بریده‌های کتاب مسافر
کتاب مسافر اثر داوود بختیاری دانشور

کتاب مسافر

امتیاز:
۳.۸از ۸ رأی
۳٫۸
(۸)
ـ خدا را شکر، يک چيزهايی پيدا می‌شود. ما که نيامديم مهمانی. هر چی دادند، می‌خوريم. ندادند هم که لابد نيست که نمی‌دهند!
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
حسن لبخند زد و درحالیکه سرش را رو به آسمان گرفته بود، گفت: ـ اگر توکل کنيم، دلمان هم آرام می‌شود.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
درحالیکه به قطرات آب خيره شده، زيرلب می‌گويد: ـ با خود عهد کرده بودم: اگر نمازم قضا بشود، نخوابم. سه شب است که نمی‌خوابم. با خودم عهد کرده بودم: هر وقت نمازم قضا بشود، آب نخورم... سه روز است که آب نمی‌خورم... فقط به امید بخشش از طرف خدای بزرگ.
Ati
اگر توکل کنيم، دلمان هم آرام می‌شود.
Saadatimanesh
همیشه هم نمی‌شود به رضايت بنی بشر راضی بود. نگاهت را بالاتر ببر... خيلی بالاتر. آن وقت چيزهايی می‌بينی که رضايت من و امثال من ديگر به پشيزی نمی‌ارزد.
Saadatimanesh

حجم

۳۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۳۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد