کتاب دختر استالین (جلد اول)
۴٫۰
(۶۲)
خواندن نظراتیکی از ابزارهای هر رژیم دیکتاتوریای مشروعیت ظاهری نظام قضایی آن است؛ نظامی که فجیعترین جنایتها را به نام اجرای قانون انجام میدهد.
Hossein Zavarian
«گرچه ازدواج پدر و مادرت ازدواج شادی نبود، اما مگر ازدواج چیزی بجز این است؟»
Elahe Zamani
خدا مرا دوست دارد، حتا اگر من دختر استالین باشم.»
Elhamtarang
اگر صادق باشیم، این فقط استالین نیست که نمیتوانیم ببخشیمش، هیچکس دیگری را نمیتوانیم ببخشیم، از جمله خودمان را... شاید ما مرتکب هیچ عمل بدی نشده باشیم، حداقل در نگاه نخست، اما چیز بد آن است که ما به آن جنایتهای شنیع و باورنکردنی دوره استالین عادت کرده بودیم؛ جنایتهایی که یک جورهایی به تدریج به نوعی هنجار تبدیل شده بودند به طوری که تقریبآ عادی و معمولی به نظر میرسیدند. وسط همه این جنایتها همچون آدمهای ناشنوا زندگی میکردیم
کتایون
با شنیدن این جملات به یاد حرفهای مادربزرگش (اولگا) افتاده بود: «میپرسی روح کجاست؟ هر موقع روح شما دردش بگیرد، آن وقت خواهید دانست که کجاست.»
f.bn
مردم در «میدان سرخ» جمع شدند و به طرف «سالن ستونها» راه افتادند تا تابوت استالین را ببینند، اما جمعیت به قدری زیاد بود که نیروهای پلیس و میلیشیا نتوانستند آن را کنترل کنند. در خیابانهای اطراف، بیش از صد نفر، از جمله کودکان، به علت له شدن زیر پاهای جمعیت کشته شدند. از نظر آنهایی که از استالین زخم خورده بودند ــ کسانی مثل دکتر راپوپورتــ انگار حتا جنازه استالین هم «تشنه قربانیان تازه بود».
کتایون
تو اصلا نمیتوانی تصورش را بکنی که کار کردن فقط برای گذران زندگی، حالا میخواهد هر کاری باشد، چقدر ناخوشایند است؛ به نظرم آدم باید تخصصی، مهارتی داشته باشد تا او را از وابسته شدن به دیگران نجات دهد...
شاهین
هدف ککه این بود که پسرش در آینده کشیش شود. سوتلانا همیشه بر این باور بود که بیرحمی معروف کشیشهای ارتودوکس، که محصلان نافرمان خود را برای روزهای متمادی در اتاقهایی شبیه سیاهچال زندانی میکردند، عاملی بوده تا پدرش به بیرحمی و خشونت رو بیاورد.
دختر بارون
کسی که اقدام به خودکشی میکند گمان میکند فقط دارد خودش را میکشد. اما او فقط بدنش را میکشد و سپس روح باقی میماند و زجر میکشد، زیرا فقط خدا میتواند روح را بگیرد و ببرد.
سارا خانم
ویساریون جوگاشویلی، معروف به «بسو»، پدربزرگ پدری سوتلانا، کفاشی بود که به هنگام مستی پسرش را بیرحمانه کتک میزد تا اینکه ککه نهایتآ او را از خانه بیرون کرد. ککه با زحمات و مشقات بسیار زیاد توانسته بود پول لازم برای ثبتنام تنها فرزندش (جوزف) را در «مدرسه کلیسا» ی شهر گوری و سپس در «حوزه علمیه مسیحی» تفلیس فراهم کند.
Elahe Zamani
حجم
۴۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۳۰ صفحه
حجم
۴۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۳۰ صفحه
قیمت:
۴۱۵,۰۰۰
۲۹۰,۵۰۰۳۰%
تومان