiseh
«واقعاً لازم است در زندگی اولویتبندی داشته باشید، پی ببرید که باید وقت و انرژی تان را در زندگی برای چه تقسیم کنید. اگر تا سن خاصی چنین سیستمی برای خودتان تعیین نکرده باشید، تمرکزتان را از دست خواهید داد و توازن زندگیتان بههم خواهد خورد.»
nafiseh
«مهربانی... آن نوع نزدیکی و تعلق خاطری را در ما خلق میکند که هم از آن میترسیم و هم در آرزویش هستیم... مهربانی اساساً به زندگی ارزش زیستن میدهد.»
nafiseh
«کتابها هر کسی که آنها را بگشاید دوست دارند. آنها به تو امنیت و دوستی میبخشند و درمقابل، هیچ توقعی از تو ندارند. آنها هرگز تو را ترک نمیکنند، هرگز؛ حتی وقتی که با آنها بد کرده باشی. عشق، حقیقت، زیبایی، خرد و تسلی در برابر مرگ.
nafiseh
هیچ علاج و مرهمی برای اندوه فقدان کسی که دوستش داریم وجود ندارد و وجود نخواهد داشت. اندوه، یک بیماری یا درد نیست. اندوه تنها واکنش ممکن نسبت به مرگ کسی است که دوستش داریم و تأییدی است بر اینکه ما چقدر برای خودِ زندگی ارزش قائلیم؛ برای همۀ شگفتیها، هیجانها، زیباییها و خشنودیهایش.
titi_artii
حجم
۳۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۳۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۲۵,۲۰۰۳۰%
تومان