بریده‌هایی از کتاب قدرت عادت: چرایی کارهایی که انجام می دهیم، در زندگی و کسب و کار

تانیگان، محقق نیو مکزیکو گفت: «من این حرف را سال قبل نمی‌زدم – درک و فهم ما با این سرعت در حال تغییر است – ولی به نظر می‌رسد که اعتقادات خیلی مهم و تعیین‌کننده هستند. لازم نیست که حتما به خدا اعتقاد داشته باشید، بلکه لازم است این ظرفیت را داشته باشید که باور کنید اوضاع بهتر خواهد شد. حتی اگر شما به افراد عادت‌های بهتری بدهید، باعث ترمیم علتی که در اصل شما را واداشته تا مشروب خوردن را شروع کنید نمی‌شود. بالاخره یک روز بد فرا می‌رسد و هیچ روتین جدیدی باعث نخواهد شد که همه چیز روبراه به نظر برسد. چیزی که می‌تواند تفاوت ایجاد کند باور داشتن به این است که شما می‌توانید بدون الکل با تنش مقابله کنید.»

ولی برای غلبه بر عادت، می‌بایست تشخیص دهیم کدام تمایل باعث تحریک رفتار ما می‌شود.

در بعضی رستوران‌های زنجیره‌ای به طور ویژه‌ای مهندسی می‌شوند تا پاداش‌های فوری بدهند - برای مثال سیب زمینی سرخ‌کرده‌ها طوری طراحی می‌شوند که وقتی به زبانتان می‌خورند شروع به تجزیه شدن کنند تا اینکه با سرعت هر چه بیشتر مقداری نمک و چربی را به زبانتان منتقل کنند و این امر باعث فعال شدن مراکز لذت شما و قفل شدن مغزتان در این الگو می‌شود. همه اینها برای محکم کردن چرخه عادت بهترین هستند.

ما با درک مکانیسم‌های عادت‌ها، می‌توانیم به بینشی برسیم که اتخاذ رفتارهای جدید را آسان‌تر می‌کند.

ولی ما می‌دانیم که برای اینکه عادت‌ها به طور دائمی تغییر کنند، افراد می‌بایست باور کنند که تغییر امکان‌پذیر است.

فرهنگ‌ها در هر سازمانی از دل عادت‌های زیربنایی رشد می‌کنند و بیرون می‌آیند، چه رهبران از آنها آگاه باشند یا نباشند.

پرت کردن حواس میمون‌هایی که عادت قوی در آنها ایجاد نشده بود نتیجه می‌داد. آنها از صندلی‌شان پایین می‌آمدند، اتاق را ترک می‌کردند و هرگز پشت سرشان را هم نگاه نمی‌کردند. آنها یاد نگرفته بودند که هوس آب میوه کنند. اما وقتی در میمونی عادتی ایجاد می‌شد - وقتی که مغزش پاداش را پیش‌بینی می‌کرد - پرت کردن حواسش، او را به طمع نمی‌انداختند. حیوان همانجا می‌نشست، مانیتور را نگاه می‌کرد و بدون توجه به پیشنهاد غذا یا یا فرصت بیرون رفتن، بارها و بارها اهرم را فشار می‌داد.

برای اصلاح یک عادت، ابتدا باید تصمیم بگیرید که آن را تغییر دهید. باید آگاهانه کار دشوار تشخیص نشانه‌ها و پاداش‌هایی که رویه‌های عادات را ایجاد می‌کنند، بپذیرید و جایگزین‌های آن‌ها را بیابید. باید بدانید که کنترل عادت به دست شماست و از خودآگاهی کافی برای استفاده از این قدرت کنترل بهره‌مند باشید

عادت‌های زیر بنایی می‌گویند که موفقیت به درست انجام دادن تک تک کارها بستگی ندارد، بلکه در عوض بر شناسایی چند اولویت کلیدی و تغییر دادن آنها به صورت اهرم‌های قدرتمند تکیه دارد.

با این باور زندگی می‌کرد که کنترل خود و سرنوشتش را به دست دارد و می‌تواند بهتر شود، و اراده‌ی آزاد برای تغییر را در اختیار دارد.

سرنخ را نگه دارید، همان پاداش را فراهم کنید، یک روتین جدید جای گذاری کنید

او به من گفت: «من واقعاً نمی‌دانم. مادرم همیشه می‌گفت تو اولین نفری خواهی بود که به دانشگاه می‌رود، تو یک فرد حرفه‌ای خواهی شد، تو باعث افتخار همهٔ ما خواهی شد. او این سؤال‌های کوچک را می‌پرسید که امشب چطور می‌خواهی مطالعه کنی؟ فردا چه کاری می‌خواهی انجام بدهی؟ از کجا می‌دانی برای امتحانت آماده‌ای؟ این کار او به من یاد داد برای خودم هدف تعیین کنم.» شولتز گفت: «من واقعاً خوش‌شانس بوده‌ام. و صادقانه معتقدم که اگر به دیگران بگویید چیزی را که برای موفقیت لازم است دارند، آن‌ها ثابت خواهند کرد که حق با شما بوده است.»

«ویلیام جیمز» در سال ۱۸۹۲ نوشت: «کل زندگی ما، مجموعه‌ای از عادت‌هاست.»

نظم فردی در مقایسه با استعداد ذهنی تأثیر بیشتری روی عملکرد تحصیلی دارد.»

«نوجوانانی که نظم فردی بسیار بالایی دارند، در مقایسه با هم‌سن‌وسالان‌شان که بدون فکر کاری را انجام می‌دهند، درمورد همهٔ متغیرهای عملکرد تحصیلی بهتر عمل می‌کردند. نظم فردی، عملکرد تحصیلی را با قدرت بیشتری نسبت به هوش هیجانی پیش‌بینی می‌کرد.

مهم‌ترین قسمت این آموزش تمرکز روی یک عادت بسیار مهم است: قدرت اراده. بسیاری از مطالعات نشان می‌دهند که قدرت اراده مهم‌ترین عادت زیربنایی برای موفقیت فردی است

او یک تمایل به وجود آورد و به نظر می‌رسد این تمایل باعث می‌شود سرنخ‌ها و پاداش‌ها مؤثر واقع شوند. آن تمایل همان چیزی است که چرخهٔ عادت را قدرتمند می‌کند.

هاپکینز نوشت: «به زمانی رسیده‌ایم که تبلیغات از بعضی جهات به مرتبهٔ یک علم رسیده است. تبلیغات که زمانی یک قمار محسوب می‌شد، تحت یک هدایت مقتدر، تبدیل به یکی از فعالیت‌های بسیار مطمئن کاری شده است.»

«چیزهایی که دیگران می‌گویند به تو هیچ آسیبی نخواهد رساند. تو همیشه همانقدر قوی خواهی بود که می‌خواهی باشی.»

اگر باور داشته باشید که می‌توانید تغییر کنید (اگر این را به‌صورت یک عادت درآورید)، تغییر به وقوع می‌پیوندد. این قدرت واقعی عادت است