بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سلام بر ابراهیم (۲) | صفحه ۲۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سلام بر ابراهیم (۲)

بریده‌هایی از کتاب سلام بر ابراهیم (۲)

۴٫۷
(۹۳۳)
اسراف در زندگیش راه نداشت. تا می‌توانست، در هر شرایطی به مخلوقات خدا کمک می‌کرد. از هر لحظهٔ عمر خودش بهترین استفاده را می‌کرد.
هدی✌
موهای بالای سر او سوخته بود. مسیر یک گلوله را می‌شد بر روی موهای او دید! باتعجب گفتم: داش ابرام، سرت چی شده!؟ دستی به سرش کشید. با دهانی که به سختی باز می‌شد، گفت: «می‌دانی چرا گلوله جرأت نکرد وارد سرم شود؟» گفتم: چرا؟ ابراهیم لبخندی زد و گفت: «گلوله خجالت کشید وارد سرم بشود، چون پیشانی بند یا مهدی (عج) به سرم بسته بودم.»
هدی✌
قبلاً وقتی ما می‌خواستیم شوخی کنیم. یک نفر را دست می‌انداختیم و همه می‌خندیدیم. اما ابراهیم شوخی می‌کرد؛ همه را به خنده وا می‌داشت، اما کسی را مسخره نمی‌کرد. او به ما یاد داد که با هم بخندیم، نه اینکه به هم بخندیم.
هدی✌
با زیارت عاشورا مانند سلام روزانه یک سرباز به فرمانده برخورد می‌کرد. خود را سرباز مکتب عاشورا می‌دانست.
هدی✌
ورزش باید برای رضای خدا باشد.
هدی✌
او ما را با ورزش پهلوانی آشنا کرد. در حین ورزش مشغول ذکر و دعا بود. یعنی به ما فهماند که ورزش باید برای رضای خدا باشد.
هدی✌
اگر می‌خواهی قلب یک جوان را فتح کنی، باید اخلاق خوبی داشته باشی، باید به نظرات جوانان احترام بگذاری. باید اهل شوخی و خنده باشی. باید کاری کنی که جوان از حضور در کنار تو لذت ببرد.
هدی✌
بزرگان علم تربیت می‌گویند: اگر می‌خواهی یک جوان را درست تربیت کنی و در مسیر مورد نظر خودت قرار دهی، اول از همه باید قلب او را فتح کنی. باید کاری کنی که جوان، تو را به عنوان یک الگو قبول کند.
هدی✌
این حرف را سال‌ها آویزه گوشم کردم که امر فرمانده، دستور ولایت و واجب است.
هدی✌
در مورد محبت به حیوانات شنیدم که در حدیثی از پیامبر (ص) آمده: «به واسطه محبت یک زن به یک سگ و آب دادن به او، گناهان آن زن بخشیده شد.»
هدی✌
قلب رئوف و مهربان ابراهیم به حیوانات هم محبت داشت. حتی نمی‌توانست ببیند که یک حیوان اذیت می‌شود.
هدی✌
ابراهیم مسئولیت و فرماندهی قبول نمی‌کرد. شاید یکی از دلایلش این بود که در زمان مسئولیت، امکان دارد انسان تصمیم درستی نگیرد و همین باعث رنجش اطرافیان شود. برای همین همیشه می‌گفت: یک نفر از دوستان، مسئولیت را قبول کند و ما با تمام توان در کنارش هستیم.
هدی✌
اینکه ببیند یک بنده خدا اذیت می‌شود، برای او بسیار سخت بود.
هدی✌
هرگز به دنبال خودنمایی و مطرح کردن خودش نبود. ظاهر و باطن او یکی بود.
هدی✌
شخصی به ابراهیم اعتراض کرد که چرا در هر موقعیتی، حتی زمانی که در محاصره هستیم اذان می‌گویی؟! آن هم با صدای بلند و در مقابل دشمن! این سؤال در ذهن بسیاری از افراد بود. اما شاید جرئت نمی‌کردند بیان کنند. همه منتظر جواب شدند. ابراهیم کمی فکر کرد و چند جمله بیشتر نگفت. تمام افراد جواب خودشان را گرفتند. ابراهیم گفت: «مگه تو کربلا امام حسین (ع) محاصره نشده بود؟ چرا اذان گفت و درست در جلوی دشمن نماز خواند!؟» بعد مکثی کرد و گفت: «ما برای همین اذان و نماز با دشمن می‌جنگیم.»
هدی✌
نگران بود که ولی فقیه تنها بماند.
هدی✌
تمام کارهای او با چاشنی شوخی و خنده همراه بود. این کار باعث می‌شد که جذابیت کلام و رفتار او بالا برود. در والیبال و کشتی با دوستانش، اصطلاحاً کری خوانی داشت. لبخند همیشه بر لبانش بود، برای همین هیچکس از همراهی با او خسته نمی‌شد
هدی✌
اگر می‌دید یکی از رفقایش مسیر را اشتباه می‌رود، برای مدتی از او فاصله می‌گرفت. همین کار باعث می‌شد که طرف مقابل متوجه اشتباه خودش بشود.
هدی✌
ویژگی دیگر او متانت بود. او در برخورد با افراد هیچگاه دچار خشم نشد. من از ابراهیم، دعوا کردن سراغ ندارم. در زمانی که بسیاری از افراد عاشق دعوا و ... بودند، او رفتار بسیار حساب شده داشت.
هدی✌
اینکه انسان موقعیت خود را خوب تشخیص دهد و در راه خدا تلاش مفید کند. این را کار حکیمانه می‌گویند. حکمت به معنای واقعی کلمه در رفتار و حرکات او متجلی بود.
هدی✌

حجم

۴۳۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۴۳۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان