دانلود و خرید کتاب در قلمرو پادشاهان کارمن بن لادن ترجمه علیرضا میر اسداله
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب در قلمرو پادشاهان اثر کارمن بن لادن

کتاب در قلمرو پادشاهان

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۸از ۲۲۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب در قلمرو پادشاهان

کتاب در قلمرو پادشاهان نوشتهٔ کارمن بن‌لادن و ترجمهٔ علی‌رضا میراسدالله است. نشر ثالث این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، نوشتهٔ عروس ایرانی- سوئیسی خانوادهٔ بن‌لادن است. او در این کتاب، از داستان زندگی‌اش با یسلام بن‌لادن، برادر اسامه و از تاثیراتی که حادثهٔ یازده سپتامبر بر او، خانواده و زندگی‌اش گذاشته است، می‌گوید. آشنایی او با یسلام بن‌لادن، توریست عربستانی، در ژنو اتفاق افتاد. آشنایی‌ای که زندگی او را برای همیشه تغییر داد.

درباره کتاب در قلمرو پادشاهان

کتاب در قلمرو پادشاهان، به‌وسیلهٔ عروس خانوادهٔ بن‌لادن، کارمن بن‌لادن، نوشته شده است. این اثر، از زندگی او در عربستان سعودی و بودن در کنار چنین خانواده‌ای برای خوانندگان خود می‌گوید.

نویسنده، که در فضایی آزاد بزرگ شده و بالیده بود، با ازدواج با یسلام در عربستان وارد دنیای عجیب و غریب و بدوی عرب‌ها شد و به قول خودش، با پا گذاشتن به عربستان، اولین اشتباه زندگی‌اش را مرتکب شد؛ با اینکه کارمن پس از ازدواج به امریکا بازمی‌گردد، پس از تولد اولین فرزندش با پافشاری یسلام به عربستان برمی گردد و زندگی در میان بن لادن‌ها را آغاز می‌کند تا در دنیای آنها شاهدی بر تحجر، انحطاط و بی‌ریشگی‌شان باشد.

کارمن در انتهای کتابش، دربارهٔ اسامه بن لادن نوشته است:

«در نهایت، اعتقاد دارم آن‌چه اسامه را شکل داده است، تعلیمات غلط وهابی است و به تجربه برایم ثابت شده است بسیاری از مردم سعودی همچون او فکر می‌کنند و مردم غرب در نظرشان موجوداتی منحط و بی‌ریشه‌اند که در تعلقات مادی و هوی و هوس‌های دنیوی راه گم کرده‌اند. این خیل مرتجعین خشمگین، مثل نوجوان‌های بی‌تجربه، ساده‌ترین راه را نابود کردن غرب می‌دانند: تخریب جوامع غربی، کشتن مردم غرب و از بین بردن آمال و آرزوهای بی‌شمار آن‌ها.»

خواندن کتاب در قلمرو پادشاهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران کتاب‌های تاریخی و زندگی‌نامه‌ای پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب در قلمرو پادشاهان

«اولین بار که یسلام را ملاقات کردم، تصور نمی‌کردم که او زندگی‌ام را تا ابد تغییر خواهد داد. فصل بهار بود و توریست‌های عرب در همه جای ژنو در رفت و آمد بودند. من و خواهرم تصمیم داشتیم تابستان را به ملاقات مادربزرگم در ایران برویم و مدتی پیش او بمانیم. در پی این تصمیم، مادرم یکی از طبقات خانه‌اش را به خانواده‌ای سعودی اجاره داد و برای قطعی شدن قرارداد، مردی جوان که سر تا پا سیاه پوشیده بود، به خانه ما آمد. من به او نگاهی انداختم و او مؤدبانه لبخند زد.

پیش از فرارسیدن تابستان، پای مادربزرگم شکست و بنابراین سفر ما به ایران منتفی شد. اما برای فسخ قرارداد دیر شده بود، بنابراین من و خواهرم آپارتمانی در لوزان اجاره کردیم و طبقه پایین را برای مستأجرین سعودی آماده نمودیم.

مادر یسلام مثل مادر من ایرانی بود؛ زنی با صدای نرم و پایین، صورتی شیرین و دلنشین و موهایی تیره. او لباس بلندی به تن می‌کرد و روسری ساده‌ای به سر داشت. ما فارسی حرف می‌زدیم. برادران کوچکتر یسلام، یعنی ابراهیم و خلیل، لباس سنتی به تن داشتند و کفش‌های لژدار می‌پوشیدند. فوزیه، خواهر کوچکشان، شکل اروپایی‌ها بود؛ تی‌شرت تنگی به تن داشت، موهای بلندش را روی شانه می‌ریخت و عینک دودی می‌زد.

یسلام گیرا بود و کنجکاوی مرا برمی‌انگیخت. او با متانت خاصی رفتار می‌کرد و بر دیگران احاطه داشت. لاغر، برنزه و خوش‌قیافه بود. زیاد حرف نمی‌زد، اما چشمان نافذی داشت که مرتب مرا می‌کاویدند. کم‌کم شروع به صحبت کردیم. انگلیسی حرف می‌زدیم. گپ‌های کوتاهمان مبدل به گفت‌وگویی بلند شد. با گذشت زمان توجه یسلام به من بیشتر و بیشتر شد تا جایی که از من خواست تا در حومه شهر گردش کنیم. او دیوانه‌وار به سگ‌های دوبرمن خود علاقه داشت. بیست و چهار ساله بود و با من و دیگر دوستانم تفاوت‌های فاحشی داشت. او مثل مردهای پخته رفتار می‌کرد و کاری را انجام می‌داد که دلش می‌خواست. او احساس مسؤولیت می‌کرد و حس رهبری و هدایت در او موج می‌زد. برای همه ـ مادر، خواهر و برادرهایش ـ گفته‌های او حکم قانون را داشت و حتی به نظر می‌رسید مادر من نیز از او خط می‌گیرد. اکنون بعد از سال‌ها درک می‌کنم که بنابر فرهنگ سعودی، پسر بزرگ خانواده، تصمیم‌گیرنده و حکم‌کننده محسوب می‌شود. اما عجیب آنکه در آن روزها من فقط مردی قاطع و زیبا را می‌دیدم که بودن در کنارش، هیجانم را برمی‌انگیخت. یسلام متین و آرام بود. ذهن فعال و دقیقی داشت و اراده‌اش استوار بود. او تمام جزئیات گفته‌های مرا به خاطر می‌آورد و مرا می‌فهمید. به نظر می‌رسید به من نیاز دارد و من هم احساس می‌کردم تنها کسی هستم که در جهان می‌تواند اعتماد او را برانگیزد و محرم اسرارش باشد. من عاشقش شده بودم.»

نظرات کاربران

Sayo
۱۳۹۹/۱۱/۲۵

به نظرم وهابیت و افراطی گری به اندازه ی غرب زدگی همین خانوم بد و ناپسنده. ایران و خاورمیانه رو تحقیر کرد،آمریکا رو کرد بهشت. چون کتاب بی طرفانه ای نبود نصفه رهاش کردم.

حورا
۱۳۹۹/۰۶/۰۹

کتاب جالبی بود اسلام وهابیت هیچ وجه تشابهی با اسلام واقعی ندارد همانطور که نویسنده شرح داده بسیار عقب مانده است و خانم کارمن اصلا از اسلام واقعی اطلاعی نداشت اما نکته ی جالب این کتاب خودشیفتگی بیش از حد

- بیشتر
نیوشا
۱۳۹۹/۰۳/۲۶

نویسنده اینو یادش رفته بگه که ثروت یسلام چه نقش بزرگی در ازدواجش داشته. اگه یسلام یه سعودی معمولی بود هم باهاش ازدواج میکرد و میرفت عربستان؟ قطعا نه. پس نویسنده بهتر بود فصل اخر نمیگفت که بخاطر عشق ازدواج

- بیشتر
sahar
۱۳۹۷/۱۰/۲۴

این کتاب انقدر واقعیت های تلخ و گفته بود در رابطه با نابرابری بین زن و مرد و افکار عقب افتاده که من واقعا تا یک هفته همش بدبین بودم نسبت به همه حتی از کوچیکترین اتفاقی نگران میشدم و

- بیشتر
شقايق بانو
۱۳۹۸/۰۴/۱۲

در وصف کتاب فقط میشه گفت: ایران٢٠١٩=عربستان١٩٧٦ ایران١٩٧٦=عربستان٢٠١٩

golesorkh_5040
۱۳۹۹/۰۱/۲۲

نویسنده خانوم کارمن خیلی یکطرفه نوشته و دایما از غرب و سبک زندگی غربی گفته و اسلام مورد هجمه قرلر داده البته در بعضی از صفحات کتاب خوش اذعان کرده که اسلام عربستان سعودی که اسلام وهابیت است اسلام واقعی

- بیشتر
farez
۱۳۹۷/۱۰/۱۹

سید جوااااد کجایی که راهنمایی کنی آیا این ترجمه بهتره یا ترجمه ی نشر روز گار؟! طاقچه یکی از سرمایه هاش رو از دست داد بنظرم اکر که خودشون رفته باشند..

آترین🍃
۱۳۹۹/۰۱/۲۶

کتاب بیشتر راجع به اتفاقات زندگی کارمن در عربستان و همینطور مشاهده هاش از عربستان بود دید جالبی درباره گذشته این کشور بهم داد ولی احساس میکنم خیلی افراطی نوشته شده بود و تجربیات حسی نویسنده رو قضاوتش تاثیرگذار بود

- بیشتر
Amin
۱۳۹۹/۰۹/۱۹

کتاب، متن روان و جذابی داره مقایسه جالبی بین اسلام اصیل و وهابی انجام داده البته در نظر داشته باشید که این مقایسه رو یک فرد غربی انجام داده و بعضی جاها شیطنت هایی در معرفی جامعه اروپایی و آمریکایی دیده میشه

- بیشتر
سمیه
۱۳۹۸/۰۲/۱۸

هیچ ایرانی نمی تونه این کتاب رو بخونه و با مقایسه گذشته و حال ایران افسوس نخوره... این کتاب فوق العاده جذابه مخصوصا برای کسانی که در مورد زندگیه زنان عربستانی کنجکاو هستند.

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۷۳)
اسلام یعنی رعایت اصول قرآنی و باور به قوانین حق و عدالت مطلق. اما وهابیت یعنی رعایت اصول قرآنی آن‌گونه که مردها می‌خواهند و شاه سعودی تصمیم می‌گیرد و عدالت نسبی بنا به شرایط در جایگاه خانوادگی اشخاص....
ebrahim
چطور می‌شود به یک کودک گفت رقصیدن حرام است، موسیقی حرام است، در حالی که به طور غریزی به این هنرها گرایش دارد و هیچ دلیل واضحی برای حرام بودنشان در دست نیست.
Adele
فکر می‌کردم به زودی مثل ایران، در عربستان هم حجاب اختیاری خواهد شد
hamedafshari07
اسلام در کشورهای مدرن اسلامی، دینی انعطاف‌پذیر است که با تغییر شرایط زمانه، محیط را برای زیستن انسان‌ها آماده می‌کند و بی‌آنکه تحریفی در اصول بنیادی آن صورت گیرد، آزادی لازم را برای پیشرفت مادی و معنوی به مردم می‌بخشد.
faezehswifti
نماز برای آرامش روح و رسیدن به فضایی خارج از محیط زندگی روزمره است، نه برای بده بستان و فرار از آنچه می‌ترسید در آن دنیا بر سرتان بیاید.
mehrnaz
در خانه ماری همه به هم احترام می‌گذاشتند و ارزش‌ها یکسان تقسیم شده بود، به‌طوری که هیچ‌کس مجبور نبود با دیگری هم‌عقیده باشد و همگی می‌توانستند آرا و نظریات خود را به راحتی بیان کنند و درباره‌اش گفت‌وگو نمایند. زندگی در کنار بوکلی‌ها برایم لذت‌بخش و جذاب بود. در آن خانواده، هرکس در هر سنی محترم بود. حتی گفته‌های کودکان را نیز به دقت گوش می‌کردند و به نظریاتشان عمیقآ فکر می‌کردند. نزاکت و ادب آن‌ها به هیچ وجه ماشینی نبود؛ معقول و انتخابی بود.
سقا
از نظر روانی، عربستان غیرصمیمی‌ترین و مهمان‌ناپذیرترین کشور دنیاست.
محمدحسین
یک‌بار در سوپرمارکت دیدم که زنی حامله زمین خورد. شوهرش دوید تا به او کمک کند. اما پلیس مذهبی که اتفاقآ آنجا بود، بر سرش فریاد کشید که حق ندارد در مکان عمومی زیر بازوی همسرش را بگیرد.
کتاب دوست
دو نفر یکی می‌شوند و همه چیز ظاهرآ مشترک است، اما به زودی یکی درمی‌یابد که هدف دیگری شده و شخصیت خودش را به کلی از دست داده است. همیشه یکی در دیگری گم می‌شود
سقا
اگر او در اروپا بزرگ شده بود، قطعآ با بهره‌گیری از هوش و ذکاوت سرشار خود به زنی آزاد و قوی بدل می‌شد و شخصیتش رشد می‌کرد، ولی رشد یافتن در جامعه‌ای همچون عربستان سعودی و در میان خاندان آل‌سعود او را ضعیف و بی‌رمق بار آورده بود. اگر او در زندگی‌اش از چیزی ناراضی بود، فقط می‌گفت: هیچ فایده‌ای ندارد به آن فکر کنم، کاری از من برنمی‌آید. او یاد گرفته بود به سادگی کنار بیاید و سؤال نکند. روح او شکست خورده بود.
Adele

حجم

۱۷۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۱۷۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۱۳۲,۰۰۰
تومان