بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختر استالین (جلد اول) | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختر استالین (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب دختر استالین (جلد اول)

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۱از ۷۰ رأی
۴٫۱
(۷۰)
یکی از ابزارهای هر رژیم دیکتاتوری‌ای مشروعیت ظاهری نظام قضایی آن است؛ نظامی که فجیع‌ترین جنایت‌ها را به نام اجرای قانون انجام می‌دهد.
Hossein Zavarian
خدا مرا دوست دارد، حتا اگر من دختر استالین باشم.»
Elhamtarang
«گرچه ازدواج پدر و مادرت ازدواج شادی نبود، اما مگر ازدواج چیزی بجز این است؟»
Elahe Zamani
اگر صادق باشیم، این فقط استالین نیست که نمی‌توانیم ببخشیمش، هیچ‌کس دیگری را نمی‌توانیم ببخشیم، از جمله خودمان را... شاید ما مرتکب هیچ عمل بدی نشده باشیم، حداقل در نگاه نخست، اما چیز بد آن است که ما به آن جنایت‌های شنیع و باورنکردنی دوره استالین عادت کرده بودیم؛ جنایت‌هایی که یک جورهایی به تدریج به نوعی هنجار تبدیل شده بودند به طوری که تقریبآ عادی و معمولی به نظر می‌رسیدند. وسط همه این جنایت‌ها همچون آدم‌های ناشنوا زندگی می‌کردیم
کتایون
با شنیدن این جملات به یاد حرف‌های مادربزرگش (اولگا) افتاده بود: «می‌پرسی روح کجاست؟ هر موقع روح شما دردش بگیرد، آن وقت خواهید دانست که کجاست.»
f.bn
مردم در «میدان سرخ» جمع شدند و به طرف «سالن ستون‌ها» راه افتادند تا تابوت استالین را ببینند، اما جمعیت به قدری زیاد بود که نیروهای پلیس و میلیشیا نتوانستند آن را کنترل کنند. در خیابان‌های اطراف، بیش از صد نفر، از جمله کودکان، به علت له شدن زیر پاهای جمعیت کشته شدند. از نظر آن‌هایی که از استالین زخم خورده بودند ــ کسانی مثل دکتر راپوپورتــ انگار حتا جنازه استالین هم «تشنه قربانیان تازه بود».
کتایون
تو اصلا نمی‌توانی تصورش را بکنی که کار کردن فقط برای گذران زندگی، حالا می‌خواهد هر کاری باشد، چقدر ناخوشایند است؛ به نظرم آدم باید تخصصی، مهارتی داشته باشد تا او را از وابسته شدن به دیگران نجات دهد...
شاهین
هدف ککه این بود که پسرش در آینده کشیش شود. سوتلانا همیشه بر این باور بود که بی‌رحمی معروف کشیش‌های ارتودوکس، که محصلان نافرمان خود را برای روزهای متمادی در اتاق‌هایی شبیه سیاهچال زندانی می‌کردند، عاملی بوده تا پدرش به بی‌رحمی و خشونت رو بیاورد.
دختر بارون
کسی که اقدام به خودکشی می‌کند گمان می‌کند فقط دارد خودش را می‌کشد. اما او فقط بدنش را می‌کشد و سپس روح باقی می‌ماند و زجر می‌کشد، زیرا فقط خدا می‌تواند روح را بگیرد و ببرد.
سارا خانم
ویساریون جوگاشویلی، معروف به «بسو»، پدربزرگ پدری سوتلانا، کفاشی بود که به هنگام مستی پسرش را بی‌رحمانه کتک می‌زد تا این‌که ککه نهایتآ او را از خانه بیرون کرد. ککه با زحمات و مشقات بسیار زیاد توانسته بود پول لازم برای ثبت‌نام تنها فرزندش (جوزف) را در «مدرسه کلیسا» ی شهر گوری و سپس در «حوزه علمیه مسیحی» تفلیس فراهم کند.
Elahe Zamani
ما همه برای هر چیزی که اتفاق افتاد مسئولیم. باید اجازه دهیم تا آیندگان در باره زمانه ما قضاوت کنند
f.bn
مردم در «میدان سرخ» جمع شدند و به طرف «سالن ستون‌ها» راه افتادند تا تابوت استالین را ببینند، اما جمعیت به قدری زیاد بود که نیروهای پلیس و میلیشیا نتوانستند آن را کنترل کنند. در خیابان‌های اطراف، بیش از صد نفر، از جمله کودکان، به علت له شدن زیر پاهای جمعیت کشته شدند. از نظر آن‌هایی که از استالین زخم خورده بودند ــ کسانی مثل دکتر راپوپورتــ انگار حتا جنازه استالین هم «تشنه قربانیان تازه بود».
Elhamtarang
«غنایم جنگی، شکوه و افتخار... می‌دانید پشت این کلمات بزرگ چه چیزی وجود دارد؟ مرگ و نابودی. من خواهان اینم که مردم کشورم هنر صلح ورزیدن را در خودشان پرورش دهند.»
کتابخوان
بعد از مرگ استالین، افراد شروع کردند به بیرون آمدن از اردوگاه‌های کار اجباری (گولاگ). سوتلانا هم، مثل هر کس دیگری، از تعداد زیاد این افراد یکه خورد: «خیلی‌ها بازگشته بودند، هزاران هزار نفری که توانسته بودند یک جورهایی زنده بمانند... تعداد مردگانی که به زندگی بازگشته بودند به قدری زیاد بود که به دشواری می‌شد آن را تصور کرد.» در ۲۷ مارس ۱۹۵۳، رهبری جمعی جدید، که از سوی کمیته مرکزی در آخرین ساعات حیات استالین تعیین شده بود، اعلام عفو عمومی برای زندانیان غیرسیاسی کرد. بنا به گفته استیون کوهنِ مورخ «تقریبآ یک میلیون زندانی اردوگاه‌ها، که عمدتآ در حال گذراندن احکام محکومیتشان بودند، بلافاصله آزاد شدند.» این لاورنتی بریا بود که با ابتکار عمل خویش باعث آزادی این زندانیان شده بود. واقعیت قضیه این است که اردوگاه‌های کار اجباری فشار عظیمی بر بودجه کشور وارد کرده و همچنین باعث افزایش بی‌ثباتی در جامعه شده بود. جمعیت اردوگاه‌های کار اجباری در دهه ۱۹۳۰ نسبتآ قابل تحمل بود اما حالا در اوایل دهه ۱۹۵۰ به شدت افزایش یافته بود.
esrafil aslani
استالین به قدری صرفه‌جو بود که هیچ لباسی نداشت تا تن جنازه‌اش بکنند و به همین دلیل همکارانش در دفتر سیاسی دستور دادند که یونیفورم نظامی کهنه او را بشویند و به دست خیاط بدهند
Hossein Zavarian
به مردم باورانده شده بود که توطئه‌چینان داخلی و خارجی مدام در حال توطئه‌چینی برای نابودی انقلاب کمونیستی و نظام شوروی‌اند.
Hossein Zavarian
ما به آن جنایت‌های شنیع و باورنکردنی دوره استالین عادت کرده بودیم؛ جنایت‌هایی که یک جورهایی به تدریج به نوعی هنجار تبدیل شده بودند به طوری که تقریبآ عادی و معمولی به نظر می‌رسیدند. وسط همه این جنایت‌ها همچون آدم‌های ناشنوا زندگی می‌کردیم، انگار صدای گلوله‌هایی را که تمام مدت در اطرافمان بر سر و مغز قربانیان شلیک می‌شد نمی‌شنیدیم؛ انگار عامدانه چشم‌ها و گوش‌هایمان را بر تیرباران‌ها، قتل‌ها و ناپدید شدن‌های آدم‌ها بسته بودیم.
Anna A
امکان نداشت سوتلانا یا شوهرش در باره مقولاتی همصحبت شوند که حتا فکر به آن مقولات باعث ترس و وحشتشان می‌شد. در چنین خانواده‌هایی که عملا هیچ حرف واقعی‌ای گفته نمی‌شد امکان نداشت آدم‌ها درگیر احساسات واقعی شوند.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
برای سوتلانا بهار و تابستان ۱۹۶۱ مخصوصآ سخت و دشوار بود. او سی وپنج ساله شده بود. سن راحتی نیست. می‌گویند اگر کسی تا این سن تنها مانده باشد، تا ابد تنها خواهد ماند.
پویا پانا
«از همه چیز خسته شده‌ام، هر چیزی حالم را خراب می‌کند، و دیگر هیچ چیزی وجود ندارد که موجب خوشحالی‌ام شود.»
پویا پانا

حجم

۴۳۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۳۰ صفحه

حجم

۴۳۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۳۰ صفحه

قیمت:
۲۴۷,۰۰۰
۱۹۷,۶۰۰
۲۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۲صفحه بعد