بریده‌هایی از کتاب سلام بر ابراهیم (۲)

«قدرتمندترین افراد، کسی است که قدرت «مالکیت بر خود» را داشته باشد؛ اگرچه در این دنیا مالک هیچ چیزی نباشد. بالعکس اگر کسی مالک همه دنیا باشد، ولی از مالکیت بر خویشتن محروم باشد، چنین شخصی را باید ناتوانترین اشخاص محسوب کرد.»

گفت: «اگر دنیا مثل این کره باشد، امام زمان (عج) مانند این دست‌های من به دنیا احاطه دارد. خداوند نیز بر تمام دنیا شاهد و ناظر است.»

گمنام شدن که ذات ابراهیم است خود قسمتی از حیات ابراهیم است هشیاری و پهلوانی و دلسوزی این گوشه‌ای از صفات ابراهیم است

آن حدیث زیبای مولا علی که فرمود: «انسان‌های لئیم (و پَست) از طعام لذت می‌برند و انسان‌های کریم از اطعام دادن به دیگران.»

طول عمرش بود. او دقت می‌کرد که «کار برای خدا باشد»

علامه بعد از اصرار زیاد به جای خودش برگشت. قبل از اینکه بحث خود را ادامه دهد، رو به دوستانی که در کنارش بودند جمله‌ای گفت که خوب به یاد دارم: علامه فرمود: «این آقا ابراهیم استاد بنده هستند...» من چیز زیادی از درجات علمی علامه جعفری نمی‌دانستم، فقط دیده بودم که مرتب در تلویزیون سخنرانی می‌کند. اما همینقدر می‌فهمیدم که کلام این فیلسوف و عالم بزرگ، بی‌دلیل نیست...

«نعمتی که خدا به تو داده را به رخ دیگران نکش.» ابراهیم این را گفت و رفت.

شب در عالم رویا مشاهده کردم که در بین‌الحرمین جمعیت زیادی نشسته اند. مانند جلسات هیئت!! من هم وارد شدم و گوشه‌ای نشستم. یکباره دیدم که ابراهیم، با همان چهره ملکوتی روبروی من نشسته. خواستم به طرفش بروم اما خجالت کشیدم. از آقایی که چای پخش می‌کرد پرسیدم: ایشون ابراهیم هادی است؟! گفت: بله. گفتم: اینجا در عراق چه می‌کند؟ به آرامی گفت: ایشون مشاور حاج قاسم سلیمانی است ...

یکبار که پیش هم نشسته بودیم، دوباره حرف از مدل موهای من شد. ابراهیم جمله‌ای گفت که فراموش نمی‌کنم: «نعمتی که خدا به تو داده را به رخ دیگران نکش.» ابراهیم این را گفت و رفت.

قرآن دستور می‌دهد: انسان به غذایی که می‌خورد توجه داشته باشد.

ابراهیم به خواهرش می‌گفت: «چادر یادگار حضرت زهرا (س) است. ایمان یک زن وقتی کامل می‌شود که حجاب را کامل رعایت کند. اگر می‌خواهید الگویتان حضرت زهرا (س) باشد، باید کاری کنید که ایشان از شما راضی باشند.»

چادر آداب دارد. آدابش را که شناختی عاشقش می‌شوی.

راه خدا خیلی لذت دارد. فقط عشق می‌خواهد.

در آن برگه پیامی نیز از ابراهیم نوشته بودند که: «هر کاری می‌کنید فقط برای رضای خدا باشد.»

«سلام خدا بر ابراهیم، در آن لحظه که به دنیا آمد در آن لحظه که به شهادت رسید و در لحظهٔ رستاخیز که برانگیخته خواهد شد.»

از شما می‌خواهم، با کسانی که بد حجابند، یا اعتقاداتمان را درک نمی‌کنند، به جای اینکه با خشونت برخورد کنیم، بیایید هدایتگری چون ابراهیم هادی باشیم.

پایان این کتاب، دیگر من، من نبودم.

زدم زیر گریه، این‌بار برای فاصله بین انسانیت ابراهیم با خودم. فاصله بین خودم تا خدا...

ابراهیم چند لحظه بعد گفت: «تمام ما بسیجی هستیم، وای به روزی که غذای بسیجی و فرمانده تفاوت داشته باشد، آن موقع کار مشکل می‌شود...»

توی واحد ما کسی نمی‌خندید! همه با یقه‌های بسته و ظاهری بسیار مذهبی بودند! فکر می‌کردند این کارها اخلاص و تقوا را بیشتر می‌کند.