بریدههایی از کتاب دختر استالین (جلد اول)
۴٫۱
(۷۰)
در اعماق ذهنهای کسانی از ما که خوشبخت هستند منظرهای از دوره کودکیمان جا خوش کرده که مکانی جادویی و خیالی است؛ مکانی امن.
پویا پانا
از نقطهنظر سوتلانای بزرگسال، دنیای دوره کودکیاش شبکه هزارتویی از انواع رنجها و اضطرابها بود.
پویا پانا
«گرچه ازدواج پدر و مادرت ازدواج شادی نبود، اما مگر ازدواج چیزی بجز این است؟»
پویا پانا
میدانم که امروز خواهم مرد... دیشب خواب گاوی سفید را دیدم که داشت یک گاری را میکشید... در هندوستان هر زمان کسی این خواب را ببیند، معنایش این است که مرگ دارد میآید.
سارا خانم
هر انسانی مرگی را نصیب خود میکند که سزاوارش است.
Maryam Noori
تبلیغات حکومتی به مردم فهماند اتحاد شوروی دشمنانی دارد که کمر به نابودیاش بستهاند.
Hossein Zavarian
رژیم و نظریهپردازانش از خیلی قبل به ملت وعده داده بودند که عاقبت دوره وفور نعمتهای سوسیالیستی از راه خواهد رسید. حالا که جنگ تمام شده بود موقع عمل کردن به این قول فرا رسیده بود. اما رژیم شوروی، به جای این کار، تصمیم گرفت موج سرکوب تازهای را آغاز کند.
Hossein Zavarian
او در یکی از این نامهها که از جبهه فرستاده، از پدرش درخواست پول کرده است. در پایگاهی که واسیلی در آن خدمت میکرد اغذیهفروشیای باز شده بود و او برای خریدن غذا به پول نیاز داشت. علاوه بر این، واسیلی برای خریدن اونیفورم افسری، محتاج پول بود. پدرش در جواب نوشت: «۱. تا جایی که میدانم سهمیههای غذایی در نیروی هوای کاملا کفایت میکند؛ ۲. خرید هیچ اونیفورم تازهای برای پسر استالین در دستورِ کار قرار ندارد.» واسیلی هیچ پولی دریافت نکرد.
Hossein Zavarian
غم و اندوه، واقعیت را تحریف میکند
مریم قاسمی
سوتلانا هرگاه، بنا به راهنمایی دایهاش، با هدایایی مثل یک دستهگل بنفشه یا یک ظرف توتفرنگی دوان دوان به سمت پدرش میدوید، پدر باران بوسههایش را که بوی توتون میداد بر سر و روی او میریخت. چگونه میتوان هم پدری مهربان و عاشق بود و هم یکی از خونریزترین دیکتاتورهایی که تاریخ بشر به خودش دیده است؟
Hossein Zavarian
استالین در ۲۳ ژوئن، یک روز پس از تجاوز آلمان به شوروی، پسرانش یاکوف و واسیلی و پسرخواندهاش آرتیوم را به جبهه فرستاد
toka
مسئولان سفارت آمریکا در هند نتوانسته بودند پی ببرند که پرواز کانتاس دقیقآ در چه وضعی است. آنها اگر به موقع خبردار میشدند که این پرواز دو ساعت تأخیر دارد به احتمال زیاد به ریلی دستور میدادند که به اتفاق سوتلانا به سفارت برگردند و سپس طبق دستور مقامات مافوق سوتلانا را از سفارت بیرون میکردند. در این صورت کل زندگی سوتلانا به مسیر کاملا متفاوتی میافتاد. اما ظاهرآ زندگی سوتلانا همیشه به مویی بند بوده، و شانس یا سرنوشت همواره او را به این مسیر یا آن مسیر سوق داده بود. بیدلیل نبود که او خودش را یک کولی مینامید.
Elahe Zamani
استالین بازیگر ماهری بود که وانمود میکرد در گوشهای نشسته و دیگران برایش گزارشهایی در باره فعالیتهای دشمنان میآورند؛ دشمنانی که وی نمیتوانست با مجازات آنها مخالفت کند. اما واقعیت قضیه چیز دیگری بود؛ او همچون استاد عروسکگردانی بود که پشت صحنه سررشته همه امور را در دستانش داشت.
کاربر ۱۴۸۱۵۸۶
او همان استالین کبیر بود. فقط او بود که توانسته بود روسیه را نجات دهد. شک کردن به او عملی کفرآمیز بود. اما سوتلانا شروع کرده بود به شک کردن.
کاربر ۱۴۸۱۵۸۶
«باید سالهای زیادی میگذشت تا بفهمم همه آن بلاهایی که سر خانوادهام و کل ملت نازل شده بود پیوند مستقیمی با نام پدرم داشته است، باید سالها میگذشت تا بفهمم او مسبب همه این مصیبتها بوده است.
کاربر ۱۴۸۱۵۸۶
«من این چیزی را که اسمش را مرگ گذاشته بودند دوست نداشتم. میترسیدم... من دچار ترس از مکانهای تاریک و اتاقهای تاریک شدم.»
کاربر ۱۴۸۱۵۸۶
در اعماق ذهنهای کسانی از ما که خوشبخت هستند منظرهای از دوره کودکیمان جا خوش کرده که مکانی جادویی و خیالی است؛ مکانی امن. این مقولهای اساسی و بنیادین است، و ما در طول زندگیهایمان از طریق خوابها و خاطراتمان بارها به آن رجعت میکنیم.
کاربر ۱۴۸۱۵۸۶
مولوتف بعدها ادعا کرد استالین به قدری صرفهجو بود که هیچ لباسی نداشت تا تن جنازهاش بکنند و به همین دلیل همکارانش در دفتر سیاسی دستور دادند که یونیفورم نظامی کهنه او را بشویند و به دست خیاط بدهند تا ایرادهای آن را برطرف کند.
sanaz
مولوتف بعدها ادعا کرد استالین به قدری صرفهجو بود که هیچ لباسی نداشت تا تن جنازهاش بکنند و به همین دلیل همکارانش در دفتر سیاسی دستور دادند که یونیفورم نظامی کهنه او را بشویند و به دست خیاط بدهند تا ایرادهای آن را برطرف کند.
sanaz
مولوتف بعدها ادعا کرد استالین به قدری صرفهجو بود که هیچ لباسی نداشت تا تن جنازهاش بکنند و به همین دلیل همکارانش در دفتر سیاسی دستور دادند که یونیفورم نظامی کهنه او را بشویند و به دست خیاط بدهند تا ایرادهای آن را برطرف کند.
sanaz
حجم
۴۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۳۰ صفحه
حجم
۴۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۳۰ صفحه
قیمت:
۲۴۷,۰۰۰
۱۹۷,۶۰۰۲۰%
تومان