بریدههایی از کتاب فرار از اردوگاه ۱۴؛ داستانی واقعی فرار ادیسهوار مردی از کرهی شمالی به سوی آزادی
۳٫۸
(۲۰۵)
در طول زمستان، بهار و اوایل تابستان چیز زیادی برای خوردن نبود. او و دوستانش از سر گرسنگی استراتژیهایی را امتحان میکردند که زندانیان پیرتر اردوگاه ادعا میکردند باعث کم شدن درد شکمِ خالی میشود. آنها براساس نظریهای که میگوید مایعات، روند هضم غذا و بازگشت درد گرسنگی را سرعت میبخشد، با غذایشان سوپ و مایعات نمیخوردند. همچنین از مدفوع کردن خودداری میکردند و اعتقاد داشتند که این کار باعث میشود احساس سیری کنند و کمتر به فکر غذا بیفتند. روش دیگر مبارزه با گرسنگی، تقلید از گاوها بود؛ غذا را بالا بیاورند و آن را دوباره بخورند. شین چندینبار این روش را امتحان کرد، اما متوجه شد که گرسنگی را برطرف نمیکند.
Poouria Mohgimy
کرهی شمالی با زندانی کردن شهروندانش در کشور، توافقی بینالمللی را نقض میکند که قول داده بود انجام دهد. توافقنامهی ۱۹۶۶ میگوید «هر کسی باید آزاد باشد هر کشوری را ترک کند، از جمله کشور خودش.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
پس از آنکه حکومت کرهی شمالی در اواخر دههی ۱۹۹۰، کمکهای غذایی بینالمللی را پذیرفت، فاجعهی غذایی کاهش پیدا کرد. ایالات متحده بزرگترین اهداکنندهی کمک به کرهی شمالی بود، درحالیکه همچنان دشمن اهریمنی این کشور باقی ماند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
طبق گفتههای آژانس اطلاعاتی کرهی جنوبی و گروههای حقوقبشری، در کرهی شمالی شش اردوگاه وجود دارد. بزرگترینشان حدود پنجاه کیلومتر طول و چهل کیلومتر عرض دارد، یعنی محوطهای بزرگتر از شهر لسآنجلس.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کیم جونگ اون به عنوانِ یک شاهزادهی کمونیست متولد و پشت دیوارهای کاخ بزرگ شده بود. او با نامی غیرواقعی در سویس تحصیل کرد و سپس به کرهی شمالی بازگشت تا در دانشگاه ممتازی درس بخواند که به احترام پدربزرگش نامگذاری شده بود. به خاطر والدینش، فراتر از قانون زندگی میکرد. برای او، همهچیز ممکن است. در سال ۲۰۱۰، بهرغم اینکه هیچگونه تجربهی عملیای در حوزههای نظامی نداشت، عنوان ژنرال چهارستارهی ارتش خلق کره را به دست آورد. یک سال بعد و پس از اینکه پدرش به دلیل حملهی قلبی فوت کرد، رسانهی دولتی کرهی شمالی او را «رهبر دیگری که از آسمان فرستاده شده است» توصیف کرد، هر چند او احتمالاً مجبور شد که دیکتاتوری زمینیاش را با اقوام مُسنتر و رهبران نظامی شریک شود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
هیچ «مسئلهی حقوقبشری» در این کشور وجود ندارد، چون همهی مردم در موقرانهترین و سعادتمندانهترین شکل ممکن زندگی میکنند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کیم جونگ ایل توضیح داد «ما باید کشورمان را در مه غلیظی نگه داریم تا دشمنان چیزی در موردمان نفهمند.»
موراکامی کوچک
او گفت که مشوقهایش برای فرار مشوقهای شریف و والایی نبودند. او تشنهی آزادی یا حقوق سیاسی نبود. او صرفاً گرسنهی گوشت بود.
ع.الف
کشیشهای فعال سیاسی در کلیساهای کرهی جنوبی در اواخر دههی ۱۹۹۰ و اوایل دههی ۲۰۰۰ تجارت فرار را ابداع کردند؛ به این ترتیب که عواملی را در مرز استخدام کردند تا با پولی که خیرین اهدا کرده بودند، سبیل نگهبانان مرزیِ کرهی شمالی را چرب کنند.
ع.الف
اعتماد، راه مناسبی برای تیر خوردن بود.
ع.الف
از دید او بین زندانیانی که از خارجِ اردوگاه میرسیدند و آنهایی که در اردوگاه متولد میشدند، یک تفاوت اساسی وجود داشت: تضاد بین گذشتهی راحت و مجازات حاضر، بسیاری از خارجیها را درهم میشکست و باعث میشد نتوانند میل به بقا را پیدا یا حفظ کنند. یک مزیت منحصر به تولد در اردوگاه، غیبت کامل انتظارات بود.
ع.الف
از دید او، لیسیدن سوپ از کف زمین کسرشأن نبود. شین از التماس به یک نگهبان برای بخشش خجالت نمیکشید. خیانت به یک دوست در ازای غذا، وجدانش را ناراحت نمیکرد. اینها فقط مهارتهای بقا بودند، نه مشوقهایی برای خودکشی.
ع.الف
شین سرمست از شنیدن چیزهایی از یک زندانی که قرار بود به او خیانت کند، شاید اولین تصمیم آزاد زندگیاش را گرفت. او تصمیم گرفت خبرچینی نکند.
زهرا
«بقا دستاوردی بود که فقط از طریق اجتماع به دست میآمد و نه حادثهای فردی
azar
کاری که شین در مزرعه انجام نمیداد فکر کردن، حرف زدن یا تخیل در مورد جهان بیرون بود.
آنجا هیچکس در مورد نقشهی فرار مادر و برادر شین که منجر به اعدامشان شد حرف نمیزد. نگهبانان از شین نمیخواستند تا خبرچینی کارگران همقطارش را بکند. عصبانیتی که پس از مرگ مادرش بر او غلبه کرده بود به بهتزدگی تقلیل یافت. شین پیش از اینکه در زندان زیرزمینی شکنجه و زندانی شود و داستانهای عمو در مورد جهان آنسوی حصار را بشنود، به هیچچیز علاقهای نداشت جز وعدهی غذایی بعدیاش.
در مزرعهی پرورش خوک، آن بیتفاوتی منفعلانه بازگشت. شین برای توصیف زمانی که در مزرعهی اردوگاه بود و از ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳ ادامه داشت، از واژهی «آرامشبخش» استفاده میکند.
z.gh
«سطح زندگی یک خانوادهی طبقهی خواص ــ از لحاظ تملک اشیا، وسایل رفاهی و گزینههای تفریحی ــ نزدیک سطح زندگی یک خانواده با حقوق متوسط در سئول هم نیست.» این مطلب را آندری لانکُو به من گفت که متولد روسیه و استاد امور سیاسی است، در پیونگیانگ تحصیل کرده و الان در دانشگاه کوکمینسئول تدریس میکند. سرانهی متوسط درآمد کرهی جنوبی پانزده برابر بیشتر از کرهی شمالی است (۱۹۰۰ دلار در سال ۲۰۰۹). سودان، کونگو و لائوس هم کشورهایی هستند که سرانهی متوسط درآمدشان از کرهی شمالی بیشتر است.
البته خاندان کیم استثنا هستند. تصاویر ماهوارهای از عمارتهای این خانواده، در چشمانداز زشت کرهی شمالی بسیار برجستهاند.
z.gh
کیم جونگ ایل از هیتلر بدتر است. شین گفت درحالیکه هیتلر به دشمنانش حمله کرد، کیم در جاهایی مثل اردوگاه ۱۴ از مردم خودش تا سرحد مرگ کار میکشید.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
نرخ خودکشی در کرهی جنوبی در سال ۲۰۰۸ دو و نیم برابر امریکا و به طرز چشمگیری بیشتر از ژاپن، کشور همسایه بود که خودکشی ریشههای عمیقی در فرهنگ آن دوانده است. بهنظر میرسد خودکشی مانند بیماری واگیرداری شایع شده است و با نگرانی در مورد بلندپروازیها و ثروت، متلاشی شدن خانواده و تنهایی حادتر میشود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
فشارِ موفق شدن در مدرسه از کلاس چهارم شروع میشود و ــ باور بکنید یا نه ــ تا کلاس هفتم به همهچیزِ دانشآموز تبدیل میشود.»
دنبال کردن «مشخصات درست» هزینه کردن برای تحصیلات را به میزان بسیار زیادی افزایش داده است. در میان کشورهای ثروتمند، کرهی جنوبی رتبهی اول سرانهی هزینه برای آموزش خصوصی را به خود اختصاص داده است که این آموزشها شامل معلمهای خصوصی، کلاسهای تقویتی و دورههای زبان انگلیسی در خانه و خارج از کشور میشود. از هر پنج دانشآموز، چهار نفر از دورهی ابتدایی تا متوسطه در کلاسهای تقویتی شرکت میکنند. حدود شش درصد از سود تولید داخلی کشور خرج آموزش میشود که بیش از دو برابر نرخ هزینه در ایالات متحده، ژاپن یا بریتانیا است.
سختگیری کرهی جنوبی نسبت به موضوع موفقیت، سود چشمگیری به این کشور رسانده است. اقتصاددانان بینالمللی اغلب کرهی جنوبی را تنها مثال عظیم و معنای واقعی این جمله میدانند که بازار آزاد، حکومت دموکراتیک و کار سخت میتواند باعث تبدیل شدن یک کشاورزی دورافتاده به کانون قدرتی جهانی شود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
مردم کرهی جنوبی بیشتر کار میکنند، کمتر میخوابند و نرخ خودکشی بینِ مردم کرهی جنوبی بیشتر از هر کشور توسعهیافتهی دیگر است.
همچنین مردم کرهی جنوبی همدیگر را به چشم انتقاد و تحقیر نگاه میکنند. ارزش نهادن به خود با پذیرفته شدن در بعضی دانشگاههای ممتاز و به دست آوردن شغلهای معتبر با دستمزد بالا در شرکتهای بزرگی مانند سامسونگ، هیوندا و اِلجی تعریف میشود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
حجم
۳۲۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
حجم
۳۲۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
قیمت:
۵۱,۰۰۰
۲۵,۵۰۰۵۰%
تومان